ادامه جنگ اسرائیل با فلسطین به رغم گذشت پنج ماه از تهاجم وحشیانه رژیم صهیونیستی به سرزمین غزه باعث شده است تا نوک پیکان اتهامات کاملاً متوجه «جو بایدن»، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا باشد چرا که ادامه جنگ و عدم تلاش واقعی برای توقف جنگ در غزه با چراغ سبز ایالات متحده و فرماندهی و مدیریت او در حال انجام است. در ادامه مروری بر روند ادامه جنگ و موضع گیریهای آمریکا انجام میشود:
1) با آغاز عملیات طوفان الاقصی اتهامات واهی ایالات متحده مبنی بر مقصر جلوه دادن فلسطین و حماس در دفاع مشروع از خود و سرزمین هایشان شروع شد. ایالات متحده در این زمان سیاست حمایت همه جانبه رسانهای و لجستیکی کامل از اسرائیل را در پیش گرفت.
2) چندی بعد با فوران میزان جنایات رژیم صهیونیستی در غزه وجدانهای بیدار مردم دنیا در حمایت از فلسطین و مردم مظلوم آن خواستار آتش بس و توقف جنگ گردید اما ایالات متحده با بی اعتنایی به همه این فریادها بر ادامه قتل و ظلم و تجاوزات اسرائیلی ها در فلسطین صحه گذاشت. سیاست ادامه حمایت و اتهام زنی به حماس مبنی بر مقصر بودن و ضرورت تنبیه شدن باعث شد تا وقوع هر گونه آتش بسی در فلسطین در هالهای از ابهام فرو رود.
3) مقاومت جانانه مردم فلسطین و گروههای مقاومت و دست آورد هیچ رژیم صهیونیستی به رغم داشتن دست برتر قدرت نظامی در فلسطین و حمایت همه جانبه ایالات متحده و غرب از اسرائیل باعث شد تا نهایتاً رژیم صهیونیستی تن به یک آتش بس کوتاه مدت برای آزادی اسرای اسرائیلی گردد اما در همین دوره کوتاه مدت آتش بس نیز بار ها با به پرواز درآوردن پهبادهای شناسایی خود نقض عهد کرده و بر ادامه جنگ و تهاجم زمینی بر فلسطین اصرار کرد. در این مرحله نیز ایالات متحده سیاست حمایت حداکثری از اسرائیل و تلاش برای تضعیف حماس و فلسطین را در پیش گرفت.
4) پس از دوره آتش بس کوتاه مدت اما روند استمرار جنگ و بازی نه برد نه باخت در دستور کار تیم بایدن برای جنگ اسرائیل و فلسطین در پیش گرفته شد. به نظر می رسد که سیاست دو گانه تصویب بسته کمکی به رژیم صهیونیستی و هم چنین تصویب بودجه کمکی به فلسطین در همین راستا قابل تحلیل باشد. در این مرحله بایدن در گفتار از فلسطین و غزه حمایت می کند و حماس را جدای از مردم فلسطین می خواند اما در عمل با ادامه جنگ و کشتار غیر نظامیان در فلسطین نیز موفقت می کند و یا حداقل نسبت به همه نقض حقوق بشر های صورت گرفته از سوی نظامیان اسرائیلی بی تفاوت است.
نتیجه گیری
برآیند کلی سیاست خارجی ایالات متحده نسبت به جنگ اسرائیل و فلسطین نمایان گر یک نوعی ابهام است؛ بدین معنا که نمی داند دقیقا باید پاسخ گوی لابی قدرت مند صهیونیست ها باشد یا پاسخ گوی افکار عمومی دنیا و به ویژه آمریکاییهایی که مخالف ادامه جنگ و خشونت در سرزمینهای اشغالی هستند. اما نکته حائز اهمیت آن است که بایدن و تیم سیاست خارجی او متهم به حمایت همه جانبه از نتانیاهو هستند و ادامه لفاظیهای بی اثر حمایت گرایانه از مردم مظلوم فلسطین نیز نمی تواند که او را از این اتهام بزرگ مبرا سازد. اتهامی که همراه با چاشنی ابهام قطعا در انتخابات ریاست جمهوری سال بعد ایالات متحده بسیار تاثیر گذار بوده و ممکن است که باعث گردد تا بایدن نیز به مانند ترامپ دوره ریاست جمهوری فقط چهار ساله را تجربه کند. در همین راستا اتخاذ مواضع ایالات متحده نسبت به قطعنامه های سازمان ملل نیز قابل تحلیل است. چنانکه هر چند ایالات متحده پیشنویس قطعنامه پیشنهادی الجزایر که خواستار آتشبس بشردوستانه فوری است را وتو کرد اما با ارائه یک بسته پیشنهادی آتش بس به دنبال بازیابی جایگاه از دست رفته خود(هژمونی آمریکایی) بوده و همچنین تمایل دارد تا با ایجاد موازنه قوا میان اسرائیل و فلسطین با نادیدهگیری مقصر واقعی خشونت و جنگ در سرزمینهای اشغالی و حقوق اساسی فلسطینیان و خواسته اصلی ایشان مبنی بر پایان اشغالگری صهیونیستها و آزادی کامل سرزمین فلسطین، ادامه این روند و فرسایشی شدن جنگ را در پیش بگیرد. به نظر میرسد که ایالات متحده به دنبال امتیازگیری حداکثر از هر دو طرف مخاصمه است و قصد دارد تا ضمن تضعیف حماس و فلسطین، فشارها را روی رژیم صهیونیستی نیز نگه دارد تا در صورت نیاز بتواند با استفاده از این فشار نیز بازیگری سیاسی کرده و هم چنین وجهه بین المللی خود را به عنوان مصلح جهانی حفظ کند. هر چند که سیاست ابهام آمریکایی در قبال دو جنگ روسیه و اوکراین و همچنین اسرائیل و فلسطین باعث شده است که مشروعیت ایالات متحده مبنی بر پلیس بین الملل وئ مصلح جهانی کاملا مخدوش شده و دولتهای متحد و همراه با ایالات متحده نیز اعتماد خود نسبت به آمریکا را از دست داده و به دنبال بازتعریف روابط خود با آمریکا می باشند.