۱۴:۴۲
۱۴۰۴/۰۲/۱۷
تحولات ترکیه؛

تنهایی ژئوپلیتیک ترکیه

ترکیه یکی از کشور‌های نیمه پیرامونی منطقه است که در این گذار تاریخی عوامل زیادی موقعیت ژئوپلیتیک این کشور را تحت الشاع قرار خواهد داد. برای ترکیه محدودیت‌هایی در قدرت خود دارد، در دو دهه اخیر سیاست گشایش روی چند محور عملاً منافع این کشور را دچار تهدید‌های بالقوه و در برخی مناطق بالفعل نموده و از دستیابی به منافع حداکثری محروم مانده است. امروز ترکیه به‏رغم تحمل هزینه هنگفت توسعه و گسترش که در محور جنوبی به قصد «بازیساز شدن» انجام داده است، در تلاش است تا با تهدیدات جدیدی که در نتیجه این گسترش پدید آمده است، مقابله کند. روندی که به نظر می‌رسد در صورت تشدید درگیری‌ها و افروخته شدن آتش جنگ در منطقه خاورمیانه، موقعیت ژئوپلیتکی ترکیه را با بحران عمیق مواجه خواهد کرد. موضوع مهم دیگری که بر ژئوپلیتیک ترکیه تأثیر منفی می‌گذارد این است که دولت حزب عدالت و توسعه ایدئولوژی حزب خود را بر ابتکارات ژئوپلیتیکی استوار می‌کند. دولت حزب عدالت و توسعه ایدئولوژی حزب «نئو عثمانی و اخوان المسلمین» را به ایدئولوژی دولتی تبدیل کرد و ارزش‌های این ایدئولوژی را جایگزین منافع ملی ترکیه در ابتکارات خاورمیانه و آفریقا نمود. وقتی ضعف فزاینده در جبهه داخلی به این تأثیرات منفی اضافه شود، ماحصل سیاست خارجی ترکیه در یک دهه اخیر (از سال‌های ۲۰۱۰ به بعد) این است که «ژئوپلیتیک ترکیه در معرض فشار و تهدیدات خارجی» قرار گرفته و ترس «تنهایی ژئوپلیتیک» ذهن رهبران آنکارا را همواره به خود مشغول کرده است. امروز ترکیه در تحقق منافع خود در جبهه خارجی از جمله در خاورمیانه، سوریه، آمریکا، اتحادیه اروپا و مسئله پ. ک. ک-YPG مورد حمایت اسرائیل، مدیترانه شرقی و دریای اژه با مشکل مواجه است. رهبران آنکارا برای نجات و رهایی ژئوپلیتیک ترکیه می‌بایست در نوع و شیوه سیاست ورزی در دو جبهه داخلی و خارجی بازنگری کنند؛ وگرنه ممکن است مجبور باشند بار دیگر همانند یک دهه گذشته که پس از شکست آمال و نقشه‌های اردوغان برای سرنگون کردن رژیم بشار اسد و درست در زمانی که آمریکا و اروپا، ترکیه را تنها گذاشتند و حاضر نبودند به ساز آنکارا برقصند؛ عبارت «تنهایی ارزشمند» (değerli yalnızlık) را [که ابراهیم کالن آن موقع برای انحراف افکار عمومی و یا اقناع سازی درونی بکار برد]، تکرار کنند. موضوع تلخی که این روز‌ها رهبران آنکارا نه تنها در غرب آسیا بلکه در حوزه آسیای مرکزی هم کم و بیش نشانه‌های آن را احساس می‌کنند. در صورت عدم تغییر سیاست، در منطقه قفقاز و بالکان هم، «تنهایی» به سراغ رهبران آنکارا خواهد آمد.
نویسنده:
دکتر حسن صادقیان تحلیلگر مسائل سیاسی ترکیه و قفقاز
کد خبر:
۲۶۶۳

با پایان یافتن ربع اول قرن اول هزاره جدید، ژئوپلیتیک جهانی در جهت نظم جهانی جدید در حال تحول است و این مسئله تعادل‌ها و تقابل‌های متفاوت و متکثری را ممکن می‌سازد. در این اثنا، کشور‌های پیرامونی و نیمه پیرامونی، در سازگاری با این تغییر و دگرگونی و تعریف هویت ژئوپلیتیک جدید خود در راستای این تحولات، با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهند شد.

ترکیه یکی از کشور‌های نیمه پیرامونی منطقه است که در این گذار تاریخی عوامل زیادی موقعیت ژئوپلیتیک این کشور را تحت الشاع قرار خواهد داد.

ترکیه محدودیت‌هایی در قدرت خود دارد، در دو دهه اخیر سیاست گشایش روی چند محور عملاً منافع این کشور را دچار تهدید‌های بالقوه و در برخی مناطق بالفعل نموده و از دستیابی به منافع حداکثری محروم مانده است.

در دوران حکومت حزب عدالت و توسعه، ترکیه برای توسعه روابط با اتحادیه اروپا ابتدا به سمت غرب روی آورد. با بن بست روابط با اتحادیه اروپا، حاکمان ترکیه با تشویق اولیه آمریکا، محور جنوب یعنی جغرافیای آشفته خاورمیانه را به عنوان محور اصلی انتخاب کردند.

امروز ترکیه به‏رغم تحمل هزینه هنگفت توسعه و گسترش که در محور جنوبی به قصد «بازیساز شدن» انجام داده است، در تلاش است تا با تهدیدات جدیدی که در نتیجه این گسترش پدید آمده است، مقابله کند. روندی که به نظر می‌رسد در صورت تشدید درگیری‌ها و افروخته شدن آتش جنگ در منطقه خاورمیانه، موقعیت ژئوپلیتکی ترکیه را با بحران عمیق مواجه خواهد کرد.

ترجیح محور جنوب به عنوان محور اصلی باعث شد که ترکیه که در برنامه ریزی دفاعی ناتو در دوران جنگ سرد یک کشور اروپایی محسوب می‌شد، به کشور خاورمیانه تبدیل شود و هویت ژئوپلیتیکی آن تغییر کند.

در این روند، محور شرقی که ترکیه را به مرکز ثقل جدید تحول جهانی متصل می‌کند، مورد غفلت رهبران آنکارا قرار گرفته است. با این حال، به نظر می‌رسد تبدیل شرق آسیا به ویژه چین به یک مرکز تولید جهانی و قدرت گرفتن آنها می‌تواند به فرصتی برای ترکیه تبدیل شود. برای این منظور، رهبران آنکارا تلاش می‌کنند خط آنکارا-باکو-تاشکند-پکن، که می‌توان آن را به عنوان کمربند میانی نیز تعریف کرد، به عنوان محور بازگشایی ژئواستراتژیک اولیه ترجیح و در اولویت قرار دهند. همچنین ترکیه تلاش می‌کند با بهبود روابط با جهان ترک و جغرافیای آناتولی به مرکز تولید و لجستیک پیشرفته شرقی آسیا تبدیل شود.

موضوع مهم دیگری که بر ژئوپلیتیک ترکیه تأثیر منفی می‌گذارد این است که دولت حزب عدالت و توسعه ایدئولوژی حزب خود را بر ابتکارات ژئوپلیتیکی استوار می‌کند. دولت حزب عدالت و توسعه ایدئولوژی حزب «نئو عثمانی و اخوان المسلمین» را به ایدئولوژی دولتی تبدیل کرد و ارزش‌های این ایدئولوژی را جایگزین منافع ملی ترکیه در ابتکارات خاورمیانه و آفریقا نمود. این انتخاب پرهزینه باعث نگرانی در خاورمیانه و ظهور تهدیدات جدید و اتحاد‌های متضاد و در عین حال منزوی شدن روزافزون ترکیه در منطقه شده است.

وقتی ضعف فزاینده در جبهه داخلی به این تأثیرات منفی اضافه شود، ماحصل سیاست خارجی ترکیه در یک دهه اخیر (از سال‌های ۲۰۱۰ به بعد) این است که «ژئوپلیتیک ترکیه در معرض فشار و تهدیدات خارجی» قرار گرفته و ترس «تنهایی ژئوپلیتیک» ذهن رهبران آنکارا را همواره به خود مشغول کرده است. امروز ترکیه در تحقق منافع خود در جبهه خارجی از جمله در خاورمیانه، سوریه، آمریکا، اتحادیه اروپا و مسئله پ. ک. ک-YPG مورد حمایت اسرائیل، مدیترانه شرقی و دریای اژه با مشکل مواجه است.

رهبران آنکارا برای نجات و رهایی ژئوپلیتیک ترکیه می‌بایست در نوع و شیوه سیاست ورزی در دو جبهه داخلی و خارجی بازنگری کنند؛ وگرنه ممکن است مجبور باشند بار دیگر همانند یک دهه گذشته که پس از شکست آمال و نقشه‌های اردوغان برای سرنگون کردن رژیم بشار اسد و درست در زمانی که آمریکا و اروپا، ترکیه را تنها گذاشتند و حاضر نبودند به ساز آنکارا برقصند؛ عبارت «تنهایی ارزشمند» (değerli yalnızlık) را [که ابراهیم کالن آن موقع برای انحراف افکار عمومی و یا اقناع سازی درونی بکار برد]، تکرار کنند.

موضوع تلخی که این روز‌ها رهبران آنکارا نه تنها در غرب آسیا بلکه در حوزه آسیای مرکزی هم کم و بیش نشانه‌های آن را احساس می‌کنند. تنهایی شگرفی که در نشست سمرقند و در دیدار خانم فوندرلاین با رهبران سه کشور ترک زبان (قزاقستان- ترکمنستان- ازبکستان))، مقامات دولت ترکیه را متعجب و خشمگین کرد. سه کشور مذکور، حتی سیاست استقلال طلبی آنکارا برای ترک‌های قبرس را زیر سؤال بردند و حاضر شدند روابط رسمی و دیپلماتیک خود را با جمهوری قبرس را شروع کنند. این سه کشور، نه تنها به درخواست ترکیه، حاضر نشدند دولتی به نام «جمهوری ترک قبرس شمالی» را به رسمیت بشناسند، بلکه آشکارا اعلام کردند که از سیاست سازمان ملل و اروپا در شرق مدیترانه حمایت کرده و معتقدند که جزیره، فقط یک کشور است و باید یک دولت داشته باشد. در صورت عدم تغییر سیاست، در منطقه قفقاز و بالکان هم، «تنهایی» به سراغ رهبران آنکارا خواهد آمد.

گزارش خطا