چندین ماه است که غزه، تبدیل به محلی برای عقده گشایی نظامی و تجاوز مکرر صهیونیستها به حقوق انسانی فلسطینیان شده است. عبور تعداد شهدای فلسطینی از مرز ۳۶ هزار نفر در حالی رقم خورده است که عطش ناتمام صهیونیستها برای خون و خونریزی همچنان به قوت خود باقی است و سؤال بسیار بزرگی که در اذهان جهانیان شکل گرفته است این است که بالاخره این جنگ کی تمام میشود؟ و به دست چه کسی؟
برای پاسخ به این سؤال باید گفت که میتوان از سه لنز دوربین مختلف به وقایع میدانی دقت نظر داشت:
الف) از نگاه فلسطینیان: از نگاه فلسطینیان ساکن غزه و کرانه باختری، حمله طوفان الاقصی باعث شد تا علاوه بر درهم شکستن قدرت پوشالی امنیتی و اطلاعاتی و تجهیزاتی اسرائیلیها، ابهت و هیمنه آنها نیز در هم فرو شکند؛ فرو شکستنی که معادلات میدانی را کاملاً تغییر داده است. چرا که شکست بزرگ صهیونیستها در برابر عملیات طوفان الاقصی گروه مقاومت حماس، غیر قابلترمیم و برگشت ناپذیر است. تاریخ نزاع میان فلسطین و رژیم صهیونیستی به قبل و بعد از هفت اکتبر تقسیم میشود. فلسطین برای اولین بار نشان داد که میتواند در صورت لزوم تا عمق سرزمینهای اشغالی به پیش برود و هم چنین پس از آن نیز تا ماهها مقاومت کند و در مذاکرات آتش بس نیز از موضع قدرت ورود پیدا کند؛ بنابراین ادامه جنگ یا توقف آن در لحظه کنونی، هر دو حالت برای فلسطین به مثابه پیروزی برآورد میشود.
ب) از نگاه اسرائیلیها: اسرائیلیها، اما شوکه و درمانده شدهاند. طوفان الاقصی به تنهایی کافی بود تا متوجه باشند که خانههایشان در سرزمینهای اشغالی همانند خانه عنکبوت سست و بی پایه است. طوفان الاقصی به وضوح به اسرائیلیها نشان داد که قدرت کافی و لازم برای دفاع از خود در برابر یک گروه کوچک و تحت محاصره حماس را ندارند. همچنین مهاجرت معکوس و از کار افتادن چرخ اقتصادی صهیونیستها، از دیگر پیامدهای طوفان الاقصی است. در کنار آن اعلام انزجار عمومی از اسرائیل، راهپیماییهای سراسری در محکومیت جنایات صهیونیستها، عدم توانایی برای آزاد سازی گروگانهای اسرائیلی و نهایتاً عدم دستیابی به هیچ کدام از اهداف اعلام شده کابینه جنگ رژیم صهیونیستی باعث شده است که از نگاه اسرائیل، شکست بزرگ تاریخی برای آنان رقم خورده است. به منظور کاهش هزینههای این شکست هم تلاش دارد تا با ادامه جنگ و سخت کردن شرایط زندگی برای فلسطینیان و نهایتاً بالا بردن هزینههای جنگ برای آنان، تا حدودی از میزان این شکست بکاهد. هم چنین نکته بسیار مهم دیگر این است که اعتبار اسرائیل نه تنها در دنیا بلکه در میان هسته سخت صهیونیسم هم از بین رفته است. سؤال و ابهام بزرگ برای صهیونیستها این است که تکرار طوفان الاقصی و توسعه طوفان الاقصی به چه چیزی منجر خواهد شد؟ بله نابودی رژیم منحوس صهیونیستی نتیجه طبیعی ادامه عملیاتهایی در سبک و مقیاس طوفان الاقصی است.
ج) از نگاه دولتهای دیگر: در این میان باید گفت که دو طیف از دولت- ملتها در رابطه با این جنگ باید مورد بررسی واقع شوند. ابتدا آن دولتهایی که به رغم میل ملتهای خود، طرف اسرائیل را گرفتهاند و به دنبال آن هستند تا با حمایت و پشتیبانی از رژیم اسرائیل به یک سری اهداف خاص نائل شوند و در طرف دیگر باید دولتهایی را مد نظر قرار داد که طرف درست تاریخ ایستادهاند و با مقاومت حماس همراهی میکنند. این دولتها مستقلاً به دنبال حق خواهی هستند و بنابراین تلاش دارند تا از مقاومت جانانه فلسطینیان در برابر رژیم صهیونیستی حمایتهای سیاسی و حقوقی انجام دهند. اما نقش ایالات متحده و شخص جو بایدن در این منازعه به چه نحویست؟
جو بایدن هم اکنون تحت فشار بسیار شدید از جانب رسانهها، گروههای فشار و مردم آمریکا قرار دارد. در کنار آن لابی قدرتمند صهیونیستی نیز جو بایدن را تحت فشار خود قرار داده است. از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آبان ماه امسال نیز مزید علت شده است تا جو دست به یک اقدام ویژه بزند. به همین روی روز جمعه به منظور توقف جنگ اسرائیل و فلسطین، طرح صلح سه مرحلهای جو بایدن رو نمایی شد. بایدن در رابطه با این طرح معتقد است که این طرح برای همه به نوعی بهتر است. اما نکته مهم این است که چه ادامه جنگ و چه آتش بس، در هر دو حالت فلسطین و حماس پیروز تلقی میشوند و اسرائیل در موضع شکست قرار دارد. منظور جو بایدن از طرح سه مرحلهای صلح چیست؟
آزاد سازی همه گروگانهای اسرائیلی و بخشی از اسرای فلسطینی، تخلیه کامل ارتش اسرائیل از غزه و نهایتاً آغاز بازسازی مجدد غزه، سه محور اصلی طرح صلح بایدن است. بایدن معتقد است که تنها با این روش میتواند گروگانهای اسرائیلی را آزاد کند چرا که هشت ماه جنگ مستمر در غزه نتوانست تا سازمان رزم حماس را نابود یا مورد هجمه فراوان قرار بدهد و از طرفی تنها از طریق مذاکره و آتش بس موقت بود که توانست تا چندین گروگان اسرائیلی را آزاد کند بنابراین بایدن معتقد است که راهی جز عمل به شروط مقاومت حماس برای پذیرش آتش بس وجود ندارد و طرح سه مرحلهای صلحی که ارائه کرده است بهترین روش برای تحقق این امر است. از سوی دیگر انتخابات آتی ریاست جمهوری موضوع مهمی است چرا که سرنوشت دموکراتها را برای ابقاء در قدرت یا ترک آن رقم خواهد زد.
به نظر چنین میرسد که در صورت پیروزی جمهوری خواهان و نامزد مطبوعشان (ترامپ)، پرونده یکی از دو جنگ اسرائیل و فلسطین و یا اوکراین و روسیه، را به گونهای دیگر مدیریت کرده و بسته خواهد شد چرا که توان رزم در دو جبهه برای غرب هم سخت و مشقت بار شده است و هم چنین مدیریت یا توقف این جنگها به معنای محبوبیت تام نامزد ریاست جمهوری است یا به بیان بهتر، به معنای ناجی دنیا شدن است. جو بایدن برای جلوگیری از هر گونه ناجی یا بت شدن ترامپ، اقدام پیش دستانه طرح صلح سه مرحلهای را ارائه کرده است تا هم قدری محبوبیت خود را بالاتر ببرد و هم چنین آراء مردم مخالف جنگ را به سمت خود نزدیک کند. هم چنین بایدن کارنامه رفوزه در امر سیاست خارجی دارد؛ خروج مفتضحانه با دستاورد صفر از افغانستان، ادامه حضور نه چندان تأثیر گذار و غیر قانونی ارتش آمریکا در عراق و سوریه، عدم توانایی توقف دو جنگ اسرائیل و فلسطین و اوکراین و روسیه و چندین مورد دیگر باعث شده است که بایدن نیازمند دستاورد سازی در حوزه سیاست خارجی باشد.
جمع بندی این که برخلاف گذشته امروز این مقاومت است که در انتخابات و سیاست داخلی غرب تأثیر گذار است. بدین معنا که در صورت پذیرش آتش بس و طرح صلح بایدن، به احتمال زیاد دولت بایدن میتواند به ادامه حضور در کاخ سفید امیدوارتر باشد، اما در صورتی که مقاومت فلسطین، شروط آتش بس خود را نادیده ببیند و یا به هر دلیل دیگری نخواهد که پای آتش بس حضور داشته باشد، سرنوشت انتخابات ایالات متحده به گونهٔ دیگری رقم خواهد خورد. فلذا امروز این مقاومت است که با هر روش محاسباتی پیروز جنگ محسوب میشود؛ چه آنکه جنگ ادامه داشته باشد و چه آنکه جنگ متوقف گردد.