سکوت رسانه های خبری در رابطه با جنایات و فجایع انسانی در غزه مایوس کننده است. سردمداران تفکر لیبرالیستی که سال هاست مدعیان حمایت از حقوق بشر هستند در حالی نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی بی تفاوت اند که تنها در چند مورد کوچک همانند پرونده های 11 سپتامبر، حمله به روزنامه شارلی ابدو و غیره از هیچ تلاشی برای نشان دادن چهره مظلوم از غرب و نمایش ظلم و خشونت از سوی مسلمانان فروگذار نبوده اند.
در این میان اما میدان و دیپلماسی دو عرصه اصلی نبرد میان اسرائیل و فلسطین شناخته می شود. دیپلماسی از سر اقتدار جبهه مقاومت با تلاش خود توانست تا بخشی از تمرکز رسانه ها را در همان ابتدای جنگ به سمت جبهه مقاومت معطوف سازد اما در ادامه پروپاگاندای رسانه ای غرب و صهیونیست ها باعث شد تا کم کم مظلومیت و حقانیت فلسطینیان از تب و تاب بیافتد. هر چند که البته جبهه مقاومت در این نبرد با اتحاد و اتفاق قول بودن خود باعث شد تا سراسیمگی و آشفتگی دولت و ارتش اسرائیل به وضوح روئیت شود اما حمایت های بی حد حصر ایالات متحده و غرب از جنایات رژیم صهیونیستی باعث شد تا هم اکنون شاهد تاریخی ترین و بی سابقه ترین فجایع انسانی در غزه باشیم.
نبرد میدانی
آنچه که قابل مشاهده است این است که ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل در برابر یک گروه کوچک چریکی کاملاً به زانو در آمده است و نتوانسته است که به هیچ یک از اهداف گفته شده خود برسد. میدان نبرد حاکی از آن است که جبهه مقاومت و حماس همچنان با استفاده از عملیات های چریکی تلفات قابل توجهی از ارتش اسرائیل می گیرد و به معنایی غزه را تبدیل به قتلگاه تجهیزات و نفرات ارتش اسرائیل ساخته است.
در آن سوی میدان نیز پهباد های شناسایی ارتش صهیونیستی دائما در حال پرواز بر روی غزه بوده و به دنبال شناسایی تحرکات حماس می باشد. اما از آن جهت که حماس نه یک گروه چریکی بلکه یک تفکر فلسطینی محسوب می شود عملا شناخت افراد و تحرکات آن و جدا کردن فلسطینیان از حماس کاری بسیار دشوار است و تا کنون نیز نتوانسته است که به موفقیتی جدی در این راه برسد.
هم چنین ارتش اسرائیل که به دنبال حمله زمینی در بخش های از شمال غزه توانسته بودند که بخش هایی از غزه را اشغال کنند با ناکامی در رسیدن به اهداف خود از قبیل آزاد سازی گروگان ها و از بین بردن حماس این بار تلاش دارند تا طرح حمله زمینی به شهر رفح در جنوب غزه جایی که حداقل دو میلیون آواره فلسطینی در آن قرار دارد را اجرا کند. انجام چنین عملیاتی جدای از ممکن بودن یا نبودن و تاثیر گذاری آن منجر به فجایع غیر قابل تصوری می شود که باعث شده است که حتی ایالات متحده نیز از رژیم صهیونیستی بخواهد که از انجام آن ممانعت به عمل بیاورد.
دیپلماسی فعال دو طرف
تحت فشار بودن شدید بایدن از سوی صهیونیست های آمریکایی مبنی بر پایان دادن به جنگ و آزاد سازی گروگان ها از یک سو و هم چنین فشار بسیار زیاد خانواده های گروگان های اسرائیلی بر روی نتانیاهو باعث شده است تا با داشتن یک دیپلماسی فعال به دنبال آزاد سازی گروگان ها و امتیازگیری حداکثری از حماس و جریان مقاومت باشند. اما در مقابل گروه مقاومت فلسطینی و حماس نیز تلاش دارد تا با بدست آوردن یک توافق مناسب جنگ را خاتمه ببخشد.
مذاکرات آتش بس که در حال حاضر از سوی طرفین در حال رایزنی و بررسی قرار دارد از چند حیث شاید قابلیت اجرایی نداشته باشد: الف) خواسته های مقاومت برآورده نمی شود: بدین معنا که مقاومت و حماس خواهان بازگشت ارتش اسرائیل از همه سرزمین های اشغال شده در طی این جنگ بوده و هم چنین آزادی بخشی از اسیران فلسطینی و پایان حصار صهیونیستی بر روی غزه و تضمین های ضروری برای رسیدن کمک های بشر دوستانه و باز شدن مرز ها و بازسازی غزه است. درحالیکه طرف صهیونیستی مایل به دادن چنین امتیازاتی نیست. ب) اسرائیل علاوه بر آزادی گروگان های صهیونیستی می خواهد تا قوای نظامی حماس از بین برود و ساختار سازمان حماس نیز کاملا نابود شود: بدین معنا که اسرائیل به دنبال حذف کامل حماس است در حالیکه حماس نه یک سازمان بلکه یک تفکر فلسطینی است که به هیچ عنوان قابلیت حذف شدن را ندارد. ج) ایالات متحده در این میان خواهان بازیابی نقش خود به عنوان مصلح جهانی است و هم چنین می خواهد تا با مجازات ها و پاداش هایی که می دهد رفتار سیاسی و امنیتی بازیگران را کنترل کند: بدین معنا که از یک سو حماس را تنبیه می کند و از سوی دیگر با دادن برخی کمک های امدادی به مردم فلسطین پاداش می دهد تا رفتار فلسطینینان را مدیریت و کنترل کند. طرح ساخت بندر کمک رسانی و هم چنین پرتاب کمک های امدادی به سوی فلسطینیان و در عین حال حمایت از محاصره غزه از سوی اسرائیل در این حالت قابل تحلیل است که سیاست ایالات متحده در این زمان یکی به نعل و یکی به میخ است. البته ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که ممکن است ایالات متحده به دنبال توطئه و دسیسه ای برای کوچ اجباری فلسطینیان از جنوب نوار غزه به سمت شمال و ساحل باشد تا بدین طریق تسهیل گر انجام عملیات زمینی اسرائیل به سمت شهر رفح باشد.
این سیاستی که در حال حاضر ایالات متحده در حال انجام آن است برخی با نام سیاست ابهام یاد می کنند؛ چرا که بالاخره مشخص نیست که ایالات متحده دقیقا به دنبال چیست. به نظر می رسد که استراتژی عمده ایالات متحده نه پایان دادن به بحران میان فلسطین و اسرائیل بلکه استفاده حداکثری از این بحران در راستای منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود است. در این سطح تحلیل ایالات متحده به دنبال گسترش جنگ و درگیر کردن سایر بازیگران برای افزایش هزینه های جنگ می باشد تا بدین طریق بتواند اجماع جهانی برای توقف جنگ را بدست آورد. دقیقا به همین خاطر است که با حمله به یمن و ایجاد اختلال در مسیر کشتی رانی و تجارت دریایی می خواهد تا هزینه های جنگ منطقه ای را افزایش داده و تبدیل به هزینه های جنگ بین المللی بکند. البته جدای از آن ایالات متحده با فرسایشی شدن جنگ نیز می خواهد تا علاوه بر دستیابی به اهداف سیاست داخلی خود، منافع اقتصادی و امنیتی بین المللی خود را نیز افزایش داده و تامین کند. بدین معنا که فرسایشی شدن جنگ باعث می شود تا کشور های مختلف با دیدن نابسامانی و بحران در این منطقه به دنبال تقاضا از ایالات متحده برای تامین خود باشند و هم چنین فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی در این زمان با افزایش شدید تقاضا رو به رو خواهد شد.
بنابراین به نظر نگارنده برقراری هرگونه آتش بس بلند مدت در چندروز آتی کمی دور از انتظار است و شرایط برای برقراری آتش بس چندان مطلوب نیست. مگر آن که نتانیاهو و دولت جعلی صهیونیستی از خواسته های خود کوتاه آمده وبه شروط به حق و قانونی حماس و جبهه مقاومت تن بدهد. اساسا راهبرد نتانیاهو مبنی بر قتل عام انسانی و کشتار فجیع غیر نظامیان فلسطینی، با شکست رو به رو شده است چرا که با افزایش تعداد شهدا و مجروحین جنگ ایمان و اراده جمعی فلسطینیان به مقاومت و نبرد با اسرائیل افزایش پیدا می کند و باعث می شود که نهایتا اسرائیل روی آرامش به خود نبیند. هم چنین ناکامی بزرگ اسرائیل در دستیابی به اهداف اعلام شده نیز مزید علت شده است که نتانیاهو تن به توافقی از سر موضع ضعف ندهد. به نظر می رسد با ادامه جنگ و مقاومت غیورانه فلسطینیان و هم چنین اجماع جهانی و به ویژه حمایت و اتحاد جبهه مقاومت و مسلمانان، نتانیاهو و دولت لیکود در نهایت مجبور به پذیرش کلیه شروط مقاومت بشود اما این مهم مستلزم سپری شدن زمانی نسبتا طولانی برای محقق شدن است.