در دوران پسا اسنپ بک، ایران میتواند با تکیه بر اصول مقاومت فعال و حاکمیت ملی، موقعیت خود را نه تنها حفظ کند، بلکه به یک فرصت استراتژیک برای تقویت جایگاه جهانی تبدیل نماید. اتحاد داخلی، به عنوان ستون فقرات پایداری ملی، نقش کلیدی ایفا میکند؛ این اتحاد، همانند یک جبهه متحد در برابر فشارهای هژمونیک، با بهرهگیری از تاکتیکهای هوشمندانه رهبری، داوری ناعادلانه بینالمللی را خنثی کرده و امکان غلبه بر چالشهای تحمیلی را فراهم میآورد. در این راستا، تمرکز بر همبستگی همه اقشار جامعه، از نخبگان سیاسی تا مردم عادی، میتواند انرژی لازم برای پیشبرد اهداف ملی را تامین کند.
دیپلماسی مانورپذیر و خلاقانه، با استفاده از فریبهای تاکتیکی و زمانسازی دقیق، همچون گاوچرانی ماهرانه در برابر نیروی خشمگین، فرصت خستهسازی گاو را ایجاد میکند؛ این رویکرد، بدون عقبنشینی از مواضع اصولی و حاکمیتی، زمان لازم برای دور زدن تحریمها و ایجاد ائتلافهای جدید منطقهای را میخرد و ایران را در موقعیت برتر قرار میدهد. برای مثال، تقویت روابط با قدرتهایی مانند روسیه و چین، میتواند کانالهای اقتصادی جایگزین را باز کند و فشارهای غربی را کمرنگ سازد.
ایستادگی مستحکم در برابر شورای امنیت و نهادهای بینالمللی جانبدار، همراه با تقویت هویت میهنی و اجرای اصلاحات داخلی در حوزههای کشاورزی، صنعت، قوای دفاعی و علم و فناوری، الگویی موفق از مقاومت پایدار را میسازد؛ ایران، با تکیه بر سلاحهای پیشرفته بومی و ظرفیت صادرات تسلیحاتی، بدون نیاز به ابزارهای هستهای، اقتدار منطقهای خود را تحکیم میبخشد. این استراتژی، مشابه تجربیات موفق کشورهای مستقل، تحریمها را به نمادی از شکست هژمونی جهانی تبدیل کرده و ایران را به عنوان الگویی برای ملتهای در حال توسعه برجسته میسازد. در نهایت، این دوران میتواند نقطه عطفی برای گذار به یک اقتصاد مقاومتی پویا و خودکفا باشد، جایی که نوآوری داخلی جایگزین وابستگی خارجی شود.
هم اکنون ایران همانند تیم فوتبالی است که حریف مقابل هم تماشاچیان هم داور را در اختیار دارد و باید برای کسب پیروزی با همبستگی بالا بر هر سه غلبه نماید.