سخنرانی رییسجمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، اگر چه در متن دیپلماسیِ روزمره جهانی شاید امری تکراری یا کلیشهای جلوه کند، اما آنچه دیروز در تالار سازمان ملل رخ داد فراتر از یک گزارش معمولی بود: نمایشی از قاطعیت ملی که پیام روشنی برای هم پیمانان و مخاطبان دشمن داشت. مسعود پزشکیان بیپرده به جنایات وسیع در غزه، تخریب زیرساختها در سوریه و یمن، و نقض مستمر حقوق بشر پرداخت و از بازنمایی عینی عواقب جنگ و جنایت بهره برد تا ادعاهای صوری مدعیان حقوق بشر را بیاعتبار کند. این رویکرد، هم در متن لفظی و هم در وجه نمادین آن، نمایش تصاویر زنان و کودکان ایرانی که توسط رژیم منحوس صهیونی به شهادت رسیده بودند و ارجاع به کتاب انگلیسی که از تصاویر شهدا وبا عنوان کشته شده توسط رژیم اسرائیل بود، به مخاطبان نظام بینالملل فهماند که ایران از موضع عزت و حقانیت سخن میگوید و نه صرفا از موضع تسلیم شدگی یا انفعال.
اما نکتهای که سخنرانی را از جنبه دیپلماتیک به یک رخداد راهبردی تبدیل کرد، اظهارات روشن درباره مکانیسم بازگشت تحریمها (اسنپبک) و هشدار نسبت به بازیگریهای ناقض قواعد بینالمللی بود. پزشکیان فعالسازی این مکانیزم توسط سه کشور اروپایی را غیرقانونی خواند و صریحا اعلام کرد که چنین اقداماتی فاقد مشروعیت و کارآیی است؛ موضعی که در بطن خود پیامی دوگانه برای مخاطبان غربی داشت: از یک سو اعتراض قانونی و حقوقی و از سوی دیگر هشداری سیاسی نسبت به تبعات فشارهای یکجانبه. این تأکید بر حقوق و قواعد بینالملل در کنار اعلام رسمیِ عدم دنبال ساختن سلاح هستهای، ترکیبی از اعتبار حقوقی و آرامش استراتژیک را به نمایش گذاشت که برای مردمی که نگران امنیت ملی و عزت کشورند، ارزشمند بود.
در سطح منطقهای نیز پیام پزشکیان روشنی خاص داشت: هشدار درباره خطر «اسرائیل بزرگ» و اینکه هیچ کشوری از تهدیدات و ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی در امان نخواهد ماند. این ادعا نه صرفا یک شعار انتزاعی که مبتنی بر مجموعهای از شواهد میدانی از جمله حملات، ترور نخبگان و عملیاتهای مخرب است؛ ارجاع به نمونههای مشخص در سخنرانی، نشان داد که تهران میکوشد بحث را از سطح ایدئولوژیک به سطح واقعیات عینی ببرد تا جامعه جهانی ناگزیر به مقابله با پیامدهای بیپاسخماندن این رفتارها شود. بازتاب گسترده سخنان پزشکیان در رسانههای منطقهای و بینالمللی نشان داد که این سخنرانی توانسته است جلب توجه قابل توجهی ایجاد کند و فضای خبری و رسانهای و افکار عمومی و فضای مجازی را به نفع ایران رقم بزند.
با این همه، سخنرانی در سازمان ملل تنها یک سوی معادله است؛ سوی دیگر واکنش میدان دیپلماتیک و افکار عمومی جهانی است. در حاشیه حضور در نیویورک، تجمعات اعتراضی و مخالفان رژیم نیز به چشم خوردند که تلاش دارند چهرهای دیگر از واقعیتهای درون ایران به جامعه بینالملل ارائه دهند؛ امر طبیعی در دموکراسی جهانی، اما چالشی برای آن دسته از ناظران که میکوشند بین پیام رسمی دولت و روایت مخالفان تمایز قائل شوند. این همزمانیِ پیام رسمی قاطع و حضور مخالفان، به معنی آن است که دیپلماسی ایران با آزمونی مهم مواجه است: تبدیل سخنرانی قاطع به ظرفیت عملی در عرصه بینالملل بدون آنکه به هزینههای داخلی یا بهرهبرداری رقبای منطقهای و فرامنطقهای تن دهد. این همگرایی میدان و دیپلماسی در تمامی سطوح و شئون فرصت مغتنمی است که ایران به خوبی دارد از آن بهره برداری میکند.
از منظر راهبردی نیز، چند نکته باید مورد تأمل قرار گیرد. نخست آنکه قاطعیت لفظی زمانی مؤثر است که با فعل و استراتژی همراستا باشد: تقویت همبستگی ملی، پشتیبانی از راهبردهای دفاعی متقن و افزایش توان دیپلماسی موازی در مجامع بینالمللی هر سه باید همزمان دنبال شوند تا سخنرانی در سازمان ملل، صرفا به یک نماد تبدیل نشود. دوم، ضرورت بازنمایی منسجم و مستند از رفتارهای ناقض قواعد بینالملل است؛ اینکه ایران شواهد و سندروم خشونتهای منطقهای امریکاییها و رژیم غاصب صهیونی را با زبان حقوق بینالملل و با متدولوژی قابل ارجاع عرضه کند، موجب میشود فضای جهانی کمتر مستعد پذیرش روایتهای یکسویه غربی باشد؛ و سوم، حفظ شفافیت نسبت به سیاست هستهای کشور و تکرار مکررِ اصول عدم دنبال سلاح هستهای، راه را برای کاهش اهرمهای تحریمی و حقوقی باز میکند اگر با دیپلماسی منسجم همراه شود. بهانهها را از دست رژیم و امریکا میگیرد و حقانیت ایرانیان برای خواست انرژی صلح امیز هستهای را برای جهانیان عیان میکند.
در خاتمه، باید گفت آنچه مجمع عمومی دیروز به نمایش گذاشت بیش از یک سخنرانی بود؛ آزمونی برای تبدیل صدای ملی به قدرت تأثیرگذاری بینالمللی. پزشکیان با بیانیهای صریح و نمایش شواهد، تصویر ایرانی عزتمند و مقاوم را به جهانیان نشان داد؛ اما این تصویر نیازمند پیگیری و تبدیل شدن به دیپلماسی عملی است تا بتواند هم اهداف حقوقی را پیش ببرد و هم قدرت چانهزنی ایران را در معادلات آینده ارتقا دهد. در شرایطی که اتهامات و فشارها همچنان ابزار خارجیها برای مهار ایران است، راهِ پیروزی عبور از شعارهای صرف و حرکت به سمت سازماندهی هوشمندانه دیپلماسی و تقویت ارکان داخلیِ اقتدار ملی است.