
بازی جدیدِ مدیرکل آژانس علیه ایران
عملکرد جانبدارانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی
«در طول سالهای گذشته، عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها مورد انتقاد کشورهای مستقل قرار گرفته است. این نهاد که باید نقشی بیطرف و فنی ایفا کند، در عمل به شدت تحت تأثیر فشارهای سیاسی قدرتهای غربی قرار دارد. نحوهی تنظیم گزارشها، زمانبندی انتشار آنها، و زبان بهکاررفته در متن گزارشها، همگی نشان میده k د که آژانس عملاً بخشی از سازوکار فشار بینالمللی علیه ایران شده است.»
ادعاهای تازه گروسی و واکنش اسرائیل
طنینسنتر؛ خبرگزاری آسوشیتدپرس به تازگی به نسخهای از گزارش دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی دست یافته که مدعی است ایران ذخیره اورانیوم غنی شده ۶۰ درصدی خود را در ماه مِی سال جاری میلادی، به بیش از ۴۰۰ کیلوگرم افزایش داده است. رافائل گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدعی شده که ایران همکاریهای لازم را در مورد فعالیتهای هستهای خود انجام نمیدهد و این مساله یک نگرانی جدی است.
البته که رافائل گروسی هیچ اشارهای به بدعهدیها و رفتارهای غیرقانونی آمریکا و دیگر قدرتهای غربی در رابطه با کشورمان و با محوریت پرونده هستهای ایران نداشته است. جالب اینکه اندکی پس از انتشار جزئیات گزارش جدید آژانس علیه ایران، مقامهای ارشد رژیم اشغالگر قدس نظیر بنیامین نتانیاهو نخستوزیر این رژیم، موجسواری گستردهای را آغاز کرده و سعی در بهرهبرداریهای خاص خود از این مساله داشتهاند.
در این نقطه، یک سؤال مطرح میشود و آن هم این است که پشت پرده اقدام مغرضانه جدید مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه ایران چیست؟ برای پاسخ به این پرسش، توجه به چند نکته ضروری است.
واقعیتهای توافق برجام و عهدشکنی غرب
در توافق برجام، ایران پذیرفت تا سطح غنیسازی خود را محدود کند، دسترسیهای گستردهای به بازرسان آژانس بدهد، و حتی بخشی از زیرساختهای فنی خود را تعلیق و کماثر سازد. در مقابل، قرار بود تحریمهای ظالمانهای که اقتصاد ایران را فلج کرده بودند، برداشته شوند.
اما پس از خروج یکجانبه دولت ترامپ از توافق و ناتوانی اروپا در جبران این عقبنشینی، ایران عملاً تنها طرف متعهد به توافق باقی ماند. اکنون نیز، در حالی که هیچکدام از طرفهای غربی به وعدههای خود بازنگشتهاند، آژانس بار دیگر زبان تهدید را علیه تهران به کار گرفته است—در حالی که منطق حقوقی و اخلاقی ایجاب میکرد، ابتدا نسبت به نقض تعهدات غربیها هشدار داده شود.
آژانس، ابزار سیاسی یا نهاد بیطرف؟
در طول سالهای گذشته، عملکرد آژانس بینالمللی انرژی اتمی بارها مورد انتقاد کشورهای مستقل قرار گرفته است. این نهاد که باید نقشی بیطرف و فنی ایفا کند، در عمل به شدت تحت تأثیر فشارهای سیاسی قدرتهای غربی قرار دارد. نحوهی تنظیم گزارشها، زمانبندی انتشار آنها، و زبان بهکاررفته در متن گزارشها، همگی نشان میدهد که آژانس عملاً بخشی از سازوکار فشار بینالمللی علیه ایران شده است.
در مورد اخیر نیز، سؤال مهم اینجاست: چرا گزارش هشدارآمیز درباره ایران، پیش از گفتوگو با مقامات ایرانی، به رسانههای غربی درز پیدا کرده است؟ این روش، بیشتر به یک عملیات روانی علیه افکار عمومی شباهت دارد تا یک اقدام فنی مبتنی بر دیپلماسی هستهای. اقدامی که بیش از همه در راستای زیادهخواهیهای دولت ترامپ از ایران در قالب مذاکرات غیرمستقیم با تهران قرار دارد.
ایران، در چارچوب حقوق بینالملل
طبق مفاد NPT و حتی چارچوب توافق برجام (تا زمانی که همه طرفها به آن متعهد باشند)، ایران حق دارد در صورت نقض توافق از سوی دیگران، اقدامات متقابل انجام دهد. غنیسازی ۶۰ درصدی، انباشت ذخایر، و محدود کردن بازرسیها، همگی در واکنش به عهدشکنی غرب صورت گرفتهاند.
ایران بارها تأکید کرده که برنامه هستهایاش صلحآمیز است، و هرگونه بازگشت به محدودیتها، تنها در صورت رفع تحریمها و بازگشت کامل طرفهای غربی به تعهداتشان ممکن خواهد بود. بنابراین، استفاده از زبان تهدید و هشدار، نه تنها غیرمنصفانه، بلکه غیرواقعبینانه و مخرب است.
تحلیل زمانبندی گزارش
باید به زمانبندی این هشدار نیز توجه کرد. همزمانی آن با مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا، نشان میدهد که هدفِ این هشدار بیش از آنکه فنی باشد، سیاسی است.
ایران، در موقعیتی حساس از لحاظ سیاست خارجی و مذاکرات احتمالی قرار دارد. انتشار چنین گزارشی میتواند نوعی فشار هماهنگ برای تضعیف موقعیت چانهزنی ایران تلقی شود—همان سیاستی که در سالهای اخیر، بارها از سوی محور غربی-صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران پیاده شده است.
در شرایطی که جمهوری اسلامی ایران تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی، امنیتی و روانی قرار دارد، انتظار میرود نهادهایی، چون آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بیطرفی خود را حفظ کنند و اجازه ندهند ابزار سیاسی در دست قدرتهای متخاصم شوند.
برنامه هستهای ایران، نه تهدید، بلکه نماد مقاومت ملی و پیشرفت مستقل در برابر سلطهطلبی غرب است. هشدارهای بیمبنا و گزارشهای هدفمند، نه تنها کمکی به امنیت جهانی نمیکند، بلکه روند دیپلماسی و گفتوگو را نیز به مخاطره میاندازد.