۱۰:۲۴
۱۴۰۴/۰۵/۱۳
طالبان- آمریکا؛

بررسی روابط طالبان و آمریکا در سه دهۀ اخیر و آیندۀ این روابط

بررسی روابط طالبان و آمریکا در سه دهۀ اخیر و آیندۀ این روابط
روابط طالبان و آمریکا ازجمله معدود نمونه‌های روابطی است که در طی حدود سه دهه، از مرحلۀ جنگ تمام عیار به مرحلۀ مذاکره و اکنون به مرحلۀ تعامل غیر رسمی رسیده است. وضعیت روابط طالبان و آمریکا در چهار سال اخیر، مطلوب این گروه نبوده و حکومت طالبان در این سالها در تلاش برای تعمیق روابطش با آمریکا بوده است. در این مسیر، حکومت طالبان با چالش‌هایی متعددی روبه‌رو است که مهمترین آنها، نارضایتی کشورهای روسیه، چین و ج.ا.ایران و همچنین احتمال وقوع اختلاف و انشعاب در حکومتش است. با این حال، شواهد موجود حاکی از آن است که وضعیت کنونی روابط طالبان و آمریکا؛ یعنی تعاملات محدود و مشروط، هم‌زمان با حمایت مالی و انتقاد در برخی حوزه‌ها از حکومت طالبان، حداقل در کوتاه مدت، میان طرفین تداوم خواهد داشت. البته با توجه به سوابق رفتاری "دونالد ترامپ" رئیس جمهور کنونی آمریکا و اقدام‌های خارج از اصول وی، وقوع دو سناریو دیگر (خوش‌بینانه و بدبینانه) نیز محتمل است و نمی‌توان به صورت قطعی در این خصوص اظهار نظر کرد. در پایان، باید به این نکته نیز همواره توجه داشت که نگاه آمریکا به افغانستان تنها معطوف به خود افغانستان نیست و چگونگی ایفای نقش افغانستان در منطقه، برای این کشور از مسائل داخلی افغانستان و ارتباط صرف با خود این کشور، مهم‌تر است. یکی از دلایل این امر، تلاش آمریکا برای بهره‌برداری از جغرافیای افغانستان و درگیر کردن رقبای خود نظیر روسیه، چین و ج.ا.ایران در این کشور، با اقدام‌هایی ازجمله تقویت داعش خراسان است.  پیشنهاد
نویسنده :
مهدی سهرابی کارشناس مسائل افغانستان و پاکستان
کد خبر:
۳۱۲۳

 چکیده

روابط آمریکا و طالبان که از حمایت محتاطانه و غیر مستقیم در دهۀ ۱۳۷۰ هـ. ش آغاز شد، با وقوع حملات یازدهم سپتامبر، وارد مرحلۀ تقابل نظامی شد و سپس به مسیر مذاکره و مصالحه و اکنون به مسیر تعامل تاکتیکی، مشروط و هدفمند رسیده است. در این روابط، اگرچه طالبان پس از به قدرت رسیدن مجدد در سال ۱۴۰۰ در تلاش برای تعمیق آن بوده است، اما آمریکا، تعاملات محدود و مشروط، هم‌زمان با حمایت مالی و انتقاد در برخی حوزه‌ها از حکومت طالبان را دستور کار قرار داده است و شواهد موجود نیز حاکی از تداوم این وضعیت، حداقل در کوتاه‌مدت، است. بدیهی است که تلاش طالبان برای تعمیق روابط با آمریکا، اقدام‌های واکنشی چین، ج. ا. ایران، روسیه و ... را به دنبال خواهد داشت.

 مقدمه

در سه دهۀ اخیر، روابط میان طالبان و آمریکا از مهمترین و تأثیرگذارترین مؤلفه‌های ژئوپلیتیک منطقه‌ای در جنوب آسیا بوده است. بررسی روابط طالبان و آمریکا همواره برای ج. ا. ایران حائز اهمیت بوده و اکنون که طالبان بر اریکۀ قدرت افغانستان تکیه زده است، اهمیت بررسی این روابط دو چندان شده است. بر این اساس، نوشتار حاضر با رویکردی تاریخی، تحلیلی و آینده پژوهانه، به بررسی مراحل و مقاطع مختلف و پیچیده روابط میان طالبان و آمریکا، از زمان اعلام موجودیت این گروه در افغانستان تا کنون (۱۳۷۳ تا خرداد ۱۴۰۴ هـ. ش)، و آینده این روابط می‌پردازد. نهایتاً نیز اهداف و منافع طرفین، چالش‌ها و ... در روابط اخیر مورد مداقه قرار می‌گیرد.

 روابط طالبان و آمریکا در دهۀ ۱۳۷۰ (حکومت‌داری اول طالبان)

آمریکا در مقطع حکومت‌داری اول طالبان بیش از هر چیز، در تلاش برای تحت فشار قرار دادن مخالفان سیاست‌های منطقه‌ای خود اعم از گروه‌های بنیادگرای افغانستان و دیگر کشور‌های منطقه نظیر ج. ا. ایران، روسیه، چین و ... بود. آمریکا به‌دلیل تبعات و آثار منفی بحران افغانستان بر ج. ا. ایران و روسیه، مایل به انجام تلاشی واقعی برای حل بحران افغانستان نبود. علی‌رغم برخی مخالفت‌ها و فشار‌های ظاهری آمریکا بر طالبان، نوعی احساس رضایت از وضع مذکور در سخنان سیاست‌مداران آمریکایی مشاهده می‌شد که ناشی از این تفکر بود که آمریکا با حفظ نظام طالبان در قالب یک حاکمیت دینی افراطی، می‌تواند افکار جامعۀ بین‌الملل را نسبت به تعالیم سیاسی دین بدبین کند، زمینه‌های هم‌گرایی دینی تشیع و تسنن را از بین ببرد، دعوای خلافت و امامت را در میان امت اسلام مشتعل کند و اسباب رشد افراط‌گرایی در منطقه و به تبع آن ناامنی منطقه را فراهم کند.

بر همین اساس، آمریکا در ابتدا ضمن برقراری ارتباط با امارت اسلامی و میانه‌رو خواندن این گروه، ارائۀ حمایت‌های غیر مستقیم به طالبان را در دستور کار خویش قرار داده بود. این سیاست در اوایل برپایی حکومت طالبان، مبنای هرگونه اقدام آمریکا در جغرافیای افغانستان بود، اما به‌تدریج آمریکایی‌ها گمان کردند که حضور فیزیکی پررنگ‌ترشان در منطقه، آنان را در نیل به اهداف بلند مدتشان یاری خواهد کرد. وقایع ۱۱ سپتامبر نیز مزید بر علت فوق شد و آمریکایی‌ها که به دنبال بهانه‌ای برای حضور در جغرافیای افغانستان بودند، با رد درخواست‌شان مبنی‌بر تحویل اسامه بن لادن به این کشور توسط طالبان، به افغانستان لشکر کشیده و به حکومت طالبان پایان دادند. این لشکرکشی، ادامۀ جنگ‌های بی‌پایان در افغانستان و در حقیقت، تأمین‌کنندۀ راهبرد آمریکا مبنی‌بر تداوم ناامنی‌ها در منطقه بود.

 روابط طالبان و آمریکا در دهه‌های ۱۳۸۰ و ۱۳۹۰ (مقطع احیا، مبارزات و مذاکرات طالبان)

استراتژی‌های غیر هدفمند ائتلافِ به‌ظاهر ضد تروریسم و همچنین عیان شدن آسیب‌پذیری‌های آنان، طالبانی که از حدود سال ۱۳۸۲ هـ. ش، احیا شده بود را به سمت اتخاذ استراتژی جدید و فرسایشی کردن جنگ و به تبع آن، گرفتن تلفات بیشتر از نیرو‌های خارجی در افغانستان سوق داد؛ در حالی که دولت‌های عضو ائتلاف برای جنگیدن در یک زمان طولانی و پرداختن هزینه‌های انسانی و مالیِ چنین جنگ طولانی‌ای در افغانستان، پیش‌بینی و آمادگی لازم را نداشتند. این استراتژی به همراه پایداری و سرسختی طالبان و همچنین اثرگذاری دیگر عوامل، ابتدا بخشی از کشور‌های اروپاییِ خسته از جنگ و سپس آمریکا را به مذاکرۀ با طالبان کشاند. این تغییر رویکرد آمریکا و ناتو سبب شد که زمینه‌های شکل‌گیری مذاکرات صلح در داخل و خارج از افغانستان فراهم شود که مهم‌ترین آن، مذاکرات صلح مستقیم آمریکا و طالبان در دوحۀ قطر و امضای توافقنامه‌ای در اسفند سال ۱۳۹۸ بود. بر مبنای توافقنامه مذکور، نظامیان آمریکایی و متحدانشان به تدریج از افغانستان خارج شده و حمایت‌هایشان را از دولت کابل کاستند. با تداوم این روند، طالبان اقدام به افزایش جغرافیای تحت تسلط خود در افغانستان با حداقل درگیری کرد و نهایتاً در مرداد ماه ۱۴۰۰ بر مناصب قدرت در کابل تکیه زد؛ امری که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان، ازجمله مفاد پنهانی توافقنامه دوحۀ قطر بود.

 روابط طالبان و آمریکا پس از به قدرت رسیدن مجدد طالبان در ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ تا کنون

از زمان خروج آمریکا از افغانستان و بازگشت طالبان به قدرت در سال ۱۴۰۰ که هم‌زمان با درگیر شدن آمریکا در جنگ روسیه و اوکراین بوده، ایالات متحدۀ آمریکا سیاست اعلامیِ تعامل محدود را با دولت طالبان، بدون شناسایی دیپلماتیک آن و همراه با انتقاد از حکومت طالبان پیرامون موضوعات حقوق بشر، زنان و ... دنبال کرده است. آمریکا با آگاهی از کم‌دوام بودن سیاست تعامل محدود با طالبان و همچنین به دلیل نبود یک گزینۀ جایگزینِ پایدار در افغانستان، در تلاش است که از طریق تعاملات محدود و همچنین ارائۀ کمک‌های مالی نقدی و بشردوستانه، ابزار‌های نفوذ خود بر طالبان را تعمیق داده و بتواند ضمن تأمین منافع خود، سایر دغدغه‌های امنیتی‌اش ازجمله افزایش نفوذ روسیه، چین و ج. ا. ایران در افغانستان را نیز برطرف کند. در این برهه از زمان، ایالات متحده نه می‌تواند دست از افغانستان بکشد و نه می‌تواند به طور کامل حکومت طالبان را به رسمیت بشناسد.

در مقابل، طالبان نیز اگرچه در دو دهۀ اخیر مشغول جنگ با آمریکا و متحدانش در جغرافیای افغانستان بوده است، اما پس از به قدرت رسیدن، به دلایلی ازجمله ۱- اهمیت شناسایی و به رسمیت شناخته شدن دولتش، ۲- دسترسی به منابع مالی بلوکه شده افغانستان، ۳- جذب کمک‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خارجی به‌ویژه در حوزۀ معادن، ۴- کاهش فشار‌های سیاسی خارجی (کشور‌ها و سازمان‌های بین‌المللی) بر دولتش، ۵- رفع تحریم‌ها و ...، خواهان برقراری روابط حسنه با تمام کشور‌های جهان به‌ویژه ایالات متحدۀ آمریکا بوده است. در این راستا، وزیر کشور طالبان به‌وضوح اعلام کرد که به آمریکا به‌عنوان دشمن نگاه نمی‌کند. چندی بعد نیز تعدادی از مقام‌های بلندپایه طالبان نظیر محمد یعقوب، امیر خان متقی و عبدالحق وثیق با معاون سازمان CIA و "تام وست" نمایندۀ ویژۀ آمریکا برای افغانستان، در قطر به صورت آشکار و پنهان دیدار کردند.

روند وقوع این دیدار‌ها علی‌رغم به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا که پیش‌تر منتقد سیاست‌های بایدن در خصوص مسئله طالبان و افغانستان بود، همچنان ادامه دارد و آخرین مورد آن، سفر هیئت آمریکایی متشکل از "آدام بوهلر" فرستادۀ ویژۀ آمریکا در امور گروگان‎ها و "زلمی‎ خلیلزاد" نمایندۀ سابق آمریکا در امور صلح افغانستان به افغانستان در تاریخ ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ و دیدار‌های این هیئت با مقام‌های ارشد حکومت طالبان بود. حکومت طالبان به موازات دیدار‌های مذکور، تعدادی از اسرای آمریکایی در افغانستان را آزاد و در مقابل، آمریکا نیز تحریم‌هایش را بر تعدادی از مقام‌های ارشد طالبان لغو کرد. در ادامه نیز آمریکا، نام «افغانستان» و «طالبان» را از لیست تهدید‌های ارزیابی جامعۀ اطلاعاتی خود که در فروردین ۱۴۰۴ منتشر شد، حذف کرد که گامی در راستای افزایش تعامل طرفین قلمداد می‌شود. این اقدام‌‎ها اگرچه در سطح تاکتیک است، اما بیانگر عزم طرفین برای بهبود روابط و حتی تعمیق آن است.

در تبیین این رفتار طالبان با آمریکایی که حکومت اول این گروه را ساقط کرده و حدود دو دهۀ نیز با وی در افغانستان مبارزه کرده است، می‌توان گفت که علت دشمنی طالبان با آمریکا، اشغال افغانستان توسط این کشور بوده است و اکنون که مبارزات طالبان با آمریکا نتیجه داده و این کشور افغانستان را ترک کرده است، دلیلی برای ادامۀ دشمنی میان آنها وجود ندارد. به عبارتی دیگر، حکومت طالبان اشغال ستیز است و نه استکبار ستیز. البته طالبان در عین آمادگی برای همکاری سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی با آمریکا، در حوزۀ فرهنگی و اجتماعی قادر به پذیرش ارزش‌های این کشور و همراهان غربی آن نیست و این موضوع، اکنون منشأ عمدۀ اختلاف‌ها میان طالبان و کشور‌های غربی است.

بنابر آنچه گفته شد اکنون طالبان در جایگاه حکمرانی، با در نظر داشتن ملاحظاتی، آمادۀ تعامل با دشمنان سابق خود است. البته در این خصوص رهبران طالبان نظر یکسانی ندارند؛ برخی نظیر ملا هبت‌ا... آخندزاده و جریان همراهش (حلقۀ قندهار)، با صراحت از آمادگی خود برای جنگ مجدد با آمریکا سخن می‌گویند و برخی نظیر سراج‌الدین حقانی و ملا عبدالغنی برادر (حلقۀ عملگرا) بر برقراری روابط حسنه با آمریکا تأکید دارند. آمریکا و متحدانش نیز با علم به این مواضع رهبر طالبان، از یک سو با پرداخت مطالبات افغانستان و حمایت مالی از این حکومت و حذف جایزۀ بازداشت برخی از مقام‌های طالبان ازجمله سراج‌الدین حقانی، به هیئت حاکمۀ فعلی افغانستان کمک کرده و از سوی دیگر، با کاهش حمایت‌های مالی خود از طالبان، محکومیت طالبان در مجامع داخلی و بین‌المللی، حفظ نظامیان دولت سابق افغانستان و جبهات مخالف امارت اسلامی و همچنین بومی‌سازی و تقویت داعش خراسان، حکومت طالبان را تهدید و تضعیف می‌کند.

 چالش‌های تعمیق روابط میان طالبان و آمریکا

حکومت طالبان در مسیر تعمیق روابط خود با آمریکا با مؤلفه‌های مستقل متعدد داخلی و خارجی مواجه است که می‌تواند برای گسترش روابط فی‌مابین آنها چالش‌زا باشد. اهم این عوامل عبارت‌اند از:

 نارضایتی کشور‌های روسیه، چین و ج. ا. ایران از تعمیق روابط مذکور و به تبع آن، اقدامات سلبی آنان در این خصوص.

 تشدید اختلاف‌های داخلی و وقوع انشعاب در طالبان.

 پیوستن اعضای ناراضی طالبان و دیگر گروه‌های افراط‌گرای خارجی مستقر در افغانستان به داعش خراسان.

 آینده روابط طالبان و آمریکا

چشم‌انداز روابط طالبان و آمریکا، پیچیده، وابسته به رفتار طرفین و تأثیرگذاری مؤلفه‌های مستقل در این موضوع است. با این حال، اهم سناریو‌های احتمالی برای آینده روابط آنها به شرح ذیل است:

۱. سناریو میانه (محتمل‌ترین سناریو)

تداوم ارتباطات کنونی / تعاملات محدود و مشروط؛ تداوم مذاکره و همکاری‌ها در سطح اطلاعاتی و در مقابل، تداوم کمک‌های بشر دوستانه و مالی مستقیم و غیر مستقیم آمریکا و متحدانش به افغانستان.

۲. سناریو خوش‌بینانه

شناسایی حکومت طالبان؛ وقوع اصلاحات داخلی در طالبان نظیر حذف ملا هبت‌ا... آخندزاده و تحقق شروط آمریکا ازجمله حضور در افغانستان.

۳. سناریو بدبینانه

قطع کامل ارتباطات؛ افزایش فشار‌های داخلی آمریکا، عدم تحقق خواسته‌های امریکا توسط طالبان و نزدیکی فزاینده این گروه به روسیه، ج. ا. ایران و چین.

 جمع‌بندی

روابط طالبان و آمریکا ازجمله معدود نمونه‌های روابطی است که در طی حدود سه دهه، از مرحلۀ جنگ تمام عیار به مرحلۀ مذاکره و اکنون به مرحلۀ تعامل غیر رسمی رسیده است. وضعیت روابط طالبان و آمریکا در چهار سال اخیر، مطلوب این گروه نبوده و حکومت طالبان در این سال‌ها در تلاش برای تعمیق روابطش با آمریکا بوده است. در این مسیر، حکومت طالبان با چالش‌هایی متعددی روبه‌رو است که مهمترین آنها، نارضایتی کشور‌های روسیه، چین و ج. ا. ایران و همچنین احتمال وقوع اختلاف و انشعاب در حکومتش است. با این حال، شواهد موجود حاکی از آن است که وضعیت کنونی روابط طالبان و آمریکا؛ یعنی تعاملات محدود و مشروط، هم‌زمان با حمایت مالی و انتقاد در برخی حوزه‌ها از حکومت طالبان، حداقل در کوتاه مدت، میان طرفین تداوم خواهد داشت. البته با توجه به سوابق رفتاری "دونالد ترامپ" رئیس جمهور کنونی آمریکا و اقدام‌های خارج از اصول وی، وقوع دو سناریو دیگر (خوش‌بینانه و بدبینانه) نیز محتمل است و نمی‌توان به صورت قطعی در این خصوص اظهار نظر کرد.

در پایان، باید به این نکته نیز همواره توجه داشت که نگاه آمریکا به افغانستان تنها معطوف به خود افغانستان نیست و چگونگی ایفای نقش افغانستان در منطقه، برای این کشور از مسائل داخلی افغانستان و ارتباط صرف با خود این کشور، مهم‌تر است. یکی از دلایل این امر، تلاش آمریکا برای بهره‌برداری از جغرافیای افغانستان و درگیر کردن رقبای خود نظیر روسیه، چین و ج. ا. ایران در این کشور، با اقدام‌هایی ازجمله تقویت داعش خراسان است.

 پیشنهاد

به نظر می‌رسد که مقام‌های ارشد طالبان در روابط با آمریکا بر این باور هستند که تعامل افغانستان با آمریکا به گونه‌ای نخواهد بود که وضعیت منطقه را متأثر کند. حال آنکه آمریکا از تعامل با حکومت طالبان، در تلاش برای رسیدن به اهداف فرا افغانستانی‌اش است و این موضوع بی‌شک منجر به رفتاری از سوی آمریکا می‌شود که کنترل آن از توان مدیریتی و عملیاتی حکومت طالبان فراتر خواهد بود.

در این چنین وضعیتی، اگرچه کشور‌های روسیه، چین و ج. ا. ایران نمی‌توانند قطع کامل روابط طالبان و آمریکا را از این گروه درخواست کنند، اما در گام اول، یادآوری پیامد‌های تعمیق روابط فی‌مابین آنان برای افغانستان (ازجمله امنیتی شدن این جغرافیا، بی‌اعتمادی قدرت‌های پیرامونی افغانستان به حکام این کشور، درگیری آمریکا با قدرت‌های پیرامون افغانستان و در مجموع، هزینه‌های سنگینی که برای این کشور به دنبال خواهد داشت) به مقام‌های ارشد طالبان، می‌تواند مفید واقع شده و سطح این روابط را کنترل کند. بدیهی است که وحدت رویۀ کشور‌های منطقه در تذکر موضوع مذکور به طالبان، می‌تواند بر اثرگذاری آن بیفزاید.

گزارش خطا