
پرونده هستهای ایران در آستانه تحولات بزرگ، در یک بزنگاه تاریخی قرار گرفته است؛ جایی که عقربههای ساعت دیپلماسی به سرعت به سمت ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵ برای مکانیسم اسنپبک و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل حرکت میکنند. این نقطه عطف، در حالی فرا رسیده که ایران با افزایش چشمگیر غنیسازی اورانیوم و توسعه ظرفیتهای هستهای خود، در پاسخ به کمپین فشار حداکثری آمریکا پس از خروج یکجانبه از برجام در سال ۲۰۱۸، جامعه بینالمللی را در بیم و امید نگه داشته است. مذاکرات غیرمستقیم فشرده پنجدورهای اخیر میان تهران و واشنگتن، با وجود میانجیگری عمان، تنها پیشرفتهایی محدود داشته و در مواضع متضاد غنیسازی صفر آمریکا و حق غنیسازی صلحآمیز ایران متوقف مانده است. اروپا (E۳) اکنون اهرم حیاتی اسنپبک را در دست دارد، اهرمی که فعالسازی آن میتواند به تحریمهای سازمان ملل و حتی تهدید جدی خروج ایران از پیمان عدم اشاعه (NPT) منجر شود. ÷آیا پنجره دیپلماتیک پیش از بسته شدن کامل، راهی برای توافقی جدید و پایدار باز خواهد کرد؟ یا چشمانداز مبهم کنونی، منطقه را به سمت پرتگاهی خطرناک خواهد راند؟
تقاطع هستهای ایران و فوریت دیپلماتیک
ایران و جامعه بینالمللی در مورد برنامه هستهای ایران در یک بزنگاه حیاتی قرار دارد که با تشدید فعالیتهای غنیسازی و نزدیک شدن یک ضربالاجل دیپلماتیک مهم مشخص میشود. وضعیت کنونی غیرقابل پیشبینی است و نیازمند توجه فوری سیاستگذاران طرفین است. این وضعیت، در پس زمینه کمپین فشار حداکثری ترامپ، که پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ آغاز شد، شکل گرفته است. این کمپین با کنار گذاشتن تدریجی تعهدات ایران در قبال توافق هستهای مواجه شده است. نتیجه این امر، افزایش قابل توجه ذخایر اورانیوم غنیشده و ظرفیت غنیسازی ایران بوده است. توافق جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵، فعالیتهای هستهای ایران را محدود کرد و در ازای لغو تحریمها، اجازه بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) را داد. اما خروج ترامپ در سال ۲۰۱۸ و اعمال مجدد تحریمهای آمریکا، نقض تلافیجویانه تعهدات ایران را در پی داشت. با وجود اینکه برجام به عنوان یک تعهد سیاسی غیرالزامآور مرده توصیف شده است، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSCR ۲۲۳۱) که محدودیتهای این توافق را تثبیت کرده بود، همچنان از نظر قانونی برای همه کشورهای عضو سازمان ملل متحد الزامآور است. تلاشهای دیپلماتیک کنونی، شامل مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا، تلاشی برای دستیابی به یک توافق هستهای جدید است که ترامپ آن را بسیار نزدیک توصیف کرده است. تحلیل وضعیت نشان میدهد که کمپین فشار حداکثری که با هدف مهار جاهطلبیهای هستهای ایران آغاز شد، ایران را به سمت تسریع برنامه هستهای خود فراتر از محدودیتهای برجام سوق داده است. دادهها به وضوح نشان میدهند که ایران در تلافی تحریمها، اورانیوم با غنای بالا را به اندازهای ذخیره کرده است که برای ساخت چندین بمب کافی است، اما رهبری در ایران استفاده از بمب را حرام و ممنوع اعلام کرده است. این وضعیت، به جای مهار، به پیشرفت برنامه هستهای ایران دامن زد. این پدیده نشان میدهد که استراتژی فشار حداکثری، بی اثر بود. در حالی که برجام به عنوان یک توافق سیاسی مرده تلقی میشود، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، ستون فقرات حقوقی آن، همچنان پابرجاست و جدول زمانی مکانیسم "اسنپبک" را تعیین میکند. این تمایز حقوقی، اهرم تو خالی و به ظاهر دیپلماتیکی را برای کشورهای اروپایی E۳ (بریتانیا، فرانسه و آلمان) ایجاد میکند. از آنجا که آمریکا پس از خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ نمیتواند به طور یکجانبه مکانیسم اسنپبک را فعال کند، توانایی E۳ برای انجام این کار، به آنها نفوذ در چشمانداز دیپلماتیک کنونی میدهد. این احتمال برای درک مانورهای دیپلماتیک پیرامون ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵ حیاتی است، زیرا به بازیگران اروپایی قدرت میدهد تا آینده پرونده هستهای را دستکاری کنند.
رقص دیپلماتیک: پنج دور اخیر مذاکرات ایران و آمریکا
مذاکرات هستهای اخیر بین ایران و آمریکا، یک رقص دیپلماتیک پیچیده را به نمایش گذاشته است که در آن هر دو طرف مواضع خود را حفظ کرده و پیشرفت محدود بوده است. ترامپ در مارس ۲۰۲۵ نامهای به مقام معظم رهبری ارسال کرد و ضمن ابراز امیدواری برای مذاکرات، پیشنهاد مذاکره را طرف ایرانی داد. ایران و آمریکا در آوریل ۲۰۲۵، مجموعهای از مذاکرات را با هدف دستیابی به یک توافق صلح هستهای آغاز کردند. این مذاکرات غیرمستقیم و با میانجیگری عمان برگزار شد. با حضور ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا در خاورمیانه، و عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، به عنوان رهبران هیاتهای مربوطه. بدر البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان، نقش میانجیگر اصلی را ایفا کرده است.
مرور پنج دور اخیر مذاکرات (آوریل-مه ۲۰۲۵)
دور اول: در ۱۲ آوریل ۲۰۲۵ در عمان برگزار و مذاکرات سازنده توصیف شد.
دور دوم: در ۱۹ آوریل ۲۰۲۵ در رم (در سفارت عمان) برگزار شد و مذاکرات غیرمستقیم ادامه یافت.
دور سوم: جزئیات دقیق این دور در دسترس نیست، اما منابع پیشرفت بیشتر در آن اشاره کردهاند.
دور چهارم: با میانجیگری عمان به پایان رسید. آمریکا مذاکرات را دلگرمکننده و ایران آن را دشوار، اما مفید توصیف کرد. پس از این دور (۱۱ مه)، گزارش شد که ویتکاف پیشنهاد کرده است که ایران غنیسازی اورانیوم را برای حداکثر سه سال به عنوان بخشی از یک توافق احتمالی برای ایجاد اعتماد به حالت تعلیق درآورد. با این حال، مجید تختروانچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، ارائه چنین پیشنهادی را تکذیب کرد.
دور پنجم: در ۲۳ مه ۲۰۲۵ در رم برگزار شد. وزیر امور خارجه عمان اعلام کرد که این دور با پیشرفت محدود، اما نه قطعی به پایان رسید. عراقچی آن را یکی از حرفهایترین دورهای مذاکرات دانست. حضور تیمهای فنی نشان میدهد که بحثها شامل مسائل فنی مانند سطوح غنیسازی اورانیوم بوده است.
• خواست آمریکا برای غنیسازی صفر: موضع آمریکا که به طور مداوم توسط ویتکاف و سخنگوی کاخ سفید، کارولین لویت، تکرار شده است، خط قرمز ظرفیت غنیسازی اورانیوم صفر برای ایران است؛ به این معنی که ایران حتی یک درصد ظرفیت غنیسازی را نمیتواند داشته باشد. طبق گزارشات این موضع تحت فشار طرفداران برتری نظامی در دولت آمریکا و اسرائیل سختتر شده است.
• اصرار ایران بر حقوق غنیسازی: مقام معظم رهبری، خواستههای آمریکا را افراطی و ظالمانه و اشتباه بزرگ خوانده و اظهار داشته است که هیچکس منتظر اجازه آنها برای غنیسازی نیست. وزیر امور خارجه ایران، قاطعانه اعلام کرده است که غنیسازی در ایران چیزی نیست که بتوان آن را متوقف کرد و جایی برای مصالحه در مورد آن وجود ندارد. ایران حق خود را برای انرژی هستهای صلحآمیز، از جمله غنیسازی، بر اساس معاهده NPT میداند.
• مسئله موشکهای بالستیک: واشنگتن خواهان بررسی برنامه موشکی ایران در توافق جدید است، اما تهران آن را غیرقابل مذاکره میداند.
• خواست ایران برای تضمینها: ایران به دلیل بیاعتمادی عمیق ناشی از خروج ناگهانی آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، به دنبال تضمینهای محکم است که آمریکا دوباره از توافق خارج نخواهد شد.
مذاکرات پیشرفت محدودی داشته است. منابع در تهران بدبینی خود را ابراز کردهاند، به طوری که دو منبع ایرانی به CNN گفتهاند که به نظر نمیرسد مذاکرات به دلیل اصرار آمریکا بر برچیدن غنیسازی به توافق منجر شود. اجماعی در تهران شکل گرفته است که دولت ترامپ مذاکرات را به سمت بنبست سوق میدهد. مقام معظم رهبری نیز نسبت به دستیابی به توافق جدید در مذاکرات هستهای خوشبین نیست. با این حال، مشارکت ایران در این مذاکرات تا حدی برای سنجش آخرین موضع واشنگتن به جای پیگیری یک پیشرفت احتمالی بوده است. اصرار ایالات متحده بر غنیسازی صفر، اگرچه یک خواسته سختگیرانه است، اما توسط اکثر تحلیلگران به عنوان یک موضع غیرواقعبینانه و غیرسازنده تلقی میشود که بنبست دیپلماتیک را تضمین میکند. تقاضای مداوم آمریکا برای غنیسازی صفر هدفی غیرقابل دستیابی بوده و تنها منجر به یک برنامه هستهای بزرگتر و پیشرفتهتر ایران شده است.
انقضای قطعنامه ۲۲۳۱ و مکانیسم اسنپبک؛ ساعت شنی دیپلماسی
سرنوشت برنامه هستهای ایران به شدت با قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSCR ۲۲۳۱) و مکانیسم اسنپبک آن گره خورده است که ضربالاجل آن در حال نزدیک شدن است. تمام تحریمهای باقیمانده سازمان ملل علیه ایران قرار است در ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ منقضی شوند، مگر اینکه قبل از آن تاریخ، شرکتکنندگان اصلی برجام مکانیسم اسنپبک را فعال کنند یا قطعنامه را با یک جایگزین لغو کنند. فعال کردن گزینه اسنپبک قبل از این ضربالاجل، مجموعه کامل تحریمهای سازمان ملل را که قبلاً علیه ایران اعمال شده بود، دوباره اعمال خواهد کرد. این فرآیند با اطلاعرسانی یک عدم اجرای قابل توجه تعهدات برجام آغاز میشود. در صورت عدم تصویب قطعنامهای جدید برای ادامه قطعنامه ۲۲۳۱ در عرض ۳۰ روز، بخشهای عملیاتی قطعنامه ۲۲۳۱ به طور خودکار لغو شده و شش قطعنامه قبلی شورای امنیت مجددا فعال میشوند. کشورهای E۳ (بریتانیا، فرانسه و آلمان) اهرم اسنپبک را در اختیار دارند، زیرا آمریکا پس از خروج از برجام در سال ۲۰۱۸ نمیتواند به طور یکجانبه آن را فعال کند. مقامات ایران به وضوح اعلام کردهاند که اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل واکنش شدیدی از سوی تهران را برانگیخته و به هرگونه امید برای احیای برجام پایان خواهد داد و به روابط ایران با اروپا آسیب جدی وارد خواهد کرد. هشدار صریح ایران این است که در صورت فعال شدن اسنپبک، از پیمان عدم اشاعه هستهای (NPT) خارج خواهد شد. مکانیسم اسنپبک یک بازی شطرنج پیچیده را به نمایش میگذارد که شامل تعامل دینامیک ضربالاجلها، پویایی شورای امنیت سازمان ملل و اهرمهای سیاسی است. اگر اسنپبک از نظر قانونی مورد مناقشه قرار گیرد (که روسیه و چین احتمالاً این کار را خواهند کرد)، تعیین اینکه آیا اسنپبک اعمال شده است، ممکن است یک تا دو هفته دیگر طول بکشد. این بدان معناست که حداکثر تا شش هفته قبل از ضربالاجل ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، یعنی تقریباً تا ۱ سپتامبر، باید اسنپبک فعال شود تا مؤثر باشد. این محاسبات استراتژیک، اهمیت ریاست شورای امنیت سازمان ملل را نیز برجسته میکند، زیرا ریاست دورهای ماهانه است و یک رئیس مطلوب میتواند به اطمینان از نتیجه مطلوب فرآیند کمک کند، به ویژه در صورت اعتراض روسیه و چین. همچنین تهدید ایران به خروج از NPT به عنوان یک کارت چانهزنی با ریسک بالا تحلیل میشود. پیامدهای این اقدام شامل از دست دادن نظارت بینالمللی، افزایش خطر سوءتفاهم و تشدید تنش، و احتمال آغاز یک مسابقه تسلیحاتی منطقهای است. این تهدید، جامعه بینالمللی را به سمت اتخاذ استراتژیهای پیچیده برای جلوگیری از آن سوق داده است. این موضوع اهمیت پیامدهای وخیم خروج از NPT را برجسته میکند و دلیل اصلی نگرانی عمده جامعه جهانی در زمینه عدم اشاعه هستهای است.
اقدام نظامی به مثابه شمشیر داموکلس
گزینه نظامی علیه برنامه هستهای ایران، به عنوان یک شمشیر داموکلس در بالای سر دیپلماسی، همواره مطرح بوده است، اما با محدودیتها و خطرات قابل توجهی همراه است. هم آمریکا و هم اسرائیل دارای قابلیتهای نظامی برای بمباران زیرساختهای هستهای ایران هستند و ترامپ نیز تهدید به اقدام نظامی کرده است. اطلاعات جدید نشان میدهد که اسرائیل در حال آمادهسازی برای حملات احتمالی است. موضع ثابت اسرائیل این بوده است که گزینه نظامی تنها راه برای توقف برنامه هستهای نظامی ایران است. خطرات اقدام نظامی علیه ایران به شرح زیر است:
• پیچیدگی و ریسک: عملیات نظامی پیچیده، پرخطر و با نتیجه نامشخص است.
• سایتهای مستحکم/زیرزمینی: سایتهای کلیدی ایران عمیقا زیر زمین هستند و نیاز به بمبهای سنگرشکن قدرتمند دارند (آمریکا این بمبها را دارد، اسرائیل خیر).
• عقبماندگی محدود: حملات تنها حداقل برنامه را به تأخیر میاندازد (حدود یک سال) و نیاز به بمبارانهای مکرر خواهد داشت.
• تلافی ایران: ایران تقریبا مطمئنا از خود دفاع خواهد کرد که میتواند شامل حمله به داراییهای آمریکا در منطقه و شلیک موشک به اسرائیل باشد. برنامه موشکی ایران پیشرفته و خطرناک است.
• خطر تشدید تنش: یک حمله پیشگیرانه میتواند باعث شکست هرگونه صحبت هستهای (ایران توجیه پیدا میکند و از سانتریفیوژهای باقیمانده استفاده میکند) شود. خطر درگیری منطقهای گستردهتر، شوک قیمت جهانی نفت و بحران تنگه تایوان، تنگه هرمز و باب المندب نیز وجود دارد.
• کمک آمریکا: اسرائیل بدون کمک آمریکا (سوختگیری هوایی، بمبهای نفوذکننده) قادر به اقدام علیه برنامه هستهای ایران نیست. ایالات متحده نیز بدون یک تحریک بزرگ از سوی تهران، بعید است که به اسرائیل کمک کند.
پنجره دیپلماتیک و تغییر اهداف توافق
با نزدیک شدن به ضربالاجلهای کلیدی، پنجره دیپلماتیک برای حل و فصل پرونده هستهای ایران در حال تنگتر شدن است و اهداف یک توافق جدید نیز در حال تغییر است.
• اهداف آمریکا: هدف اصلی ایالات متحده جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است. این شامل خلع سلاح کامل (غنیسازی، تسلیحاتی شدن و برنامه موشکی استراتژیک) و غنیسازی صفر به عنوان یک خط قرمز است. آمریکا همچنین به دنبال یک برنامه راستیآزمایی قوی است تا اطمینان حاصل کند که ایران به دنبال سلاح هستهای نیست.
• اهداف ایران: ایران بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود اصرار دارد و بر حق خود برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای (از جمله غنیسازی) تأکید میکند. ایران همچنین خواستار بازسازی اعتماد از سوی آمریکاست و قاطعانه هرگونه خلع سلاح کامل یا مدل لیبی را رد میکند.
پیشنهادات طرفین
• چارچوب برجام ۲: شامل محدود کردن غنیسازی به ۳.۶۷ درصد، دسترسی گستردهتر آژانس، حفظ ظرفیت غنیسازی حداقلی ایران (۵۰۰۰ سانتریفیوژ)، احتمال واردات اورانیوم از روسیه و حتی فروش آن به آمریکا.
• پیشنهاد میانجیها: تعلیق سه ساله غنیسازی برای ایجاد اعتماد و سپس از سرگیری در ۳.۷۵ درصد (ایران دریافت این پیشنهاد را تکذیب میکند).
• خواست ایران برای تضمینهای محکم در برابر خروج مجدد آمریکا از توافق.
• مسئله موشکهای بالستیک همچنان یک نقطه اختلاف عمده است. (ایران این مساله را غیرقابل مذاکره میداند).
جمع بندی: چشماندازی مبهم در آستانه ضربالاجل
مسیر هستهای ایران و مذاکرات ایران و آمریکا در یک بزنگاه حیاتی قرار دارد که با تشدید غنیسازی، سختتر شدن موضع آمریکا و نزدیک شدن ضربالاجل مکانیسم اسنپبک تعریف میشود. این وضعیت، پیچیدگیهای دیپلماتیک و خطرات ژئوپلیتیکی قابل توجهی را به همراه دارد. تنش اصلی در این پرونده، پیشرفتهای هستهای ایران و اصرار بر حقوق غنیسازی خود در مقابل خواستههای آمریکا برای غنیسازی صفر و خلع سلاح کامل است. این تقابل، مذاکرات را به بنبست کشانده و دستیابی به یک توافق جامع را دشوار ساخته است. پارادوکس فشار که نشان میدهد چگونه تحریمها و فشار حداکثری به جای مهار به پیشرفت برنامه هستهای ایران دامن زده است، و بنبست غنیسازی صفر که به عنوان یک مانع غیرواقعبینانه بر سر راه دیپلماسی عمل میکند، از عوامل اصلی وضعیت کنونی هستند. بازی شطرنج اسنپبک و کارت خروج از NPT نیز مانورهای دیپلماتیک پرریسکی هستند که میتوانند پیامدهای وخیمی برای عدم اشاعه هستهای و ثبات منطقهای داشته باشند. فعالسازی اسنپبک توسط اروپا که اهرم قانونی آن را در اختیار دارد، میتواند به خروج ایران از NPT منجر شود و برنامه هستهای ایران را به یک جعبه سیاه تبدیل کند که خطر سوءتفاهم و مسابقه تسلیحاتی منطقهای را به شدت افزایش میدهد. پنجره دیپلماتیک به سرعت در حال تنگتر شدن است و با نزدیک شدن به ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵، فشار برای دستیابی به نوعی توافق افزایش مییابد. در نهایت، چشمانداز پیش رو مبهم و پر از چالش است. اقدام نظامی، در حالی که یک گزینه باقی میماند، با محدودیتهای قابل توجهی همراه است و خطرات تشدید تنش و پیامدهای ناخواسته را در پی دارد. با توجه به این عوامل، به نظر نمیرسد که راهحل روشنی قبل از ضربالاجل اکتبر ۲۰۲۵ در دسترس باشد و وضعیت همچنان در لبه تحولات بزرگ باقی خواهد ماند.