«تاکر کارلسون مجری و چهره سرشناس رسانهای آمریکا در موضع گیری تاکید کرده که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران، افسران اسرائیلی در پنتاگون حضوری فعال داشتند. وی فاش کرده که این افراد با مداخلات گسترده خود، تا حد زیادی کارکنان پنتاگون را خشمگین میکردند. معادلهای که پیامهای معناداری را در مورد واقعیتهای آمریکا ورای لفاظیها و ژست قدرت گرفتنهای ترامپیستها به ذهن مخابره میکند.»
به گزارش طنینسنتر؛ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در همان زمان بازگشت مجددش به قدرت، همواره سعی داشته خود را به مثابه یک رهبر باکفایت که همگان باید از او حساب ببرند، به مردم آمریکا و جهان معرفی کند. اساسا به همین دلیل هم است که مدتی قبل ترامپ در موضع گیری عجیبی مدعی شد که وی نه فقط آمریکا، بلکه کل جهان را رهبری میکند! او در مورد سیاست جهانی و کشورهای مختلف دنیا طوری حرف میزند که انگار همگان مستعمره آمریکا هستند و باید چشم به دهان این کشور و رهبران آن داشته باشند.
با این حال، ورای قدرتنماییهای ظاهری و هالیوودی ترامپ، واقعیتهای معناداری نهفته است که افشای آنها نزد افکار عمومی بین المللی، به شدت برای آمریکا رسواکننده است. در این راستا، به تازگی شاهد افشای پردهای جدید از این مساله بودهایم. ماجرا از این قرار است که تاکر کارلسون مجری و چهره سرشناس رسانهای آمریکا در موضع گیری تاکید کرده که در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران، افسران اسرائیلی در پنتاگون حضوری فعال داشتند. وی فاش کرده که این افراد با مداخلات گسترده خود، تا حد زیادی کارکنان پنتاگون را خشمگین میکردند.
جالبتر اینکه به تازگی مقامهای ایالتی کالیفرنیا نیز در پُستی در شبکههای اجتماعی در حالی که ترامپ را به صورت یک سگ خانگی نشان دادهاند، افسار او را در حالی به نمایش گذاشتهاند که دستِ لابیهای صهیونیستی است! معادلهای که بیش از پیش فاش میکند ترامپ ورای مواضع به ظاهر قدرتمندانه خود، چیزی جز یک عروسک خیمه شب بازی برای اسرائیل و لابیهای حامی آن نیست. این معادله حامل ۳ نکته و پیام راهبردی است.
اول اینکه بار دیگر جلوهای عینی از نفوذ و اثرگذاری کامل اسرائیل بر سیاستهای دولت آمریکا برجسته شد. کارلسون به این نکته اشاره کرده که این افسران نه تنها در جریان جنگ با ایران حضور داشتند، بلکه با مداخلههای مکررشان، کارکنان پنتاگون را خشمگین کردهاند. این موضوع خود به یک سوال کلیدی دامن میزند: چگونه ممکن است یک بازیگر بدنام خارجی اینچنین در تصمیمگیریهای نظامی و دفاعی کشوری به ظاهر قدرتمند نظیر ایالات متحده آمریکا دخالت داشته باشد؟
در حقیقت، این موضعگیری به نکتهای بسیار حساس اشاره دارد که در سایه آن، سلطه و نفوذ اسرائیل بر سیاستهای آمریکا در حوزههای مختلف به ویژه در مسائل خاورمیانه دیده میشود. این نوع مداخلات نشاندهنده روابط غیر متوازن و گاهی نامتقارن میان دو طرف است که موجب نگرانیهای زیادی در خصوص استقلال تصمیمگیری آمریکا در سیاستهای خارجی و دفاعیاش میشود. این سوال در ذهن بسیاری از تحلیلگران سیاسی و مردم مطرح میشود که آیا آمریکا به عنوان به اصطلاح یک ابرقدرت جهانی باید بیش از حد تحت تأثیر تصمیمات و منافع بازیگران دیگر باشد؟
نکته دوم اینکه بار دیگر جلوههای عینی سیاست خشم و هیاهوی ترامپ و متحدانش پیش چشم جهانیان قرار گرفت. در حقیقت، اینکه فاش میشود دولت آمریکا تا حد زیادی تحت نظارت و کنترل اسرائیل و لابیهای متحد آن است، این نکته را به ذهن متبادر میکند که آمریکای قلدورِ ترامپ، بیش از آنکه بر قدرت خود تکیه داشته باشد، روی روایت سازیهای رسانهای و تبلیغات تاکید دارد و در عرصه عملی و میدانی، ظرفیتهای چندانی برای قدرتنمایی ندارد و یا بهتر بگوییم، از ترس هزینههای این مساله، جرات عیان کردن اقدامات و سیاستهای اعلامی خود را ندارد. این مساله در بحبوحه جنگ ۱۲ روزه نیز نمودهای مختلفی را از خود به نمایش گذاشت؛ و در نهایت مساله سوم اینکه آمریکا در شرایطی از موقعیت هژمونیک خود در جهان حرف میزند و رهبری جهان را مدعی است که تحت نفوذ رژیمی نظیر اسرائیل است! این یعنی نظام بین الملل غربگرا تخت رهبری آمریکا به نقطه پایان خود رسیده و بیش از آنکه با تکیه بر اهرمهای قدرت خود زنده و پویا باشد، با تنفس مصنوعی تبلیغات و نمایش است که سرِ پا است. از این رو، جهانیان در شناخت آمریکای واقعی از آمیکای خیالی باید هوشیار باشند و فریب جوسازیهای ترامپیستها را نخورند.