
محاسبات و مخاطرات یک بازی خطرناک در غرب آسیا؛ نظم امنیتی منطقه در آستانه تحول
نظم امنیتی غرب آسیا در حال عبور از یک مرحله گذار جدی است. آمریکا و رژیم صهیونیستی، با تکیه بر اهرمهای اطلاعاتی، دیپلماتیک و نظامی، در پی آن هستند تا مسیر تحولات منطقه را در چارچوب منافع خود بازطراحی کنند. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر مستقل و تعیینکننده، زیر فشار شدید برای توقف روند قدرتسازی راهبردی قرار دارد.
رزمایشها، تهدیدهای نظامی، و گزارشهای آژانس انرژی اتمی، همگی بخشی از این پازل پیچیدهاند.
ایران؛ حلقه سوم تهدید یا ستون ثبات منطقه؟
در ارزیابی راهبردی تلآویو و واشنگتن، تهدیدات به سه حلقه تقسیم شدهاند: فلسطین (حلقه اول)، لبنان (دوم) و ایران (سوم).
اگرچه صهیونیستها گمان میکنند دو حلقه نخست تا حدی مهار شدهاند، اما معتقدند بدون حذف ظرفیت قدرتساز ایران، این دو جبهه مجدداً احیا خواهند شد.
هراس از وقوع «۷ اکتبر دوم» و فروپاشی موجودیت اسرائیل، پشت پرده تلاش برای متوقف ساختن برنامه هستهای ایران است؛ برنامهای که الگویی الهامبخش از پیشرفت، استقلال و اقتدار برای دیگر ملتهاست.
تهدید نظامی یا اشتباه استراتژیک؟
رزمایشهای دوربرد و گزارشهای آژانس، نه صرفاً برای بازدارندگی بلکه برای زمینهسازی یک حمله نظامی احتمالی تفسیر میشوند.
اما پرسش اساسی اینجاست: آیا حمله به تأسیسات هستهای ایران، این برنامه را متوقف میسازد یا آن را وارد فاز نظامی میکند؟
آیا آمریکا و اسرائیل برای جنگی گسترده در منطقه که میتواند پایگاهها و ناوهای آمریکا را هدف قرار دهد، آمادهاند؟
حمله به تأسیسات هستهای نهتنها بازدارنده نخواهد بود، بلکه ایران را وارد مرحله "درگیری تمامعیار و موجودیتی" خواهد کرد؛ مرحلهای که رژیم صهیونیستی ظرفیت عبور از آن را ندارد.
نتانیاهو، بحران داخلی و وسوسه قمار خارجی
درحالیکه نتانیاهو زیر شدیدترین فشارهای داخلی قرار گرفته، تمایل به فرار به جلو و تولید بحران خارجی برای تثبیت قدرت شخصیاش افزایش یافته است.
اما تصمیم نهایی در مورد حمله به ایران، نه در بیتالمقدس بلکه در واشنگتن گرفته میشود.
آیا آمریکا و بهویژه ترامپ در صورت بازگشت به کاخ سفید، آماده ریسک چنین قمار خطرناکی هستند؟
قمار علیه کشوری که سالهاست خود را برای بدترین سناریوها آماده کرده و حمله به آن میتواند منطقه را درگیر طوفانی کند که ممکن است رژیم صهیونیستی را درهم بشکند.
نتیجهگیری
قدرتهای مداخلهگر در غرب آسیا باید در محاسبات خود تجدید نظر کنند.
هرگونه ماجراجویی نظامی علیه ایران نهتنها به هدف نخواهد رسید، بلکه ممکن است به نقطه پایان رؤیای صهیونیستی در منطقه بدل شود.
در این نبرد ارادهها، ایران عقلانی، آماده و هوشیار است؛ و در مقابل، رژیمی قرار دارد که بیشتر از همیشه دچار توهم قدرت و بحران مشروعیت شده است.