حدود هفت سال از اولین تجاوز سعودی به خاک یمن گذشته است و امروز بن سلمان برای پایان دادن به فرسایشی که وجه عمومی کشورش را نشانه گرفته چاره ای جز توافق با انصارالله ندارد هر چند که این توافق بر اساس آنچه آن را پایدار می کند بعید است به نتیجه برسد.
روزی که بن سلمان دستور حمله به صنعا را صادر می کرد شاید یک درصد هم احتمال نمی داد هفت سال درگیر جنگ شود و حتی مهمترین ذخایر نفتی اش توسط یمنی ها تهدید شوند. اما این روزها و با تمدید چندگانه آتش بسی که سعودی ها آن را لغو می کنند به نقطه ای رسیده که چاره ای جز توافق با انصارالله را ندارد. اما آیا عربستان به این سمت حرکت خواهد کرد؟ اگر روی کاغذ بخواهیم این سوال را پاسخ دهیم می توانیم پاسخی مثبت ارائه دهیم به شرطی که همه امکانها و اتفاقات واقعی را مرور کنیم.
اول اینکه لازم است به این موضوع بپردازیم که برای عربستانی ها هزینه های درگیری در یمن به جایی رسیده که باید زودتر فکری برای آن کنند چرا که بن سلمان که سالهاست وعده تغییر به مردم داده و تلاش دارد اقتصاد را از مسیر همکاریهای بین المللی شکوفا کند و برای توافق و نوشتن قراردادهای مهم با امریکا و حتی چین نیازمند آرامش در کشورش است. چیزی که تا زمانی که جنگ ادامه داشته باشد نمی تواند محقق شود.
اما دومین دلیل برای رسیدن به آرامشی پایدار می تواند این باشد که سعودی ها از توان پاسخ گویی یمنی ها به شدت هراسان هستند و یمنی ها با بالابردن توان دریایی خود مانع رسیدن بن سلمان به غارت نفت کش هایشان شده و زین پس در دریا هم حرفی برای گفتن خواهند داشت. همین موضوع باعث می شود که سعودی ها ضمن احساس خطر نتوانند هزینه های جنگ را با غارت منابع یمن تامین کنند.
اما نکته سوم و مهم این ماجرا این است که در خلال همه این رخدادها عربستان می خواهد هر طور شده ضمن رسیدن به آتش بس پایدار و توافق با انصارالله وجهه بین المللی خود را حفظ کرده و مانند بازنده ها مجبور به ترک یمن نشود چیزی که به نظر نمی رسد با شروط انصارالله برای پایان جنگ شدنی باشد.
بر همین اساس بن سلمان تلاش دارد که در عین مذاکره با انصارالله تا حد ممکن امتیازاتی بگیرد اما در مقابل یمنی ها بعد از مقاومت هفت ساله و حفظ یکپارچگی مثال زدنی در مخالفت با متجاوزان به دلیل در اختیار داشتن موشک برای بمباران مواضع استراتژیک عربستان و دستیابی به دانش نظامی دریایی برای حراست از نفت کشها و مبارزه با دزدان دریایی فصل جدیدی از مقاومت را آغاز کرده و نمی خواهند امتیاز ناحقی برای پایان دادن به تجاوزات سعودی بپردازد. انصارالله برای پایان دادن به جنگ خواستار لغو تحریمها و محاصره این کشور و به رسمیت شناختن تمامیت ارضی یمن در عین محاکمه متجاوزان(سعودی و امارات و ..) است. شروطی که عملا برای پذیرش از سمت بن سلمان جاه طلب ناخوشایند است. حال با این شرایط و با توجه به تلاشهای عمان برای میانجی گری بین دو کشور باید دید عربستان تصمیم لغو محاصره و تحریم را می گیرد یا خیر؟
نکته ای که واضح است اسن است که اگر سعودی ها بخواهند با اجابت خواست انصارالله به جنگ فرسایشی پایان دهند در جامعه بین الملل به چشم بازنده جنگ به آنها نگاه می شود و باید تحت همین عنوان جنگ را پایان دهند. اما اگر بخواهند بر خواست ناحق خود اصرار کنند باید منتظر حملاتی شدیدتر و عمیق تر به خاکشان بوده و با این حساب تجارت بین المللی و توافق با کشورهای پیشرفته را از دست خواهند داد. همچنین آنها با توجه به هزینه های سنگین هفت ساله برای جنگ و نداشتن نیروی نظامی و تجهیزات لازم برای استمرار حالت جنگی مجبور به صرف هزینه های بیشتر و سنگین تر می شوند، هزینه هایی که اگر به همین منوال ادامه یابد بر روی وعده های اقتصادی بن سلمان به مردم کشورش تاثیر گذاشته و در عین حال رفته رفته بر روی رفاه مردم هم اثر می گذارد و نهایتا باعث نارضایتی مردمی شده و بن سلمان را در برابر افکار عمومی قرار می دهد. ار طرفی با بحران انرژی غرب عملا عربستان برای ادامه جنگ، حمایتهای غرب را نیز از دست داده و باید روی آنها حساب باز نکند.
با همه این تفاسیر باید گفت بن سلمان در نقطه ای ایستاده که باید تصمیم بگیرد آیا می پذیرد به عنوان متجاوز و بازنده با توافق با انصارالله از جنگ یمن عقب نشیند یا روی آینده سلطنتش ریسک می کند و به روند فرسایشی ادامه می دهد.
شاید تنها مانع عربستان برای توافق با انصارالله برخی توهمات بن سلمان است که فکر می کند با تضعیف یمن ودست گذاشتن روی ماشه و تحریم و محاصره می تواند یمنی ها را تحت فشار گذاشته و تسلیم کند خیالی که اگر مانع گرفتن تصمیم سخت برای آل سعود شود می تواند گزینه روزشمار سقوط و خسارت محض را برایشان فعال کند.