۲۰۲۴ ۰۸ September - يکشنبه ۱۸ شهريور ۱۴۰۳
کد خبر: ۱۰۵۶
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۶

رقابت میانجی گران در مناقشه قره باغ

میانجی‌گری غربی ها با اما و اگرهای بسیاری مواجه است. از یک‌سو اهداف و نیات طرف آمریکایی از این میانجی‌گری مبهم است چرا که همواره با سوءنیت به آن نگریسته شده است و از طرف دیگر اهداف و اقدامات طرفین آذری و ارمنی سؤال‌برانگیز است. همچنین نقش روسیه در به نتیجه رسیدن یا نرسیدن توافقات نیز شرط لازم و ضروری است.
۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۶
نویسنده : عبدالرحمن عبدانی کارشناس حوزه قفقاز

هم‌زمان با پایان انسداد چهارماهه کریدور لاچین و ایجاد یک ایست بازرسی جدید به جای آن توسط نظامیان جمهوری آذربایجان، وزرای خارجه ارمنستان و آذربایجان روز دوشنبه 11 اردیبهشت جاری، در واشنگتن با یکدیگر دیدار کردند. آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا بارها برای دستیابی به توافقنامه صلح بین ارمنستان و آذربایجان میانجی گری کرده اند که همگی آنها تاکنون بی نتیجه بوده است. دو کشور فوق بر سر منطقه جدایی‌طلب قره‌باغ کوهستانی، اختلاف داشته و دو جنگ بزرگ را هم تجربه کرده‌اند که آخرین آن در پاییز 1399 رخ داد. آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا برای سومین بار میزبان همتایان آذری و ارمنی خود بود. پیش از این مقام های سه کشور دو بار دیگر در مهر و آبان سال گذشته با یکدیگر دیدار کرده بودند. اما این دور طولانی تر از دفعات قبل بوده است. پیش از شروع این مذاکرات، بلینکن با رئیس جمهور آذربایجان و نخست وزیر ارمنستان تلفنی گفتگو کرده بود.

اطلاعات کمی از پیشرفت این مذاکرات 4 روزه که پشت درهای بسته انجام شد؛ منتشر شده است. یک مقام آمریکایی همزمان با آغاز مذاکرات گفته بود: «هدف ما حصول اطمینان از انجام مذاکرات میان وزرای خارجه دو طرف برای چند روز متوالی با هدف دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه است». وی افزوده بود: «تمرکز این مذاکرات فارغ از دستیابی به صلح، بر دستیابی به تفاهمی برای عادی سازی روابط میان دو کشور متمرکز است.»

بلینکن در پایان مذاکرات همتایان آذری و ارمنی خود در توئیتی تنها به آرزوی خود اشاره و گفته بود: توافق نهایی، تاریخی بوده و منافع ایروان و باکو را برآورده خواهد کرد.

طرفین مذاکره ضمن تشکر از میزبانی طرف آمریکایی در مذاکرات بر ادامه گفتگوها توافق کرده اند. روسیه دیگر بازیگر فعال منطقه نیز روز پنج شنبه در بیانیه ای اعلام کرد که «هیچ جایگزینی برای نقش خود به عنوان میانجی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان متصور نیست».

میانجی‌گری غربی ها با اما و اگرهای بسیاری مواجه است. از یک‌سو اهداف و نیات طرف آمریکایی از این میانجی‌گری مبهم است چرا که همواره با سوءنیت به آن نگریسته شده است و از طرف دیگر اهداف و اقدامات طرفین آذری و ارمنی سؤال‌برانگیز است. همچنین نقش روسیه در به نتیجه رسیدن یا نرسیدن توافقات نیز شرط لازم و ضروری است.

مسکو به‌صورت سنتی کشورهای جداشده از شوروی را به‌عنوان حیاط‌خلوت خود می‌داند و امکان بازیگری برای دیگر بازیگران بین‌المللی را برنمی‌تابد. به‌ویژه که این میانجی سابقه خوبی هم نداشته و در حال حاضر نیز در یک میدان جنگ بزرگ به نام اوکراین با آن درگیر باشد. لذا حتی اگر حسن نیتی هم وجود داشته باشد که ندارد؛ از طرف کاخ کرملین با سوءظن به آن نگریسته می شود و این کاملاً طبیعی است.

آنچه مشخص است اینکه کشورهای جداشده از شوروی در تلاش‌اند تا با استفاده از ظرفیت مشغولیت روسیه در جبهه اوکراین بخشی از منویات خود را به اجرا گذارند. از جمله این کشورها و منویات ج.باکو و دستیابی به دالان تورانی ناتو است. جمهوری آذربایجان به عنوان یک جمهوری تازه به استقلال رسیده برخلاف تمام گفتگوها و تعهدات خود در ادوار گذشته مذاکرات رفتار کرده است و با توجه به تبعیت پذیری آن از بازیگران فرامنطقه‌ای مثل انگلیس و رژیم اشغالگر صهیونیستی و نیز ترکیه، این بی قیدی به تعهدات قابل درک است.

آذربایجان در تلاش است تا با تحت‌فشار قرار دادن ارمنستان و در غیبت روسیه نه‌تنها تمامیت ارضی خود را به‌صورت کامل بازیابد؛ بلکه فراتر از آن بخشی از خاک ارمنستان را نیز ضمیمه خاک خود کرده و بتواند با بخش برونگان خود یعنی نخجوان و سپس به ترکیه، اروپا و اسرائیل ارتباط زمینی مستقیم پیدا کند. چنین اتفاقی قطعاً با نظرات مخالف ایران و شاید روسیه همراه باشد.

اما چرا غربی‌ها به‌ویژه شورای اروپا و امریکا در بازه‌های زمانی مختلف اقدام به میانجی‌گری می‌کنند در حالی که از بی‌نتیجه بودن آن نیز آگاه‌اند. چند علت را می‌توان برای آن برشمرد.

اولاً احساسات انسان دوستانه غربی‌ها در بحبوحه انتخابات داخلی خودشان بیشتر گُل می‌کند و این نشان می‌دهد تحت تأثیر لابی‌ها و برای جذب آرای اقلیت‌های ساکن در کشورهای خود قدم به جلو می‌گذارند. دومین دلیل زنده نگه‌داشتن جایگاه خود به‌عنوان قدرت غالب و میانجی گر در همه منازعات منطقه‌ای و بین‌المللی است. غربی‌ها به‌صورت سنتی تلاش می‌کنند تا در همه مناقشات حضور یابند تا علاوه بر یافتن منافع مادی، جایگاه و وجهه خود را هم تثبیت کنند. همچنین از تبعات آن بحران بر منطقه خود بکاهند. مثلاً در صورت وقوع جنگ گسترده و تشدید منازعه در قفقاز، اروپا باید منتظر سیل بیشتری از جنگ‌زدگان و آوارگان باشد که برای غربی ها خوشایند نیست.

سومین دلیل اما تحت‌فشار قرار دادن رقبای منطقه‌ای و جهانی است. غرب تلاش دارد تا به هر وسیله ممکن خود را هر چه بیشتر به حیاط‌خلوت روسیه وارد کند تا به‌مرور جای پایی یافته و آن را محکم کند تا در مواقع لازم بتواند از مسکو امتیاز بگیرد. لذا در جمع‌بندی نیات غربی‌ها نوعی سوءنیت و سیاست تهاجمی دیده می‌شود. و با توجه به سابقه‌ای هم که دارند نمی‌توان این سوءنیت را نادیده گرفت.

اما اهداف روسیه از میانجی‌گری چیست؟

روسیه همچنان که گفته شد سرزمین‌های شوروی سابق را به‌عنوان حیاط‌خلوت خود و این حضور به‌ویژه در دوران جنگ و ستیز بیشتر احساس می‌شود. بحران سی‌ساله قره‌باغ و سرایت آثار آن به داخل روسیه باعث شده است تا این کشور اگر هم بخواهد؛ نتواند خود را از این قضیه دور کند.

دومین دلیل به موقعیت ژئوکالچر قفقاز جنوبی بازمی‌گردد. به دلیل پیوستگی فرهنگی و جغرافیایی که این منطقه با کشورهای همسایه از جمله ج.ا.ایران و ترکیه دارد؛ روسیه نگران است که زمینه ورود مجدد این بازیگران به قفقاز فراهم شود. نگرانی که بجاست و حضور نظامی ترکیه در کنار باکو در جنگ 2020، درستی آن به‌خوبی اثبات شد.

سومین دلیل به موقعیت ژئوپلیتیک این منطقه بازمی‌گردد. با توجه به اینکه این منطقه حائل بین ناتو و دریای کاسپین و آسیای مرکزی است لذا برای بازیگران غربی جهت حضور، بسیار وسوسه‌برانگیز است و این امر هرچقدر برای غربی‌ها وسوسه‌برانگیز است برای روس‌ها خطرناک و تهدیدآمیز است. لذا نسبت به هرگونه حضور غربی‌ها حساسیت نشان می‌دهند.

شرایط کنونی روابط روسیه و غرب که به شکل یک جنگ تمام‌عیار غیرمستقیم درآمده است؛ حساسیت روس‌ها را دوچندان کرده است. احتمالات بسیاری نسبت به گشودن جبهه جدیدی در مقابل روسیه وجود دارد؛ لذا با حسن نیت به تحرکات غرب نگریسته نمی‌شود.

در مجموع و در مقایسه بین اهداف روسیه و غرب از میانجی‌گری در بحران قره‌باغ، چنین برمی‌آید که روس‌ها توجیه حیاتی از حضور خود دارند و معتقدند که هرگونه غفلت از آن، می‌تواند به بهای از دست دادن بخش‌های عظیمی از حیاط‌خلوت آن‌ها بینجامد.

مذاکرات کنونی پشت درهای بسته و برای اولین بار به‌صورت چهار روزه برگزار شد. آمریکا به دلایل مختلف نسبت به نتیجه رسیدن آن در شرایط کنونی نیاز دارد و ممکن است دست به هر اقدامی زده و یا هر پیشنهادی را مطرح کند. مثلا ممکن است بار دیگر پیشنهاد پرداخت کمک‌های مالی به ارمنستان را که پیش‌ازاین حداقل دو بار دیگر هم مطرح کرده بود را روی میز بگذارد تا این کشور با عبور دالان مورد نظر باکو از استان سیونیک موافقت نماید. در صورت چنین اتفاقی، فرصت استثنایی برای ورود نیروهای نظامی امریکا و ناتو به دریای خزر و ماورای آن فراهم خواهد شد؛ یعنی دقیقاً به‌صورت مستقیم به بخش اعظم مرزهای جنوبی روسیه و مرزهای شمالی ایران نفوذ خواهند کرد. این اتفاق برای آمریکایی‌ها یک پیروزی بزرگ محسوب خواهد شد چرا که توانسته‌اند از یک سو نقش میانجی‌گری و برادر بزرگی خود در مناقشات بین المللی را یکبار دیگر احیا کرده و به رخ جهانیان بکشند به ویژه که پس از میانجی گری موفق چین بین ایران و عربستان و برقراری صلح، وجهه این کشور به شدت مخدوش شده است به گونه ای که اروپایی ها برای توقف جنگ در اوکراین نیز دست به دامن چینی ها شده اند. همچنین یک شکست بزرگ به طرف مقابل یعنی به ایران و روسیه و چین تحمیل کرده اند و از این نظر نیز بر وجهه آنها در سطح جهان افزوده خواهد شد.

در مجموع به نظر می رسد گرچه میانجی‌گری روس ها در حال حاضر به دلیل حضور در جنگ اوکراین تضعیف‌شده است؛ اما آنها ثابت کرده اند که هر موقع که در قضیه مشابهی به صورت جدی ورود می‌کنند با توجه به نفوذی که دارند مسائل را به یک سرانجام بینابینی می‌رسانند اما غربی ها بیشتر ‌به دنبال اهداف ثانویه مثل کسب وجهه در عرصه بین‌المللی یا جمع‌کردن آرای صندوق‌های رأی هستند. لذا در به نتیجه رسیدن تلاش‌های آن‌ها تردیدهای جدی وجود دارد. در نتیجه امید توفیقی هم برای میزبانی کنونی آمریکایی ها وجود ندارد. همچنان که آقای پاشینیان هم بلافاصله آب پاکی را روی دست همه ریخت و از پذیرش نتایج آن سرباز زد.

 

 

  • ارسال نظرات