۱۰:۵۲
۱۴۰۴/۰۷/۰۳
مذاکره در بن‌بست؛

تحلیل واقع‌بینانه فرمایشات رهبری در سایه ترامپ و جنگ مستقیم ایران-اسرائیل

نویسنده :
حامد حق پناه کارشناس مسائل بین الملل
کد خبر:
۳۳۱۵

در چارچوب نظریه واقع گرایی در روابط بین‌الملل، که بر قدرت ملی و منافع استراتژیک تأکید دارد، فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک راهبرد امنیت ملی، بر اجتناب از مذاکره با آمریکا در شرایط فعلی تمرکز دارد. این دیدگاه، با توجه به بازگشت دونالد ترامپ به ریاست جمهوری در ژانویه ۲۰۲۵، فعال‌سازی مکانیسم ماشه (snapback) توسط آمریکا و اروپا برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل، بدعهدی‌های مکرر در برجام، و جنگ ۱۲ روزه ایران-اسرائیل (که از ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ - معادل ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ - با حمله هوایی اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای و نظامی ایران، با مشارکت آمریکا برای حذف توان هسته‌ای و تضعیف ساختار جمهوری اسلامی آغاز شد و تا ۲۴ ژوئن به آتش‌بس موقت منجر گردید)، بیش از پیش اهمیت یافته است. این تحلیل در سه مرحله، با بهره‌گیری از مفاهیم امنیت ملی (مانند بازدارندگی و تاب‌آوری ملی) و فنون جنگ (مانند جنگ نامتقارن و دیپلماسی اجباری)، به تبیین این فرمایشات می‌پردازد، بدون اغراق ایدئولوژیک و با تمرکز بر شواهد عملی.

تقویت سیاست داخلی به عنوان پایه امنیت ملی

از منظر امنیت ملی، فرمایشات رهبری بر "قوی شدن در همه ابعاد" تأکید دارد، که معادل مفهوم "تاب‌آوری استراتژیک" است – یعنی توانایی یک کشور برای مقاومت در برابر فشارهای خارجی بدون وابستگی به مذاکرات. در شرایط پساجنگ ۱۲ روزه، که اسرائیل با حملات هوایی گسترده به سایت‌های هسته‌ای مانند نطنز و فردو، و مشارکت آمریکا در ضربه به زیرساخت‌های نظامی ایران، قصد فروپاشی اقتصادی و سیاسی داشت، سیاست داخلی ایران باید بر نکات کلیدی تمرکز کند: اول، فراموش نکردن تجربیات تاریخی مانند برجام، که نشان‌دهنده "تله دیپلماتیک" است جایی که تعهدات یک‌طرفه منجر به ضعف می‌شود. دوم، تقویت ساختارهای داخلی از طریق سرمایه‌گذاری در علم و فناوری (مانند پیشرفت‌های هسته‌ای غیرنظامی) و سازمان‌های دولتی برای کاهش آسیب‌پذیری اقتصادی. سوم، پرهیز از تسلیم در برابر تهدیدها، که می‌تواند به "اثر دومینو" در مطالبات خارجی منجر شود. در عمل، این به معنای اولویت‌بندی همت ملی و توکل به منابع داخلی برای ساخت یک اقتصاد مقاومتی است، که در برابر ماشه تحریم‌ها و بدعهدی اروپا (مانند عدم اجرای اینستکس) محافظت ایجاد می‌کند. بدون این پایه داخلی، هر مذاکره‌ای به دیپلماسی اجباری تبدیل می‌شود، جایی که طرف ضعیف‌تر مجبور به پذیرش شرایط تحمیلی است.

اقدامات سیاست خارجی ایران و مرزهای هسته‌ای

در حوزه سیاست خارجی، فرمایشات رهبری مذاکره با آمریکا را "بن‌بست محض" می‌دانند، که با مفهوم "دیپلماسی ناموفق" در فنون جنگ همخوانی دارد – جایی که مذاکرات نه تنها فایده‌ای ندارند بلکه به ضررهای جبران‌ناپذیر منجر می‌شوند. ایران در سال‌های اخیر، اقدامات متعددی انجام داده: پایبندی اولیه به برجام در ۲۰۱۵، خروج مواد غنی‌شده و محدودیت غنی‌سازی در ازای رفع تحریم‌ها، اما بدعهدی آمریکا (خروج ترامپ در ۲۰۱۸ و عدم بازگشت کامل بایدن) و اروپا (عدم مقابله با ماشه در ۲۰۲۵) نشان داد که این تعهدات یک‌طرفه بود. با بازگشت ترامپ، تهدیدات برای تعطیلی کامل غنی‌سازی افزایش یافته، اما ایران بر حق مشروع غنی‌سازی (بر اساس NPT) تأکید دارد، در حالی که فتوای رهبری ممنوعیت بمب اتمی را به عنوان یک اصل فقهی-استراتژیک حفظ کرده – این رویکرد، "بازدارندگی هسته‌ای غیرتسلیحاتی" نامیده می‌شود، که دانش فنی را حفظ می‌کند بدون ورود به مسابقه تسلیحاتی. در برابر تهدیدات اسرائیل (مانند حملات سایبری و هوایی به تأسیسات هسته‌ای ایران در جنگ ۲۰۲۵)، ایران مذاکرات وین را ادامه داد اما بدون پذیرش دیکته، که این نشان‌دهنده "استقلال استراتژیک" است: مذاکره تنها زمانی مفید است که بر پایه قدرت برابر باشد، نه تهدید.

پر بودن دست ایران در دفاع و بازدارندگی

فرمایشات رهبری بر "پر بودن دست ایران" در دفاع تأکید دارد، که در اصطلاح فنون جنگ، به "جنگ نامتقارن" اشاره می‌کند – جایی که قدرت‌های کوچکتر با ابزارهای غیرمتعارف، تعادل را حفظ می‌کنند. شهادت سید حسن نصرالله در سپتامبر ۲۰۲۴ (در حمله هوایی اسرائیل به مقر حزب‌الله در بیروت) نمونه‌ای از هزینه‌های درگیری‌های پیشین است، اما بازسازی گسترده حزب‌الله – شامل بازسازی موشک‌های میان‌برد، شبکه تونل‌ها و نیروهای انسانی در کمتر از یک سال، علی‌رغم عدم درگیری مستقیم در جنگ ۱۲ روزه ۲۰۲۵ – نشان‌دهنده تاب‌آوری نیروهای حمایتی ایران است.

گزارش خطا