در سیاست پرتلاطم خاورمیانه، نصب پرتره ترامپ بر هتل "پریما پارک" بیتالمقدس با عبارت "کوروش کبیر زنده است! " – به تقلید از دیوارنگارههای تهران – او را به عنوان "مسیحای غیر یهودی" معرفی میکند. این نماد، ترامپ را با کوروش مقایسه میکند، اما واکاوی ژئوپلیتیک ضروری است: آیا ترامپ تجلی کوروش است یا نمایش دیپلماتیک برای سیاستهای تهاجمی؟ سفر او به اسرائیل در ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵، پس از آتشبس غزه و آزادی گروگانها، این پیوند را برجسته میسازد.
کوروش، بنیانگذار امپراتوری هخامنشی، نماد "امپراتوری شمول گرا" است. در قرن ششم پیش از میلاد، با فتح بابل، یهودیان "بیخانمان تاریخی" را آزاد کرد و اجازه بازگشت به اورشلیم و بازسازی معبد داد. منشور کوروش – نخستین اعلامیه حقوق بشر – بر پایه "تساهل مذهبی" و احترام به فرهنگها بود، که او را "مسیحای خداوند" در کتاب مقدس ساخت. این "دیپلماسی سازنده" بدون شرط، ثبات بلندمدت ایجاد کرد. (نویسنده نگاه یهود و غرب را به کوروش ملاک قرار داده است)
در مقابل، ترامپ به عنوان "پوپولیست جنگطلب"، با سیاستهایی مانند خروج از برجام و حمایت از نتانیاهو، "جنگ نیابتی" غزه را تشدید کرد. اکنون، میانجیگری در آتشبس – شامل آزادی گروگانها، خروج IDF و نظارت بینالمللی – صلح نمایشی بر پایه "معامله قرن" است. این "صلح شکننده" از دل جنگ شدید بیرون آمده و ثباتش پس از آزادی گروگانها باید آزمایش شود، برخلاف آزادی بیریای کوروش.
این مقایسه نشاندهنده تفاوت است: کوروش "امپریالیسم خیرخواهانه" بدون جنگافروزی، ترامپ "واقع گرایی تهاجمی" با صلح ناپایدار. اگر توافق دوام آورد، ترامپ "کوروش مدرن" ساخته شده است، "میانجیگر فرصتطلب". خاورمیانه نیاز به تساهل کوروشوار دارد، نه استخراج صلح از ویرانی. همین شعار نشانگر اذعان تبلیغ گران اسرائیلی به شرایط سخت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در برابر مقاومت غزه است.