❇️ یکی از کلیدیترین پرسشها در تحلیل جنگ مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی این است که چرا این رژیم در شرایطی که میتوانست به بازسازی داخلی بپردازد، دست به حملهای چنین پرریسک زد؟ پاسخ، به یک قمار راهبردی بازمیگردد؛ قماری که بر پایه تصورات غلط از اوضاع داخلی ایران شکل گرفت، تصوری که بر اساس آن، رژیم خیال میکرد میتواند با تکیه بر نارضایتی عمومی، حذف فرماندهان، ضعف اراده در ساختار اجرایی و برتری تکنولوژیک، جمهوری اسلامی را به زانو درآورد.
❇️، اما محاسبات نادرست رژیم با واقعیت میدانی جامعه ایران برخورد کرد: نهتنها ایران وارد بیثباتی اجتماعی نشد، بلکه انسجام ملی و وفاق مردمی افزایش یافت. حتی حمله به صداوسیما، که قرار بود مایه رعب عمومی باشد، با واکنش شجاعانه مجری برنامه زنده، به نقطه قوتی در روایت مقاومت بدل شد.
❇️ اکنون سردرگمی و ندامت در رفتارهای رژیم مشهود است. تلاش برای جبران شکست با توسل به جنایت و حمله به غیرنظامیان، تنها نشانهای از استیصال بیشتر است. واقعیت تحولات میدانی، نوید پیروزی ایران و شکستی تاریخی برای رژیمی است که نهتنها در میدان نبرد، بلکه در عرصه روانی، اجتماعی و منطقهای نیز در حال فروپاشی است.