۱۴:۲۱
۱۴۰۴/۰۱/۲۰
تحلیل چشم‌اندازها و چالش‌ها؛

دیپلماسی هوشمندانه ایران در مذاکرات با آمریکا

در ماه‌های اخیر، تبادل نامه‌های غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، از طریق واسطه‌هایی نظیر عمان و امارات، به یکی از محورهای تحلیلی رسانه‌های غربی تبدیل شده است. اگرچه محتوای دقیق این مکاتبات افشا نشده، اما شواهد نشان می‌دهد که ترامپ در این نامه ضمن عقب نشینی از سیاست‌های گذشته خود در ماجرای پیش شرط‌های زورگویانه برای آغاز مذاکرات و تعدیل رویکرد ترامپ در قبال مذاکرات، صرفاً خواستار مذاکره و توافق در رابطه با عدم دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای است. دیپلماسی ایران در مذاکرات هسته‌ای، نمایشی از «واقع‌گرایی تهاجمی» به شمار می‌رود: استفاده از ابزارهای دیپلماتیک برای حفظ دستاوردهای هسته‌ای و کاستن از فشارهای ظالمانه غربی‌ها، بدون عقب‌نشینی در مواضع امنیتی و منطقه‌ای. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران با بازی هوشمندانه خود هم در عرصه رسانه‌ای و هم در میدان دیپلماسی تلاش دارد تا ضمن حفظ دستاوردهای صنعت هسته‌ای خود، از انرژی صلح آمیز هسته‌ای خود دفاع کرده و نهایتاً موقعیت استراتژیک و نقش بین المللی خود را در نظام بین الملل ارتقا ببخشد. لازم به ذکر است که هرگونه شکاف در درون حلقه تصمیم‌گیری می‌تواند به ابزاری برای بازیگری غرب تبدیل شود. خباثت‌های محتمل از سوی غربی‌ها و آمریکایی‌ها و دو قطبی سازی های کاذب و نهایتاً تلاش برای جدا کردن ملت از حاکمیت و یا دو پارگی در درون دولت یا ملت با انجام انواع فتنه‌های مختلف و یا سرگرم سازی جمهوری اسلامی ایران به چالش‌ها و برخی بحران‌های داخلی ممکن است تا تمرکز لازم را از ایران گرفته و منجر به اشتباه محاسباتی از سوی ایران و یا بیگانگان شده و دستاویزی برای ضربه زنی به ایران و یا جلوگیری از احقاق حقوق ایرانیان گردد. بنابراین وحدت و انسجام داخلی همراه با دقت و هوشمندی بسیار حائز اهمیت می باشد.
هیئت تحریریه سایت طنین
نویسنده:
هیئت تحریریه سایت طنین
کد خبر:
۲۵۵۱

در فضای پرتلاطم روابط ایران و آمریکا، که ریشه در چهار دهه تقابل ایدئولوژیک، امنیتی و ژئوپلیتیک دارد، «دیپلماسی هوشمند» به ابزاری حیاتی برای مدیریت تنش‌ها توسط ایران تبدیل شده است. با تشدید فشار‌های حداکثری آمریکا و تحریم‌های فلج‌کننده، ایران همواره مسیر حفظ حاکمیت ملی همراه با عقلانیت سیاسی را با ترکیبی از مقاومت و انعطاف‌پذیری تاکتیکی پیوند زده است. مذاکرات اخیر پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، که در پس‌زمینه تبادل نامه‌های غیرمستقیم و پیام‌های دیپلماتیک شکل گرفته، بار دیگر این پرسش را برجسته کرده است که آیا تهران توانسته است با عبور از میدان مین سیاست‌ورزی غرب و آمریکا، دیپلماسی هوشمندانه‌ای را اتخاذ کند که در پرتو آن اقتدار و حاکمیت و استقلال سیاسی خود را حفظ کرده و همزمان منافع حداکثری جمهوری اسلامی ایران را از نظام بین الملل باز سناند؟ این یادداشت در سه محور کلیدی به واکاوی این مسئله می‌پردازد.

محور اول: تبادل نامه‌های دیپلماتیک؛ بازی در مرز‌های اعتمادسازی

در ماه‌های اخیر، تبادل نامه‌های غیرمستقیم میان ایران و آمریکا، از طریق واسطه‌هایی نظیر عمان و امارات، به یکی از محور‌های تحلیلی رسانه‌های غربی تبدیل شده است. اگرچه محتوای دقیق این مکاتبات افشا نشده، اما شواهد نشان می‌دهد که ترامپ در این نامه ضمن عقب نشینی از سیاست‌های گذشته خود در ماجرای پیش شرط‌های زورگویانه برای آغاز مذاکرات و تعدیل رویکرد ترامپ در قبال مذاکرات، صرفاً خواستار مذاکره و توافق در رابطه با عدم دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای است. موضوعی که بار‌ها از سوی ایران نیز اعلام شده است که ایران علاقه‌ای به داشتن سلاح هسته‌ای ندارد. همچنین شواهد و قراین نشان می‌دهد که تهران با ارسال پیام‌هایی مبتنی بر «الزام متقابل»، بر دو اصل پای فشرده است:

۱. رفع تحریم‌ها به‌عنوان پیش‌شرط بازگشت به تعهدات هسته‌ای: ایران تأکید دارد که هرگونه تعدیل در فعالیت‌های هسته‌ای خود، منوط به لغو یکجانبه و غیرقابل بازگشت تحریم‌های آمریکاست. این موضع نه‌تنها تکرار منطق برجام است، بلکه تلاشی برای جلوگیری از تکرار سناریوی «خروج یک‌طرفه آمریکایی‌ها از توافق» توسط واشنگتن محسوب می‌شود.

۲. عدم پذیرش مذاکره تحت فشار: ارسال نامه‌ها در شرایطی صورت گرفته که آمریکا همچنان به سیاست «تهدید حداکثری» از طریق تشدید تحریم‌ها و مداخلات منطقه‌ای پایبند است. تهران با این اقدام، به غرب یادآوری می‌کند که «تهدید و مذاکره» نمی‌توانند همزمان پیش بروند.

این رویکرد به منظور آن است تا اولاً استقلال رفتاری حاکمیت سیاسی جمهوری اسلامی حفظ شود و در ثانی روند گام به گام اعتماد زایی در روابط میان دو طرف همراه با حسن عمل انجام گیرد. ایران می‌کوشد با حفظ خطوط قرمز، هزینه‌های عدم توافق را برای طرف مقابل افزایش دهد، بی‌آنکه در دام بن‌بست دیپلماتیک گرفتار شود. در رابطه با تهدید‌ها هم پاسخ قاطع جمهوری اسلامی ایران بر هر گونه خباثت و شرارت خارجی، با انجام رزمایش‌های مختلف و اعلام مواضع قاطع ایران و تهدید متقابل غربی‌ها همراه بوده است.

محور دوم: مواضع ایران؛ چرایی تمرکز بر موضوع هسته‌ای و امتناع از مذاکرات موشکی و منطقه‌ای

مواضع ایران در مذاکرات اخیر را باید در سه لایه فهمید:

الف) امتناع از مذاکره بر سر مسائل موشکی و منطقه‌ای

سامانه‌های موشکی: از منظر تهران، توان موشکی ایران به‌عنوان بازوی بازدارندگی در برابر تهدیدات امنیتی ناشی از حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس و اشغالگری اسرائیل، کاملاً غیرقابل مذاکره است. هرگونه چانه‌زنی بر سر این موضوع، نقض اصل «امنیت ملی غیرقابل معامله» تلقی می‌شود.

سیاست‌های منطقه‌ای: ایران حساسیت خود در مسائل منطقه‌ای به ویژه مسائل مربوط به عراق، سوریه، یمن و لبنان را ذیل مقوله ضرورت «مقاومت در برابر اشغالگری و تروریسم» و همچنین اصل تأمین امنیت جمعی (همسایگان در کنار هم) تعریف می‌کند. از این رو، این موضوعات را خارج از حیطه مذاکرات دوجانبه با آمریکا می‌داند، چراکه به باور تهران، واشنگتن به‌دنبال «معامله‌سازی امنیتی» برای تثبیت هژمونی خود در غرب آسیا است.

از سوی دیگر اتهام زنی بی اساس غرب و آمریکا به ایران مبنی بر داشتن نیرو‌های نیابتی در منطقه علاوه بر اینکه موجب بی اعتبار شدن و کمرنگ شدن حقیقت وجودی گروه‌های مقاومت در منطقه می‌شود، منجر به آن می‌شود که عامل بی ثبات کننده در منطقه و مخرب از نگاه غربی‌ها، جمهوری اسلامی ایران قلمداد شود؛ بنابراین جمهوری اسلامی ایران با دیپلماسی هوشمندانه خود ضمن رد هر گونه اتهام مبنی بر داشتن گروه‌های نیابتی در منطقه، هر گونه مذاکره و توافق در رابطه با این گروه‌ها را واگذار به مسئولین و رهبران گروه‌های مقاومت کرده و تاکید مجدد دارد که هر کدام از این گروه‌های مقاومت در منطقه دارای استقلال عمل سیاسی و رفتاری است.

ب) پذیرش مذاکره بر سر مسائل هسته‌ای

- هزینه‌های تحریم: فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها، عامل اصلی گرایش ایران به مذاکرات هسته‌ای برشمرده می‌شود. برخلاف حوزه‌های موشکی و منطقه‌ای، که ایران در آنها موقعیت برتر دارد، تحریم‌های مالی و نفتی، جامعه ایران و اقتصاد ایران را با چالش‌های معیشتی مواجه ساخته است. موضوعی که برای کشوری به مانند ایران که در مسیر توسعه قرار دارد بسیار مهم بوده و خواهان تغییر این شرایط می‌باشد.

- بین‌المللی‌سازی پرونده: تمرکز بر مسئله هسته‌ای به ایران اجازه می‌دهد با تبدیل این موضوع به یک «دغدغه جهانی» (به‌ویژه برای اروپا)، واشنگتن را در موضع انفعالی قرار دهد. بازگشت به برجام، مشروعیت بین‌المللی ایران را تقویت کرده و فضایی برای تنش‌زدایی با دیگر بازیگران ایجاد می‌کند. پرونده هسته‌ای ایران موضوعی است که در صورتی که حل و فصل شود دیگر ایالات متحده و غرب نمی‌تواند بر علیه ایران اجماع جهانی راه بیاندازد و یا مشروعیتی برای در انزوا قرار دادن جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. همچنین موضوع هسته‌ای مسئله‌ای است که قبلاً نیز مورد مذاکره قرار گرفته است و قابلیت رجوع مجدد و بازستانی منافع و امتیاز متقابل از طرف غربی را دارد.

محور سوم: شبهات پیرامون مذاکرات؛ از نقد ساختاری تا ترسیم سناریو‌ها

مخالفان و منتقدان مذاکرات، چهار شبهه کلیدی را مطرح می‌کنند:

۱. شبهه مستقیم یا غیرمستقیم بودن مذاکرات

برخی با استناد به سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر «عدم اعتماد به آمریکا»، استدلال می‌کنند که حتی مذاکرات غیرمستقیم نیز به معنای مشروعیت‌بخشی به دولت ترامپ است. در پاسخ باید گفت: ایران با حفظ واسطه‌ها و عدم پذیرش مذاکره رو در رو، می‌کوشد بدون دادن امتیاز نمادین، گره‌های اقتصادی را بگشاید.

از سوی دیگر نحوه و روش مذاکرات به خودی خود، اصالت و موضوعیت ویژه‌ای ندارد و صرفاً بازی رسانه‌ای است که توسط غربی‌ها به منظور آن راه افتاده است که بگوید جمهوری اسلامی ایران از مواضع گذشته خود کوتاه آمده است و یا عقب نشینی کرده است؛ لذا دشمن درصدد است تا تلقی عمومی افکار عمومی در ایران به سمتی باشد که انگار جمهوری اسلامی ایران دچار ضعف و یا انفعال رفتاری شده است در حالی‌که اصل و اساس محتوای مذاکرات و چارچوب مذاکرات و در نهایت ضمانت‌های اجرایی مذاکرات است.

از طرفی مذاکرات برای ایران به شکل و شیوه‌ای است که سه اصل اساسی عزت، حکمت و مصلحت که سه اصل اساسی دیپلماسی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رعایت گردد و منجر به تحصیل حداکثری منافع ملی جمهوری اسلامی ایران گردد. این نوع از مذاکرات همچنین سابقه دار بوده است و در دولت‌های مختلف به کار‌گیری شده است. در دولت سیزدهم هم اتفاقاً مذاکرات بسیاری با طرف غربی بر سر مسائل مختلف به صورت غیر مستقیم صورت گرفته بود که اتفاقاً در قضایای مختلف ازجمله بازگشت و آزاد سازی پول‌های بلوکه شده ایران موفقیت آمیز بود و جزء دستاورد‌های دستگاه دیپلماتیک شهید امیر عبداللهیان قلمداد می‌شود.

۲. شبهه ناهمخوانی مذاکرات با مواضع رهبری

رهبر معظم انقلاب اسلامی بهمن ماه سال گذشته بود که با توصیف مذاکره با آمریکا به «غیرعاقلانه، غیرشرافتمندانه و غیرهوشمندانه» در شرایط فشار، هشدار دادند که غرب به‌دنبال «تسلیم‌سازی» کامل جمهوری اسلامی ایران در انحای مذاکرات و سازش است. باید اشاره کرد که شرایط بهمن ماه سال گذشته با امروز بسیار متفاوت بود و اتفاقاً موضع گیری به هنگام و صریح و قاطع معظم له در بهمن ماه بود که امروز دست دستگاه دیپلماسی را برای انجام مذاکرات غیر مستقیم باز گذاشته است و موجب عقب نشینی غربی‌ها از سیاست‌های زورگویانه خود شده است.

واقعیت این است که خواست و اراده ترامپ و آمریکا از آغاز دوران ریاست جمهوری دور دوم خود، تسلیم سازی ایران و تحمیل اراده آمریکایی بر ایران می‌باشد. به همین منظور هم در پاسخ به پالس‌های برخی از سیاسیون داخلی، آمریکا و ترامپ پیش شرط‌هایی برای آغاز مذاکرات پیش روی ایران قرار داده بود که فقط یکی از بند‌های آن در آن مقطع، خلع سلاح کامل ایران از سلاح‌های متعارف و غیر متعارف بود. بدین معنا که جمهوری اسلامی ایران تبدیل به کشوری کامل بی دفاع و آسیب پذیر گردد تا ایالات متحده اجازه انجام یافتن هر گونه مذاکره‌ای میان ایران و آمریکا را بدهد. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب اسلامی با قاطعیت و هوشمندی خود، انجام هر گونه مذاکراتی را منتفی دانسته و غیر هوشمندانه خوانده بودند. اما شرایط امروز کاملاً متفاوت است.

نامه ارسالی ترامپ به ایران هر چند که دارای بند‌هایی همراه با تهدید و زورگویانه بود، اما در اساس، ضمن عقب‌نشینی از پیش شرط‌های گذشته اعلام کرده بود که خواست اصلی ایالات متحده آن است که جمهوری اسلامی ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند. موضوعی که فعلاً بر اساس مبانی دینی جمهوری اسلامی ایران هم با صراحت تمام اعلام کرده است که مایل نیست تا سلاح هسته‌ای داشته باشد. البته که بر اساس مبانی دینی و اعتقادی هر گاه در شرایط اضطرار و نیاز ضرورت داشته باشد ممکن است تا احکام هم دچار تغییر شده و در سیاست‌های هسته‌ای خود تجدید نظر کند، اما مادامی که تهدیدات وجودی متوجه حاکمیت جمهوری اسلامی ایران نباشد، نیازی به ساخت چنین تسلیحاتی نمی‌بیند؛ بنابراین دیپلماسی کنونی ایران، نه از موضع ضعف، که با هدف «فروکاستن هزینه‌های تحریم» و خرید زمان برای تقویت زیرساخت‌های مقاومت پیش می‌رود. به عبارت دیگر، مذاکره ابزاری تاکتیکی در خدمت استراتژی کلان «مقاومت فعال» است. در این معنا مذاکرات غیر مستقیم اقدامی هوشمندانه و مبتکرانه برای دفاع از حقوق مشروع ایران و جلوگیری از تحمیل هزینه‌های تحریم‌های ظالمانه قلمداد می‌شود. در این راستا مواضع رهبر معظم در رابطه با منع مذاکره با آمریکا تابع شرایطی بود که امروز این شرایط کمتر شده است و زمینه برای معرفی و گفت‌و‌گو‌های غیر مستقیم با غربی‌ها در رابطه با ایده‌ها و مبانی انقلاب اسلامی و احقاق حقوق کشور فراهم شده است بنابراین جمهوری اسلامی ایران حاکمیتی متصلب و مسدود ندارد بلکه پویا و دینامیک بوده و به دنبال خراب کردن سناریو معرفی ایران به عنوان بازیگر جنگ طلب است. همچنین جمهوری اسلامی ایران با انجام مذاکرات غیر مستقیم ذیل توافق نامه برجام نشان می‌دهد که صلح طلب بوده و و کشور منزوی در نظام بین الملل نیست.

۳. شبهه سناریوی «اگر مذاکره نکنیم چه می‌شود؟»

موافقان مذاکره معتقدند بدون گفت‌و‌گو، تشدید تحریم‌ها به فروپاشی اقتصادی و ناآرامی‌های اجتماعی منجر می‌شود. اما واقعیت این است که اقتصاد ایران در سال‌های اخیر، با اتکا به «اقتصاد مقاومتی»، از مرز شکنندگی عبور کرده است. افزایش همکاری‌ها با چین و روسیه، تقویت زیرساخت‌های نفتی غیرقابل تحریم و رشد صادرات غیرنفتی، تقویت روابط با همسایگان، افزایش تعاملات اقتصادی با کشور‌ها و قدرت‌های نو ظهور اقتصادی نشان می‌دهد که ایران گزینه‌های جایگزین متنوع و جذابی برای بقا و توسعه دارد.

از سوی دیگر تصور اینکه ایالات متحده و ترامپ در صورتی که مذاکرات صورت نگیرد ممکن است تا در قبال ایران دست به خباثت و یا شرارتی همانند جنگ و حمله خارجی بزند نیز هر چند در کلام توسط غربی‌ها و به ویژه ترامپ و نتانیاهو بار‌ها تکرار شده است، اما چندان محتمل نیست. چرا که اولاً جمهوری اسلامی ایران بازیگر توانمند و قدرتمند از حیث مباحث دفاعی و نظامی بوده و در صورت انجام کوچک‌ترین ریسکی از سوی ایالات متحده در قبال حاکمیت سرزمینی خود، توانایی اقدام متقابل و تهدید و آسیب به منافع ایالات متحده در منطقه را دارد لذا عقلانیت معیشتی و هزینه فایده غربی‌ها مانع از آن می‌شود که چنین اشتباهی را مرتکب بشوند. در ثانی انجام چنین اشتباهی می‌تواند تا معادلات و شرایط را به کلی تغییر داده و باعث شود که جمهوری اسلامی ایران در مسیر تقابل کامل قرار گرفته و اتفاقاً زمینه برای تجدید نظر در سیاست‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران فراهم شده و ناگزیر به سمت همتا سازی تهدیدات خارجی من جمله سلاح هسته‌ای برود؛ بنابراین اگر چه عدم قبول انجام مذاکرات از سوی ایران ممکن بود تا شائبه صلح طلب نبودن ایران و در مقابل صلح طلب بودن ایالات متحده را باعث شود، اما عمدتاً پیامدی همچون جنگ گسترده را در پی نداشت. هر چند که جمهوری اسلامی ایران نیز با درک شرایط کنونی و با اقدامی هوشمندانه دیپلماسی منطقی را در پیش گرفت و ضمن رد این شائبه، توپ را در زمین غربی‌ها انداخته است.

۴. شبهه سناریوی «اگر مذاکره کنیم همه مشکلات حل می‌شود یا نه؟»

تجربه برجام ثابت کرد که حتی با توافق جامع، آمریکا می‌تواند یکجانبه از میز مذاکره خارج شود. با این حال، نمی‌توان نقش کوتاه‌مدت مذاکرات در کاهش تنش‌ها و ایجاد فضای تنفس را نادیده گرفت. کلید موفقیت، در «تبدیل نفت به سلاح دیپلماتیک» است: استفاده از مذاکرات برای شکستن انزوای سیاسی، بی‌آنکه وابستگی به غرب ایجاد شود؛ بنابراین موفقیت مذاکرات در میزان تعهد طرفین برای وفاداری به توافقات است. همچنین تضمین‌های اجرایی لازم و کاملی برای اجرای توافقات می‌باید وجود داشته باشد. از سوی دیگر برای حل و فصل مشکلات اقتصادی باید به سمت اقتصاد درون زا و متکی به ظرفیت‌های داخلی و آسب ناپذیر در برابر متغیر‌های خارجی برویم. واقعیت این است که توافقاتی همانند برجام صرفاً می‌تواند در کوتاه مدت به صورت مُسکِنّ عمل کرده و گشایش‌های اقتصادی را به وجود بیاورد، اما برای حل ریشه‌ای مشکلات اقتصادی چاره‌ای جز مدیریت و سیاست گذاری درست داخلی و مدیریت هزینه_ درآمد‌ها و نهایتاً افزایش بهره وری و بازدهی اقتصادی و توسعه متوازن و همه جانبه در همه سطوح نداریم؛ بنابراین خود انجام مذاکرات دارای تبعات روانی مثبت بوده و اثرات اقتصادی مفیدی دارد همچنین توافقاتی همانند برجام نیز توانایی انجام گشایش‌های اقتصادی در کوتاه مدت را دارد و موجب افزایش سرعت توسعه و پیشرفت کشور خواهد شد، اما حل و فصل ریشه‌ای مشکلات اقتصادی کشور تابعی از نحوه تصمیم گیری و رفتار سیاسی اقتصادی مدیران داخلی و ظرفیت‌های داخل کشور است.

سخن پایانی؛ هوشمندی دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران

دیپلماسی ایران در مذاکرات هسته‌ای، نمایشی از «واقع‌گرایی تهاجمی» به شمار می‌رود: استفاده از ابزار‌های دیپلماتیک برای حفظ دستاورد‌های هسته‌ای و کاستن از فشار‌های ظالمانه غربی‌ها، بدون عقب‌نشینی در مواضع امنیتی و منطقه‌ای. در این شرایط جمهوری اسلامی ایران با بازی هوشمندانه خود هم در عرصه رسانه‌ای و هم در میدان دیپلماسی تلاش دارد تا ضمن حفظ دستاورد‌های صنعت هسته‌ای خود، از انرژی صلح آمیز هسته‌ای خود دفاع کرده و نهایتاً موقعیت استراتژیک و نقش بین المللی خود را در نظام بین الملل ارتقا ببخشد. در چنین شرایطی شاهد تغییر جایگاه ایران از بازیگر تأثیر گذار منطقه‌ای به یک قدرت منطقه‌ای تأثیر گذار در نظام بین‌الملل هستیم. شایان ذکر است که البته موفقیت دیپلماسی هوشمند جمهوری اسلامی ایران، منوط به دو شرط است:

۱. وحدت نخبگان نظام: هرگونه شکاف در درون حلقه تصمیم‌گیری می‌تواند به ابزاری برای بازیگری غرب تبدیل شود. خباثت‌های محتمل از سوی غربی‌ها و آمریکایی‌ها و دو قطبی سازی‌های کاذب و نهایتاً تلاش برای جدا کردن ملت از حاکمیت و یا دو پارگی در درون دولت یا ملت با انجام انواع فتنه‌های مختلف و یا سرگرم سازی جمهوری اسلامی ایران به چالش‌ها و برخی بحران‌های داخلی ممکن است تا تمرکز لازم را از ایران گرفته و منجر به اشتباه محاسباتی از سوی ایران و یا بیگانگان شده و دستاویزی برای ضربه زنی به ایران و یا جلوگیری از احقاق حقوق ایرانیان گردد؛ بنابراین وحدت و انسجام داخلی همراه با دقت و هوشمندی بسیار حائز اهمیت می‌باشد.

۲. تعادل و تناسب میان مذاکره و میدان: تاریخ نشان داده است که غرب تنها تحت فشار ترکیبی «تحریم‌های معکوس» و «تهدید‌های امنیتی» به تعهدات خود پایبند می‌ماند. غربی‌ها همواره در کنار تهدیدات و فشار‌های دیپلماتیک تلاش می‌کنند تا فشار و ضربات مختلفی را در میدان نیز وارد سازند بنابراین شاهد جنگ ترکیبی و همه جانبه از سوی ایشان هستیم و نیاز است تا در مقابل آن ما نیز به صورت همه جانبه دست به اقدام متقابل زده و همراهی و تناسب و توازن کامل و مناسبی میان میدان و دیپلماسی برقرار کنیم. ضعف در هر کدام از این دو ابزار سیاست خارجی ممکن است تا موفقیت دیپلماسی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران را تحت الشعاع قرار دهد؛ بنابراین نخبگان و مسئولین باید به‌جای نگرانی از اصل مذاکرات، بر نظارت هوشمندانه بر روند توافقات و جلوگیری از انحراف استراتژیک تمرکز کنند. زیرا در نهایت، این «موازنه میدان و دیپلماسی» است که سرنوشت دیپلماسی را تعیین می‌کند، نه صرفاً الفاظ دیپلماتیک. توانمندی هر کدام از این دو نیز منجر به تقویت دیگری شده و کاملاً تابعی از یکدیگر هستند.

گزارش خطا