
در حالی دونالد ترامپ نخستین سفر خاورمیانهای خود را پس از آغاز دور دوم ریاست بر کاخ سفید انجام میدهد که گمانهزنیهای بسیاری در خصص اهداف سفر وی به منطقه جنوب خلیج فارس منتشر شده است. این گمانهزنیها پس از آن شدت گرفت که ترامپ در مصاحبه با اصحاب رسانه مدعی شد که وی در آستانه صدور یک اعلامیه بزرگ و تصمیم تاریخی است. از تصمیم برای تغییر نام تاریخی «خلیج فارس» تا احتمال به رسمیت شناختن کشور فلسطین، مجموعه شایعاتی بودند که در جریان این سفر مطرح شد. با این حال به نظر میرسد ترامپ فارغ از این بازیهای تبلیغاتی به دنبال تکمیل میراث خود یعنی توسعه اعضای پیمان ابراهیم است. این توافق که هماکنون چهار کشور عربی یعنی امارات، بحرین، مراکش و سودان عضور آن هستند، تنها دارای ماهیت سیاسی- امنیتی نیست بلکه در آن تلاش شده تا کشورهای عربی وارد مرحله «صلح گرم» با رژیم اشغالگر قدس شوند. چالش جدی در این روند تداوم سیاست «نظامیگری» آمریکا در منطقه و نگرانی فزاینده کشورهای عربی در خصوص آینده فلسطین و تغییر مرزهای سوریه و لبنان است. همچنین نگاه منفی افکار عمومی جهان اسلام سبب شده است تا ریاض به مانند گذشته نتواند صحبت از عادی سازی روابط با تلآویو به میان آورده و نگران واکنشهای تند محلی و منطقهای باشد. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا بررسی ارتباط سفر منطقهای ترامپ به ریاض و احتمال توسعه پیمان ابراهیم بپردازیم.
پیش از وقوع عملیات طوفان الاقصی، تیم سیاست خارجی دولت بایدن یعنی بلینکن، سالیوان و مکگورک قصد داشتند تا میان توافق استراتژیک آمریکا و سعودی با پیوستن این کشور عربی به پیمان ابراهیم نوعی ارتباط برقرار کنند. گام اول در این مسیر رونمایی بایدن از کریدور «آیمک» در جریان جلسه جی-۲۰ در دهلینو رونمایی کند. گام دوم در این مسیر سفرهای پیاپی مقامات دولتی، عناصر امنیتی یا سفرای فرهنگی دو طرف به سرزمینهای اشغالی و عربستان سعودی بود تا از این طریق ارتباطات فرهنگی میان ریاض- تلآویو برقرار شود. سومین نشانه در این روند مصاحبه محمد بن سلمان با فاکس نیوز و اشاره وی به نزدیکبودن زمان عادی سازی روابط سعودی- اسرائیل است. در حالی که تنها چند روز تا اعلام رسمی عادی سازی روابط ریاض- تلآویو (به نقل از بایدن) باقی مانده بود، گردانهای عزالدین القسام جنبش حماس در صبح روز هفتم اکتبر ۲۰۲۳ مرزهای جعلی را رد کرده و عملیاتی تاریخی را در عمق سرزمینهای اشغالی انجام دادند.
حال با گذشت بیش از یک و نیم سال از نبرد طوفان الاقصی، آخرین افکار سنجیها در جهان اسلام حاکی از تشدید احساسات ضداسرائیلی در میان مسلمانان سراسر جهان است. پیش از این آمارها در مخالفت با عادی سازی روابط اسرائیل ارقامی مانند ۸۶ درصد را نشان میداد، اما امروز این رقم به بالای ۹۵ درصد افزایش یافته است. در چنین شرایطی عربستان سعودی بدون اخذ امتیاز راهبردی از اسرائیل (تشکیل کشور فلسطین) دورنمای روشنی برای پیوستن به پیمان ابراهیم ندارد. به بیان دیگر محمد بن سلمان برای کسب حق غنی سازی یا تسلیحات پیشرفته از آمریکا نمیتواند بر سر آینده خود قمار کند. در چنین شرایط برخی رسانههای آمریکایی مدعی شدند که ترامپ در شرایط فعلی قصد ندارد تا میان توافق استراتژیک با سعودی و پرونده عادی سازی روابط با تلآویو ارتباطی برقرار کند. برهمین اساس این احتمال در جریان سفر اخیر رئیس جمهور آمریکا به شبه جزیره عربستان وجود که شاهد توافق اتمی تجاری- غیرنظامی میان ریاض- واشنگتن باشیم. بیشک در این معادله جدید نتانیاهو بزرگترین بازنده خواهد بود.
اعلام یک طرفه آتشبس میان آمریکا- انصارالله با میانجیگری عمان به مثابه زلزله سیاسی در سرزمینهای اشغالی سبب شده است تا رسانههای عبری لب به انتقاد از سیاستهای «بی بی» گشوده و وی را متهم به خراب کردن روابط آمریکا و اسرائیل کنند. این موضوع تا آنجا حساسیت برانگیز شده است که مایک هابی سفیر آمریکا در اسرائیل مسئله آتشبس با یمن را امری ضروری و در عین حال غیر مرتبط با اسرائیل خواند! فارغ از پرونده یمن، برخی رسانههای عربی مدعی شدند که ترامپ در حال کار بر روی طرحی در خصوص آینده غزه است که براساس آن خیلیها از خواستههای راست گرایان صهیونیست برآورده نمیشود. حضور یا عدم حضور حماس در دولت آینده فلسطین یا خلع سلاح این گروه از جمله موضوعات مورد مناقشه در خصوص پرونده فلسطین است. البته به رسمیت شناختن کامل کشور فلسطین شاید یک امر دور از انتظار باشد، اما با توجه به اظهارات اخیر ویتکاف این احتمال وجود دارد که آمریکا به همراه کشورهای عربی بر روی طرح جدیدی برای آتشبس و بازسازی غزه کار کند که منهی اشغالگری اسرائیل باشد.