۱۸:۱۴
۱۴۰۴/۰۳/۰۳
آزمون اراده واشنگتن؛

نقش خطرناک اسرائیل در بن‌بست مذاکرات ایران و آمریکا

نقش خطرناک اسرائیل در بن‌بست مذاکرات ایران و آمریکا
اسرائیل با نقشی دوگانه، همزمان ذینفع غیرمستقیم و تخریبگر فعال روند گفتگوهاست. دیدار اخیر «ران درمر» (وزیر امور راهبردی) و «دیوید بارنیه» (رئیس موساد) با ویتکاف، پیش از آغاز مذاکرات رم، چند پیام کلیدی داشت: ۱. نفوذ اطلاعاتی: دسترسی تل آویو به جزئیات مذاکرات، از طریق کانال‌های رسمی و غیررسمی. ۲. فشار حداکثری: تحمیل خواسته‌های غیرمعقول همچون غنی سازی صفر درصد که جزو خطوط قرمز ایران است. ۳. تهدید امنیتی: استفاده از اهرم حملهٔ نظامی بعنوان ابزاری برای تشدید تنش و توقف مذاکرات. این رفتار‌ها نشان میدهد اسرائیل نه بعنوان ناظر، بلکه به مثابه بازیگری فعال در حال تحمیل هزینه‌های خطرناک بر فرآیند دیپلماتیک مذاکرات است.
کد خبر:
۲۷۲۳

دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در رم، علیرغم ادعای طرفین دربارهٔ «پیشرفت»، در سایهٔ مداخلات بی‌سابقهٔ رژیم صهیونیستی، بدون دستاورد ملموس به پایان رسید. این دور از گفت‌و‌گو‌ها نه تنها بر سر اختلافات فنی هسته‌ای، بلکه تحت تأثیر بازی خطرناک اسرائیل به آزمایشی برای سنجش ارادهٔ سیاسی واشنگتن تبدیل شد. گزارش‌ها از دیدار پنهانی مسئولان بلندپایه رژیم با «استیون ویتکاف»، فرستادهٔ ویژهٔ آمریکا، و هشدار سی‌ان‌ان دربارهٔ آمادگی تل‌آویو برای حملهٔ نظامی در صورت شکست مذاکرات، گواهی بر این مدعاست.

اسرائیل با نقشی دوگانه، همزمان ذینفع غیرمستقیم و تخریبگر فعال روند گفتگوهاست. دیدار اخیر «ران درمر» (وزیر امور راهبردی) و «دیوید بارنیه» (رئیس موساد) با ویتکاف، پیش از آغاز مذاکرات رم، چند پیام کلیدی داشت:

۱. نفوذ اطلاعاتی: دسترسی تل آویو به جزئیات مذاکرات، از طریق کانال‌های رسمی و غیررسمی.

۲. فشار حداکثری: تحمیل خواسته‌های غیرمعقول همچون غنی سازی صفر درصد که جزو خطوط قرمز ایران است.

۳. تهدید امنیتی: استفاده از اهرم حملهٔ نظامی بعنوان ابزاری برای تشدید تنش و توقف مذاکرات.

این رفتار‌ها نشان میدهد اسرائیل نه بعنوان ناظر، بلکه به مثابه بازیگری فعال در حال تحمیل هزینه‌های خطرناک بر فرآیند دیپلماتیک مذاکرات است.

از این نکته نبایست غافل شد که مخالفت اسرائیل با توافق، ریشه در تحولات راهبردی منطقه دارد که سرفصل‌های آن بشرح ذیل است:

۱. سناریوی احیای اقتصادی ایران: لغو تحریم‌ها و بازگشت روزانه بیش از ۲.۵ میلیون بشکه نفت ایران به بازار، نه تنها موازنهٔ اقتصادی منطقه را برهم میزند، بلکه با تقویت توان مالی تهران، دست جمهوری اسلامی را در پرونده‌های مهم منطقه‌ای و بین المللی پر خواهد کرد.

۲. سناریوی عادی‌سازی روابط: هرگونه کاهش تنش بین ایران و آمریکا، ممکن است به کاهش محبوبیت رژیم صهیونیستی بعنوان "تنها متحد غرب" در منطقه بینجامد.

۳. سناریوی پذیرش غنی سازی: حتی محدودیت‌های موقت بر برنامهٔ هسته‌ای ایران، از دید اسرائیل به معنای به رسمیت شناختن حق تهران برای دسترسی به چرخهٔ سوخت هسته‌ای است؛ حقی که تل آویو آن را خط قرمز امنیت ملی خود میداند.

در این میان دونالد ترامپ، علیرغم شعار‌های ظاهری دربارهٔ تمایل به توافق، در عمل با گروه‌های فشار زیر مواجه است:

۱. فشار جناح راست جمهوری خواه و حتی برخی دموکرات‌ها: که خواهان تداوم تحریم‌ها هستند.

۲. لابی متنفذ اسرائیل (آیپک): و نفوذی که در کنگره دارند.

با این همه مواضع ویتکاف متناقض است. پیشنهاد "توقف کامل غنی سازی" ایران، که نه با واقعیت‌های فنی (ذخایر کنونی اورانیوم ایران) سازگار است و نه با خط قرمز‌های تهران مذاکرات را در ابهام قرار داده است.

احتمالا آیندهٔ مذاکرات بطور کامل به پاسخ این سوال گره خورده که:

آیا واشنگتن می‌تواند از چرخهٔ ۷۰ سالهٔ تبعیت از خواسته‌های تل آویو خارج شود یا همچنان بین سیاست‌های رژیم و امریکا نسبت "این‌همانی" برقرار است؟

نتیجه اینکه به ثمر نشستن گفت‌و‌گو‌ها و هرگونه توافقی نیازمند جرئت ترامپ برای:

۱. اولویت دهی به منافع ملی آمریکا و محدود کردن نقش اسرائیل به جایگاه ناظر

۲. ارائهٔ راهکار‌های فنی مبتنی بر واقعیت‌های موجود هسته‌ای ایران بستگی دارد.

در غیر این صورت، مذاکرات به بن بست خواهد انجامید و پیامد‌های زیانبار آن می‌تواند کل معماری امنیتی خاورمیانه را تحت تأثیر قرار دهد.

گزارش خطا