در فضای تفسیری رسانههای منطقهای و فرامنطقهای، برخی تلاش کردهاند توقف آتشبس در غزه را نشانه ضعف مقاومت و تحمیل خواستههای آمریکا و رژیم صهیونیستی جلوه دهند. این تحلیل، نهتنها سطحی و غیرواقعگرایانه است، بلکه از چارچوب سنتهای الهی و منطق راهبردی مقاومت نیز خارج است.
بر اساس دادههای میدانی، رژیم صهیونیستی با هدف نابودی کامل حماس و فروپاشی ساختار مقاومت وارد جنگ شد. اما امروز، حماس نهتنها باقی مانده، بلکه بهعنوان طرف توافق شناخته میشود. این یعنی رژیم، با وجود بهکارگیری حداکثری ماشین جنگی و ابزارهای کشتار جمعی، نتوانست به اهداف خود برسد و در نهایت، به پذیرش توافق تن داد.
اگر معیار پیروزی، حجم ویرانی و تعداد قربانیان باشد، شاید در منطق غربگرایان، شکست مقاومت قابل اثبات باشد. اما در منطق راهبردی، پیروزی با تحقق اهداف تعریف میشود؛ و رژیم صهیونیستی در هیچیک از اهداف اعلامشدهاش موفق نبود. نه توانست مقاومت را حذف کند، نه اراده ملت فلسطین را بشکند، و نه معادله قدرت را تغییر دهد.
مقاومت غزه، در امتداد دکترین مقاومت که سالها رهبر انقلاب اسلامی بر آن تأکید داشتهاند، نشان داد که تسلیم، مساوی با نابودی است؛ و ایستادگی، ولو در سختترین شرایط، ضامن بقاء و عزت است. حزبالله لبنان، یمن مقاوم، و حتی حماس، همگی نمونههایی هستند از این سنت الهی: هر جا مقاومت بود، بقاء و قدرت حاصل شد؛ و هر جا تسلیم بود، فروپاشی و زوال رقم خورد.
در این میان، روایت آتشبس غزه باید با دقت و انصاف بازگو شود. این توافق، نه نشانه ضعف، بلکه نتیجه ایستادگی است؛ و امروز، وظیفه نخبگان حوزه و دانشگاه، و همه روایتگران حقیقت، آن است که اجازه ندهند این تنفسهای موقت، حافظه تاریخی جامعه را از جنایات رژیم صهیونیستی پاک کند.
تحلیلهایی که خارج از چارچوب سنتهای الهی و منطق مقاومت ارائه میشوند، اگر با پوشش واقعگرایی و عقلانیت عرضه شوند، در نهایت، خدمت به پروژه تحریف و وارونهنمایی حقیقتاند. امروز، زمان روایت پیروزی است؛ نه تکرار روایتهای شکستخورده./ دکتر صالحی