
طنینسنتر؛ به تازگی شاهد تشدید تحرکات سیاسی و رسانه ای با محوریت اراده قدرت های اروپایی(آلمان، انگلیس و فرانسه) جهت فعال سازی مکانیسم ماشه علیه ایران بوده ایم. حتی برخی منابع خبری اعلام کرده اند که امکان دارد در هفته جاری، فعال سازی مکانیسم ماشه علیه تهران در نامه قدرت های اروپایی به شورای امنیت کلید بخورد. اروپایی ها که در جریان جنگ 12 روزه همه نوع حمایتی را از رژیم اشغالگر قدس و تجاوز آن به کشورمان انجام دادند، اکنون سعی دارند مکانیسم ماشه را به مثابه اهرمی که هدف اصلی آن قرار دادن تهران در ریل مطلوب غرب و صهیونیستها است، فعال سازی کنند. با این همه، در تحلیل این رویداد، باید 4 نکته راهبردی را مد نظر داشت.
اول اینکه قدرت های غربی نشان داده اند که به کمتر از نابودی و تضعیف ایران راضی نیستند. ایران در قالب معادله برجام، تنها عضو متعهد و وفادار به توافق مذکور بود با این حال، آمریکا که از برجام به صورت غیرقانونی و غیرمنطقی خارج شد و قدرت های اروپایی که ذره ای به تعهدات خود در قالب توافق مذکور عمل نکردند، اکنون ایران را در جایگاه متهم نشان می دهند و با هژمونی رسانه ای خود سعی دارند این باور را به افکار عمومی جهان القا کنند که ایران در رابطه با فعالیت های هسته ای خود مرتکب تخلف شده و اکنون باید مجازات شود. از این منظر، آنچه غرب از ایران می خواهد چیزی جز تسلیم نیست و همین رویکرد مغرضانه و سیاسی و جانبدارانه، مقاومت حداکثری ایران را طلب می کند.
نکته دوم اینکه اگر اروپا بخواهد مکانیسم ماشه را فعال کند، عملاً تمام سازوکار دیپلماسی در موضوع هستهای ایران را نابود میکند و تهران را به سمت گزینههایی مانند توقف همکاری با آژانس یا حتی خروج از NPT سوق میدهد. این اتفاق، برخلاف تصور برخی محافل، نهتنها جلوی پیشرفت برنامه هستهای ایران را نمیگیرد بلکه نظارت بینالمللی را از بین برده و زمینه یک تنش غیرقابلکنترل در خاورمیانه را فراهم میکند. آن هم در شرایطی که اروپا بهشدت نگران انرژی، مهاجرت، و بیثباتی منطقه است. یعنی در عمل، اروپا وارد فضایی می شود که بیشترین آسیب را به ملاحظات امنیتی خودِ آن وارد می کند.
مساله سوم اینکه فعالسازی مکانیسم ماشه، اروپا را در موضع دنبالهرو سیاست فشار حداکثری آمریکا قرار میدهد. همان سیاستی که نه در دوران ترامپ و نه حتی پس از او، نتوانست رفتار منطقهای یا هستهای ایران را تغییر دهد. در مقابل، قدرت هایی نظیر چین و روسیه این فرصت را می یابند که پیوندهای خود با تهران را تحکیم و قویتر کنند. موضوعی که نتیجهاش برای اروپا، انزوای سیاسی و اقتصادی در منطقهای کلیدی چون غرب آسیا خواهد بود. اروپا با چنین تصمیمی، سرمایه دیپلماتیک خود در مسئله ایران را میسوزاند و به یک بازیگر درجهدو بدل میشود.
و نکته چهارم اینکه فعال سازی مکانیسم ماشه از سوی قدرت های اروپایی آن هم با منطقی ناقص و بی پایه و اساس، عملا وجهه واقعی قدرت های غربی و به طور خاص اروپایی ها را پیش چشم افکار عمومی جهان و البته مردم ایران قرار می دهد. در این چهارچوب، مردم ایران واضح تر از هر زمان دیگری ماهیت حقیقی غرب را متوجه می شوند و این مساله از چشم اندازی کلان، دقیقا در نقطه مقابل منافع دولت های غربی قرار دارد. موضوعی که از یک سو موضع قدرت ایران را با تقویت همبستگی ملی تقویت می کند و از سوی دیگر، جریان های مخالف با ایران را در موقعیتی به مراتب ضعیفتر در قیاس با گذشته قرار خواهد داد.