
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با جمعی از مسئولان قوای سهگانه در واکنش رسمی به گفتوگوهای عمان که بین ایران و آمریکا شروع شده است، با اشاره به اینکه گفتوگوها در گام اول «خوب حرکت شده است»، تأکید کردند: «به این گفتوگوها هم نه به صورت افراطی خوشبین باشیم، نه به صورت افراطی بدبین باشیم».
این عبارت در واقع مهمترین بخش بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص گفتوگوهای اخیر جمهوری اسلامی ایران و آمریکا است که نه یک برداشت شخصی از یک رخداد بلکه فهم عمیق موضوع از جانب کسی است که یک سیاستمدار و استراتژیست برجسته است، به تاریخ روابط بینالملل اشراف کامل دارد، روندهای حاکم بر مناسبات دو یا چند جانبه، منطقهای و بینالمللی (از گذشته تاکنون) را به خوبی میشناسد و تجربه ارزشمندی از سیاستها، راهبردها، برنامهها، اهداف و مقاصد طرف مقابل که در آن سوی میز مذاکره حضور دارد یعنی ایالات متحده آمریکا به صورت عمیق اطلاع دارد.
حال پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا برخلاف برداشتهایی که بعضاً در فضای رسانهای و سیاسی کشور و حتی در بین نخبگان داخلی و خارجی که یا به شکل کاملاً خوشبین به مذاکرات و فردای آن مینگرند و در نقطه مقابل به طور کامل به آن بدبین هستند، معظمله برداشتی بینابینی نسبت به ماجرا دارند؟!
افزون بر مسأله بیاعتمادی که به آمریکا وجود دارد و مسأله کاملاً درستی است که به اندازه کافی در مورد آن تحلیل شده است، علت این موضع و در واقع تأکید نوشتار حاضر در علتیابی برداشتی که رهبر معظم انقلاب اسلامی از مذاکرات دارد و به آن اشاره شد، به فهم دقیق و عمیق و نظری ایشان از سیاست خارجی، سیاست بینالملل، روابط بینالملل و به ویژه مقولهای به نام «منافع ملی» است. در سیاست و روابط بینالملل چیزی به نام «مطلقها» یا «تگاه صفر یا صد» وجود ندارد. به عبارتی خوشبینی یا بدبینی مطلق در سیاست خارجی و اینکه همه چیز را سیاه و سفید دید و هیچ راه میانهای متصور نشد (البته ممکن است استثنائاتی در این زمینه وجود داشته باشد) باعث ایجاد «خطای شناختی»، در نتیجه «محاسبات غلط» و در نهایت «سیاستگذاری نادرست» میشود. نگاه صفر و صد به یک موضوع در سیاست خارجی اشتباه است.
هدف اصلی در سیاست خارجی تأمین منافع ملی با بهرهگیری از موقعیتها یا فرصتهایی است که وجود دارد یا به وجود میآید و کشوری موفق است که از کوچکترین فرصتها و موقعیتهایی که در راستای منافع و امنیت ملی قرار دارد و میتواند باعث تأمین حداکثری یا مطلوب منافع ملی در ابعاد مختلف شود، بیشترین استفاده را ببرد.
وقتی یک کشور همه را یا دوست یا دشمن ببیند و در رفتارهای سیاست خارجی حد وسطی قائل نشود، یافتن نقاط مشترک با کشورها از بین میرود و دیگر نمیتواند از ظرفیتهای دیپلماتیک خود به طور کامل استفاده کند.
سیاست خارجی موفق، سیاستی است که بتواند با در نظر گرفتن همه جوانب، منافع ملی را به حداکثر برساند. نگاه صفر و صدی و خوشبینی یا بدبینی مطلق در سیاست خارجی و در مواجهه با بازیگران خارجی اعم از فروملی، ملی و فراملی، این امکان را از بین میبرد.
در این چهارچوب خوشبینی یا بدبینی مطلق به آمریکا به ویژه مذاکراتی که جریان دارد، مانع از تحلیل و ارزیابی واقعبینانه و عقلانی از آنچه که در جریان است میشود. خوشبینی مطلق یا بیجا به گفتوگوهای عمان باعث میشود که تضاد منافع بین جمهوری اسلامی ایران و آمریکا نادیده گرفته شود. هر کشوری در سیاست خارجی خود اولویت را به منافع ملی خود میدهد و آمریکا هم از این قاعده مستثنی نیست. خوشبینی به روندی که در مناسبات تهران – واشنگتن با مذاکرات عمان شروع شده است، باعث فراموشی واقعیت گفته شده و در نتیجه انتظارات غیرواقعی از طرف مقابل شود.
در همین حال خوشبینی مطلق به گفتوگوهای عمان که هنوز نمیتوان برآورد دقیق و حتی نزدیک به واقعیت از آن به دست دارد، ممکن است جمهوری اسلامی ایران را در برابر فریب و دستکاری آسیبپذیر کند. اگر از ابتدا و با خوشبینی مفرط فرض شود که آمریکا خیرخواه است، احتمال اینکه فریب وعدهها و پیشنهادات فریبنده را خورد، بیشتر میشود.
این یک قاعده کلی است اگر در گفتوگوهایی که آغاز شده است، انتظار این باشد که همه چیز خوب یا بد پیش میرود، در صورت بروز مشکل، نظام تصمیمساز دچار غافلگیری شده و ممکن است در زمان مناسب واکنش درست از خود نشان دهد.
به جای خوشبینی یا بدبینی به گفتوگوهایی که آغاز شده است، رویکرد درست این است که با دیدی «واقعبینانه» و «عقلانی» و البته در نظر داشتن «تجارب قبلی» به موضوع نگاه کرد. اینکه نگاه واقعبینانه، عقلانی و تجربی چه مشخصههایی دارد میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱. شناخت منافع ملی: منافع ملی خود را به طور دقیق شناخت و بر اساس آن، روابط خود را با آمریکا تنظیم کنید.
۲. تحلیل دقیق: در طول گفتوگوها سیاستهای آمریکا را به دقت رصد و تحلیل کرده و سعی نمود به درک درستی از انگیزهها و اهداف آن رسید
۳. هوشیاری: مراقب بود که فریب وعدهها و پیشنهادات فریبنده را نخورد.
۴. آمادگی: برای مقابله با چالشها و مشکلات احتمالی در صورت شکست مذاکرات آماده بود.
۵. تعادل: در صورتی که مذاکرات به نتایجی ولو حداکثری منتهی شد، سعی شود تعادلی بین همکاری و رقابت و دشمنی در روابط خود با آمریکا برقرار کرد.
با اتخاذ این رویکرد درست و دقیق و واقعبینانه همانند آنچه که رهبر معظم انقلاب اسلامی دارند و باید به عنوان «الگویی» برای ارزیابی مذاکراتی که در جریان است مورد اهتمام قرار داد، میتوان در صورت موفقیت مذاکرات از فرصتهای ناشی از آن بهرهمند شد و در عین حال از منافع ملی و اصول و مبانی سیاست خارجی خود محافظت نمود.