
وقتی معامله، سلاح میشود: رمزگشایی ژئوپلتیک قرارداد
در شبی که جهان چشم به ریاض دوخته بود، دونالد ترامپ در مرکز ثروتمندترین کشور عربی، نه از «خلیج عربی» گفت و نه از «خلیج فارس»؛ اما پیامهایش برای تهران بلندتر از هر واژهای طنین انداخت. از لغو تحریمهای سوریه تا قرارداد تسلیحاتی ۱۴۲ میلیارد دلاری و تهدید به «صفر کردن صادرات نفت ایران»، همه چیز از استراتژی جدیدی پرده برداشت که هدفش نه صرفاً دلار، بلکه قلب تپنده سیاست در خاورمیانه است: ایران.
سکوتی که شنیده شد: چرا ترامپ نتوانست خلیج عربی را به زبان آورد؟
دونالد ترامپ در سخنرانی خود هیچ اشارهای به نام خلیج فارس یا عناوین جعلی مانند «خلیج عربی» یا «خلیج عربستان» نکرد. سکوتی حساب شده که بیشتر از هر واژهای معنا داشت؛ ترامپ دانست که نام بردن میتواند آغاز یک بحران باشد. این تصمیم میتواند به دلایل زیر باشد:
۱. حساسیتهای دیپلماتیک
نام خلیج فارس برای ایران از اهمیت تاریخی و فرهنگی عمیقی برخوردار است. پیش از سفر ترامپ، گمانهزنیهایی وجود داشت که او ممکن است تحت فشار کشورهای عربی، به ویژه عربستان سعودی، نام خلیج را به «خلیج عربی» تغییر دهد. با این حال، ایران به شدت با این ایده مخالف بود و مقامات ایرانی، از جمله وزیر امور خارجه عباس عراقچی، تأکید کردند که نام خلیج فارس بخشی از میراث بشری است. به نظر میرسد ترامپ برای جلوگیری از تشدید تنشها با ایران، بهویژه در شرایطی که مذاکرات هستهای در جریان است، از این موضوع جنجالی اجتناب کرد.
۲. تمرکز بر اهداف اقتصادی و نظامی
سفر ترامپ به عربستان سعودی عمدتاً با هدف تقویت روابط اقتصادی و نظامی انجام شد. او تعهد سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری از عربستان به آمریکا را اعلام کرد و قرارداد فروش تسلیحات به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار را امضا کرد. اعلام تغییر نام خلیج فارس میتوانست توجه را از این دستاوردها منحرف کند و به عنوان اقدامی تحریکآمیز، روابط با ایران را پیچیدهتر سازد.
۳. فشارهای داخلی و بینالمللی
شواهد حاکی از آن است که حتی در میان کشورهای عربی، اجماع کاملی درباره تغییر نام خلیج فارس وجود ندارد. علاوه بر این، ممکن است فشارهایی از داخل دولت آمریکا یا از سوی متحدان بینالمللی، مانند کشورهای اروپایی، وجود داشته باشد که ترامپ را از این اقدام بازداشتند. گزارشها میگوید پس از واکنشهای شدید ایرانیان، ترامپ جرات اظهار نظر درباره تغییر نام را نداشت.
کلیات سخنرانی دونالد ترامپ
سخنرانی ترامپ در در ریاض بر چند محور کلیدی متمرکز بود:
۱. لغو تحریمهای سوریه
ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده تمام تحریمهای اعمال شده علیه رژیم سابق سوریه را لغو خواهد کرد تا به دولت جدید این کشور «فرصت شکوفایی» بدهد. این تصمیم پس از دیدار با احمد الشرع، رئیس جدید سوریه، اعلام شد. از منظر ایران، این اقدام میتواند نگرانکننده باشد، زیرا دولت جدید ممکن است کمتر به ایران وابسته باشد..
۲. قراردادهای اقتصادی با عربستان سعودی
ترامپ از تعهد ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستان برای سرمایهگذاری در آمریکا خبر داد که شامل پروژههایی در حوزه انرژی، فناوری، و زیرساخت بود. این قراردادها نشاندهنده تقویت روابط اقتصادی بین دو کشور است.
۳. فروش تسلیحات نظامی
یکی از مهمترین دستاوردهای این سفر، امضای قرارداد فروش تسلیحات به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار به عربستان سعودی بود. این قرارداد شامل تجهیزات نظامی پیشرفته است که میتواند توازن قدرت در منطقه را به نفع عربستان و متحدانش تغییر دهد.
۴. موضعگیری درباره ایران
ترامپ ایران را «مخربترین نیروی منطقه» خواند و ضمن اظهار پیشنهاد «شاخه زیتون» برای مذاکره، تهدید کرد که در صورت رد این پیشنهاد، «فشار حداکثری عظیم» علیه ایران اعمال خواهد شد، از جمله به صفر رساندن صادرات نفت. این اظهارات نشاندهنده رویکرد دوگانه آمریکا در قبال ایران است: دیپلماسی همراه با تهدید!
استراتژی فشار بر افکار عمومی ایران
قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی با عربستان سعودی و امارات متحده عربی که هر دو از رقبای منطقهای ایران هستند، بخشی از استراتژی گستردهتر آمریکا برای تقویت متحدان خود و اعمال فشار بر ایران تلقی میشود. این اقدامات میتوانند به روشهای زیر بر افکار عمومی ایران تأثیر بگذارند:
۱. تقویت حس محاصره
فروش تسلیحات پیشرفته به عربستان و امارات میتواند حس محاصره را در میان ایرانیان تقویت کند. این تجهیزات نظامی که شامل جنگ افزارهای پیشرفته است، میتواند توازن قدرت در منطقه را به نفع رقبای ایران تغییر دهند.
۲. تأثیر بر اقتصاد ایران
تعهدات سرمایهگذاری عظیم اقتصادی عربستان در آمریکا میتواند به تقویت اقتصاد ایالات متحده و در نتیجه افزایش توانایی آن برای اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران منجر شود. تهدید ترامپ به صفر رساندن صادرات نفت ایران نیز فشار اقتصادی بر تهران را تشدید میکند.
۳. پیامهای دیپلماتیک
با وجود پیشنهاد مذاکره، لحن تهدیدآمیز ترامپ و تقویت روابط با رقبای ایران میتواند به عنوان تلاشی برای تضعیف جایگاه ایران در منطقه و ایجاد فشار روانی بر افکار عمومی ایران تفسیر شود.
هویت ملی در سایه معامله؛ خلیج فارس فقط یک نام نیست
اقدامات ترامپ در ریاض تلاشی آشکار برای منزوی کردن ایران و حفظ هژمونی آمریکا در خاورمیانه است. عدم استفاده از واژه جعلی «خلیج عربی» میتواند به عنوان یک پیروزی کوچک برای ما تلقی شود، اما این نباید ایران را از تهدیدات بزرگتر غافل کند. قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی با عربستان و امارات نشان دهنده عزم آمریکا برای تقویت رقبای ایران است. لغو تحریمهای سوریه نیز ممکن است به کاهش نفوذ ایران در این کشور و منطقه منجر شود، به ویژه اگر دولت جدید سوریه به سمت غرب متمایل شود که این گزاره محتمل است. ایران باید با هوشیاری و اتحاد ملی به این چالشها پاسخ دهد. حفظ استقلال سیاسی، تقویت اقتصاد داخلی، و گسترش روابط دیپلماتیک با دیگر کشورها میتواند ایران را در برابر این فشارها مقاومتر کند. خلیج فارس، بهعنوان بخشی از هویت ملی ایران، باید حفظ شود و هرگونه تلاش برای تغییر نام آن با پاسخ قاطع مواجه خواهد شد.
نتیجهگیری
سخنرانی دونالد ترامپ در عربستان سعودی و اقدامات همراه آن، از جمله قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی، بخشی از استراتژی آمریکا برای تقویت متحدان خود و اعمال فشار بر ایران است. عدم استفاده از «خلیج عربی» نشان دهنده احتیاط دیپلماتیک بود، اما این نباید ما را از اهداف اصلی آمریکا غافل کند. از منظر ملیگرایانه، ایران باید با حفظ هویت خود، بهویژه در مورد خلیج فارس و تقویت جایگاه منطقهای و اقتصادی خود، به این چالشها پاسخ دهد.