نباید فریب لبخندهای دیپلماتیک و ژستهای صلحطلبانه را خورد. زیر خاکستر این آتشبس، آتشی برای جنگی دیگر شعلهور است. آنچه امروز شاهد آن هستیم، نه یک «پایان»، که یک «فاصلهگذاری تاکتیکی» برای شروع فصلی به مراتب وحشیانهتر از جنگ است. این یک احتمال نیست؛ یک «سناریوی راهبردی» است که از ذات فریبکار رژیم صهیونیستی و منطق متحدانش برمیآید. این آتشبس، تلهای مرگبار است که دو هدف اصلی را دنبال میکند:
۱. هدف عملیاتی: خلع سپرهای انسانی برای سیاست «زمین سوخته»
اسرای صهیونیست، نه یک دغدغه انسانی، که یک «مانع عملیاتی» برای ارتش رژیم بودند. آنها «سپر انسانی» مقاومت در برابر حملات تمامعیار و بیملاحظه محسوب میشدند. اکنون دشمن با این تبادل، در حال خارج کردن «داراییهای ارزشمند» خود تحت فشار داخلی از میدان است تا دیگر هیچ خط قرمزی برای استفاده از سلاحهای سنگینتر و اجرای کامل سیاست «زمین سوخته» در غزه پیش روی خود نبیند. آنها سپرها را خارج میکنند تا بتوانند شهر را به طور کامل منهدم کنند.
۲. هدف شناختی: مشروعیتسازی برای جنایتی بزرگتر
این بخش خطرناکتر ماجراست. دشمن با پذیرش این آتشبس، ابتدا خود را به افکار عمومی جهان به عنوان یک طرف «معقول» و «خواهان صلح» معرفی میکند. سپس، پس از مدتی کوتاه، با یک «بهانه ساختگی» یا یک عملیات پرچم دروغین، مجدداً جنگ را با شدتی بیسابقه از سر میگیرد. در آن زمان، روایتشان برای جهان این خواهد بود: "ما صلح را امتحان کردیم، اما مقاومت پیمانشکن و تروریست است. پس چارهای جز انهدام کامل آنها برای ما باقی نمانده است. " این یک تله روایی برای خرید مشروعیت رسانهای جهت ارتکاب یک جنایت جنگی بزرگتر است.
راهبرد مقابله: هوشیاری و پیشدستی در روایت
با فرض قوت این سناریو، وظیفه جبهه مقاومت و تمام فعالان عرصه جنگ شناختی، دو چیز است:
اول، هوشیاری مطلق در میدان: مقاومت نباید لحظهای فریب این آتشبس را بخورد و از آمادگی نظامی و اطلاعاتی غافل شود. همانطور که فرماندهان مقاومت تأکید کردهاند، «سلاح، خط قرمز است» و این آمادگی باید تا بالاترین سطح حفظ شود.
دوم، پیشدستی در جنگ روایت ها: ما در جبهه رسانهای وظیفه داریم از هماکنون، همین «سناریوی تله» را با صدای بلند برای افکار عمومی جهان افشا و تبیین کنیم. باید هشدار دهیم که این آتشبس، آرامش قبل از طوفان است. با این کار، ما پادزهر روایت دروغین دشمن را پیشاپیش تزریق کردهایم. اگر در آینده حمله کنند، جهان از قبل میداند که مسبب و آغازگر جنگ، چه کسی بوده و این حمله، بخشی از یک نقشه از پیش طراحی شده است.
نتیجه راهبردی:
اصلیترین هدف نتانیاهو، نابودی حماس بود که با هزینه گزاف هیچ دستاورد ملموسی برای رژیم صهیونیستی نداشه و نتانیاهو نتوانست پروژه صلح را به عنوان پیروزی جا بزند. از این رو، میتوان این تله خطرناک را به یک فرصت تبدیل کرد. مقاومت بدون خلع سلاح، به اهداف اولیه خود یعنی توقف موقت جنگ و آزادی اسرا دست یافته و هرگونه اقدام بعدی از سوی رژیم، ماهیت متجاوزانه آن را بیش از پیش برای همگان آشکار خواهد کرد.