پس از چند ماه حاکم بودنِ جو رکود در روند معادله اتمی ایران و اوج گیری تنش ها و اختلافات میان ایران و غرب با محوریت پرونده هسته ای کشورمان، به تازگی "رافائل گروسی" دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی به تهران سفر کرد و با مقام های ارشد کشورمان از جمله رئیس سازمان انرژی اتمی و البته وزیر خارجه و رئیس جمهوری اسلامی ایران، دیدار و رایزنی کرد. سفری که توجهِ بسیاری از جریان های سیاسی و رسانه ای داخلی، منطقه ای و بین المللی را به خود جلب کرد و البته که حامل پیام های قابل توجهی نیز بود.
در پایان سفر گروسی به تهران، بیانیه مشترک آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایران نیز منتشر شد که کلیت بیانیه مذکور عمدتاً بر تسهیل و افزایش همکاری ها میان ایران و آژانس جهت حل مسائل و ابهامات فنی در قالب پرونده هسته ای تاکید داشته است.
با این حال، سفر گروسی به تهران به صورت عینی حامل 3 پیام جدی است که توجه به آن ها به ویژه جهت خوانش دقیق سیاست و رفتار کنشگران غربی که به نوعی در پسِ سفر گروسی به ایران است، از اهمیت زیادی برخوردار است و این پیام ها چه در سطح نخبگانی و چه حتی افکار عمومی باید مورد توجه قرار گیرند.
1: آشکار شدن نیاز جهان غرب به مذاکره با ایران
در روزها و ماه های اخیر و به طور خاص پس از تحولات داخلی چند ماه گذشته کشورمان، آمریکا و دولت های اروپایی بارها و بارها از روی میز نبودنِ دستورکار مذاکره با محوریت پرونده اتمی با ایران خبر داده بودند و تاکید کردند که مسائل حقوق بشری برایشان از اولویت به مراتب بیشتری برخوردار است. جالب است که در این زمینه حتی "رابرت مالی" مذاکره کننده ارشد دولت بایدن در مساله هسته ای ایران نیز که همواره خواستار و طرفدار تعامل با ایران بوده، بنا به برخی ملاحظات سیاست داخلی آمریکا، تغییر رنگ داد و از تقابل با تهران صحبت کرد.
با این حال، از مدت ها قبل نیز مقام های حوزه دیپلماسی کشورمان از جمله وزیر خارجه ایران، بر این نکته تاکید داشتند که آمریکایی ها بهرغم مواضع ظاهری خود که از عدم رغبتشان جهت تعامل و مذاکره با ایران سخن می گویند، در پسِ پرده مدام پیام می فرستند و دنبال حفظ ارتباطات نزدیک با ایران هستند.
حال سفر گروسی به ایران که اساسا نمی تواند بدون هماهنگی با قدرت های غربی باشد، نمودِ عینی از تناقض در سیاست های اعلامی و اِعمالی قدرت های غربی در مواجهه با پرونده هسته ای ایران است. البته که در این نقطه باید توجه داشت که تاکید قدرت های غربی به مذاکره و تعامل با ایران از سرِ حسن نیتشان نیست بلکه برعکس، تنها و تنها به این دلیل است که آن ها ابزار و اهرم موثر دیگری را جهت مقابله با اوج گیری پیشرفت های هستهای کشورمان ندارند و مذاکره با ایران را در مساله هسته ای این کشور، تنها راه جهت کُند کردن روند پیشرفت های اتمی ایران می دانند.
نباید فراموش کنیم که اساسا جهان غرب در سال های متمادی تعامل خود با ایران با محوریت مساله هسته ای کشورمان نشان داده که مذاکره را نَه به مثابه ابزاری جهت حل مشکلات، بلکه اهرمی جهت برخورد با ایران و تضعیف منافع ملی کشورمان می داند. موضوعی که نمود عینی خود را در ماجرای توافق برجام نشان داد. حال در این معادله، آژانس بین المللی انرژی اتمی و به طور خاص دبیر کل های آن نیز(در سال های اخیر)، به جز برخی موارد معدود تاریخی، عمدتا بازیگری در جبهه غرب و به ضرر کشورمان را ترجیح داده اند و خود به ابزاری در دستان کشورهای غربی جهت تامین منافع آن ها درآمده اند.
2: افشای پوشالی بودن جنگ تبلیغاتی غرب علیه برنامه هسته ای ایران
یکی دیگر از پیام های عینی و آشکار سفر گروسی به تهران، آشکار شدن پوشالی بودن اقدامات تبلیغاتی و جنگ رسانه ای غرب علیه کشورمان است. در این رابطه، به طور خاص ذکر یک مثال می تواند به روشن تر شدن فضای بحث کمک بیشتری کند: در روزهای اخیر، جریان های سیاسی و رسانه ای غربی و متحدان منطقه ای آن ها، کارزار تبلیغاتی گسترده ای را علیه کشورمان به راه انداختند و در قالب آن از انجام غنی سازی 84 درصدی از سوی کشورمان خبر دادند.
موضوعی که بلافاصله با واکنش مقام های کشورمان به ویژه در سازمان انرژی اتمی همراه شد و آن ها تاکید کردند که انجام مانور در مورد مساله مذکور صرفا یک موضوع تبلیغاتی و سیاسی است و ایران در مورد موضوع مطرح شده مرتکب هیچ تخلفی نشده است.
با این حال، جو سنگین تبلیغاتی در مدت اخیر علیه ایران با محوریت مساله مذکور به راه افتاد و رسانه های غربی هیچ توجهی به موضع گیری های ایران در این رابطه و اساسا توضیحات فنی در مورد آن نکردند. با این همه، یکی از نکاتی که در جریان سفر اخیر رافائل گروسی به تهران به طور کامل حل و فصل شد، همین جنجال ها در مورد گزاره غنی سازی 84 درصدی در ایران بود. موضوعی که البته برخلاف جوسازی های پر سر و صدای رسانه های غربی در مدت اخیر، توجه چندانی را از سوی آن ها جلب نکرد و کاملاً پروژه محور و هدفمند بودنِ جنگ تبلیغاتی آن ها علیه ایران را آشکار کرد.
کما اینکه می بینیم پس از دوره ای جو سنگین تبلیغاتی علیه ایران بر پایه مساله مذکور، به یکباره موضعگیریهای رسانههای جریان اصلی غربی در این رابطه متوقف شد و آن ها مانور چندانی را جهت اصلاح جوسازی های غلطشان نیز انجام ندادند. مساله ای که در کلیت خود نشان می دهد تا چه اندازه تشدید جوسازی های تبلیغاتی و پوچ علیه برنامه اتمی ایران برای آن ها حائز اهمیت است.
البته که آن ها در مورد اعلام آمادگی داوطلبانه ایران برای همکاری با آژانس جهت اعتمادسازی در قالب پرونده اتمی کشورمان نیز مانور چندان را انجام نداده اند. مساله ای که نشان می دهد تا چه اندازه رویکرد آن ها به معادله اتمی ایران مغرضانه و یک طرفه است.
3: افشای پشت پرده طرح تهدیدات مختلف علیه برنامه اتمی ایران
در نهایت باید آخرین پیام سفر اخیر رافائل گروسی به ایران را افشای پشت پرده طرح تهدیدات مختلف از سوی کنشگران غربی و متحدان منطقه ای آن ها علیه برنامه اتمی ایران دانست. در این زمینه به طور خاص دولت کنونی رژیم صهیونیستی به نخست وزیری بنیامین نتانیاهو و طیف افراط گرای حامی وی در قدرت، در مدت اخیر تهدیدات زیادی را با حمایت و به پشتوانه آمریکا و اروپا علیه ایران طرح کرده و حتی از قریب الوقوع بودن حمله به تاسیسات هسته ای کشورمان نیز خبر داده بودند.
مواضع متعدد نتانیاهو و دیگر تندورهای حاضر در دولت وی و البته روسای تشکیلات اطلاعاتی و جاسوسی رژیم اشغالگر قدس که با چراغ سبز مخصوصا دولت آمریکا علیه ایران مطرح می شدند، همه و همه سعی داشتند تا با تشدید تهدیدات علیه تهران، به نوعی ایران را مجبور به عقب نشینی و امتیازدهی در پرونده هستهای خود کنند. با این حال، مقاومت ایران در برابر فشارهای مذکور و در عین حال اتخاذ سیاست های فعال در این زمینه سبب شد تا در نهایت شاهد آن باشیم که کنشگران غربی و متحدان منطقه ای آن ها به این درک راهبردی برسند که تعامل با ایران، گزینه معقولتری در قیاس با تقابل با آن است.
این مسأله مخصوصا با توجه به اینکه وضعیت داخلی در اراضی اشغالی به هیچ عنوان به نفع رژیم اشغالگر قدس و دولت نتانیاهو نیست و در حوزه خارجی نیز این رژیم با چالش های جدی رو به رو است، بیش از پیش اهمیت خود را نشان می دهد و البته که در سطح کلی یک پیام راهبردی را نیز برای ایران دارد و آن این است که مقاومت ایران در برابر فشارهای جریان های مخالف با خود، می تواند برای آن دستاوردساز باشد.