در بحبوحه گفتوگوهای آتشبس در غزه و پاسخ تقریباً مثبت حماس به طرح ترامپ، محافلی در منطقه برای چندمین بار به این شبهه دامن میزنند که اگر قرار بر قبول آتشبس از سوی حماس است، چرا عملیات طوفان الاقصی شروع شد؟!
قطعا طرح چنین شبهه و نگاه، تحلیلی سطحی و نادرست از روند تحولات و اهداف مقاومت ارائه میدهد. اینکه نتیجه گرفته شود، چون حماس وارد گفتوگوهای آتشبس با رژیم شده پس قائدتاً طوفان الاقصی هم عملیات نادرستی بود، یک نتیجهگیری ناقص و غیرمنطقی است. اگر با این منطق به مسأله نگاه شود پس تمام جنگهایی هم که در تاریخ بشر رخ داده و در آخر با گفتوگو و توافق پایان یافته، نادرست و اشتباه بوده است.
قبل از هرگونه بحث و مجادلهای باید روی این موضوع تأکید نمود که طوفان الاقصی را باید در بستر زمانی خود و در پرتو تحولاتی که در ماههای منتهی به آن علیه مقاومت فلسطین و غزه در جریان بود بررسی نمود که از این منظر اقدامی کاملا درست، منطقی و واقعبینانه است.
اگرچه مقاومت غزه و فلسطین و منطقه در دو سال گذشته هزینههای زیادی متحمل شدند، اما این هزینهها اولاً نه ناشی از طوفان الاقصی که اساساً متأثر از خوی وحشیگری و اقدامات جنایتکارانه رژیم جنایتکار صهیونیستی بوده است که در جنگهای خود به هیچ قید و بند اخلاقی، انسانی، کنوانسیونهای حقوقی و سیاسی پایبند نیست. ثانیاً، با گذشت دو سال از طوفان الاقصی، رژیم در شرایطی وارد گفتوگوهای آتشبس شده که به هیچ یک از اهداف اعلامی خود در جنگ دست نیافته است. هر چیزی هم که رژیم در این جنگ اگر قبول کنیم که بهدست آورده است، نه از طریق یک جنگ برابر بلکه نابرابر و ناجوانمردانه و با کمک تمام عیار آمریکا و ماشین کشتار بیرحمانه خود بود که تمام این موفقیتها هم تاکتیکی بوده و هرگز به مرحله تثبیت و راهبردی نرسیده است.
طوفان الاقصی در مقطع و شرایطی رخ که رژیم از ماهها قبل بهدنبال حمله همهجانبه به غزه و هدف قرار دادن مقاومت فلسطین و منطقه بود. به قول رهبر انقلاب طوفان الاقصی نقشه جامع برای تسلط رژیم بر منطقه و جهان اسلام را خنثی کرد.
طوفان الاقصی را نباید صرفاً یک رخداد عادی در فلسطین تلقی نمود، بلکه اقدامی بزرگ و پیچیده در یک فرایند تاریخی مبارزات ملت فلسطین با اشغالگری است.
در همین حال باید تاکید کرد قبول آتشبس از سوی حماس که رژیم بهدنبال نابودی آن بود و الان با آن مذاکره میکند، نه تنها به معنای توقف مبارزه نیست، بلکه گامی در مسیر تحقق اهداف بزرگتر مقاومت است. آتشبس میتواند فرصتی برای کاهش مشکلات و دردهای مردم غزه، تبادل اسرا و توقف کشتار غیرنظامیان باشد. تجربه نشان داده که مقاومت، همزمان با مذاکره، آمادگی کامل خود برای دفاع را حفظ میکند.
حماس با عملیات طوفان الاقصی نشان داد که رژیم صهیونیستی نه تنها قادر به حذف مقاومت نیست، بلکه در برابر اراده مردم فلسطین آسیبپذیر است. این عملیات، مسئله فلسطین را از حاشیه به مرکز توجهات بینالمللی بازگرداند و نقشه سازش برخی رژیمهای عربی را با چالشی جدی مواجه کرد.
طرح شبهه «شروع جنگ به چه هدف؟»، چیزی جز به معنای نادیده گرفتن علل ریشهای درگیری و ماهیت مقاومت مردمی فلسطین نیست. مقاومت، راهبردی بلندمدت دارد و در این مسیر، از همه ابزارهای ممکن از جمله مذاکره و آتشبس، برای پیشبرد اهداف خود استفاده میکند.
عملیات طوفان الاقصی توهم "امنیت مطلق" برای رژیم صهیونیستی را در هم شکست. برای دههها، این رژیم خود را دژی ناشکستنی تصور میکرد و به تحریم، محاصره و سرکوب فلسطینیان ادامه میداد. طوفان الاقصی ثابت کرد که مقاومت نه تنها زنده است، بلکه قادر به وارد کردن ضربات سهمگین به قلب پروژه صهیونیستی است، اگرچه در این مبارزه خسارات بعضاً سنگینی هم متحمل میشود، خساراتی که میشود آن را جبران نمود؛ بنابراین در تحلیل واقعبینانه بودن این عملیات، باید به تغییر معادلات منطقهای و بازگرداندن توجه جهانی به مسأله فلسطین توجه کرد. این اقدام کارکرد استراتژیک داشته و در چارچوب حقوق بینالملل نیز قابل دفاع است.