تداوم جنگ داخلی میان نیروهای ارتش سودان به فرماندهی ژنرال عبدالفتاح البرهان در شرق و نیروهای پشتیبانی سریع تحت رهبری محمد حمدان داغلو (حمیدتی) مستقر در غرب زمینه لازم برای دخالت سایر قدرتهای منطقهای و بینالمللی را در این کشور مسلمان فراهم آورده است. پس از سقوط دولت عمر عبدالبشیر و عادی سازی روابط خارطوم- تلآویو بسیاری از تحلیلگران از آغاز دوران جدید در سودان و افزایش شانس توسعه این کشور در مقایسه با سایر دولتهای حوزه شاخ آفریقا سخن میگفتند، اما واقعیتهای میدانی حکایت از سرنوشتی متفاوت بر این کشور داشت. حمایتهای امارات و رژیم صهیونیستی از ژنرال حمیدتی تخم اختلاف و شکاف را در میدان ژنرالهای فعال در کودتای سودان کاشت و سبب شد تا این کشور اسلامی به جای حرکت به سمت برگزاری انتخابات زودهنگام، درگیر جنگ داخلی شود. در این یادداشت سعی خواهیم کرد تا نگاهی به روند جنگ داخلی در سودان و نقش آفرینی بازیگران خارجی در این نبرد داشته باشیم.
سودان علاوه بر برخورداری از موقعیت ممتاز جغرافیایی، دارای منابع سرشار طبیعی از جمله معادن طلا است. پس از سقوط دولت وقت سودان و روی کارآمدن کودتاچیان سودانی، عربستان سعودی و امارات با اختصاص کمک ۳ میلیارد دلاری حمایت خود را از آغاز دوران جدید در این کشور آفریقایی ابراز کردند. در آن دوران ریاض- ابوظبی دارای منافع همسو بودند و تضاد جدی میان آنها دیده نمیشد. عربستان موفق شده بود تا پای سودان را به جنگ یمن باز کند و اماراتیها زمینه الحاق خارطوم به پیمان ابراهیم را فراهم کردند. با این حال گذشت زمان نشان داد که این دو شریک بزرگ در جهان عرب، همچنان دارای اختلافات اساسی و راهبردی در حوزههای ژئوپلیتیکی- ژئواکونومی هستند. حمایت اماراتیها از نیروهای شورای انتقالی جنوب و سعودی از دولت مستعفی در عدن، اختلاف بر سر مفاد توافق اوپک پلاس، رقابت بر سر جذب برندها و سرمایه شرکتهای خارجی و اخیرا جنگ داخلی سودان نشان دهنده افزایش شکاف میان ریاض- ابوظبی است.
امارات و رژیم صهیونیستی با تعریف منافع مشترک در سودان تصمیم گرفتند تا برای تامین حداکثری منافع خود در این کشور آفریقایی گزینه «جنگ داخلی» را انتخاب نمایند. به عنوان مثال ژنرال حمیدتی دارای یکی از بزرگترین کسبوکارهای فعال در حوزه تجارت طلا در شیخنشین امارات است. شرایط حاکم بر سودان این فرصت را برای فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع و اماراتیها فراهم آورده تا بتوانند این زنجیره را توسعه دهند. در سویی دیگر تلآویو بر برجسته سازی روابط ژنرال البرهان با نیروهای اخوانی- اسلام گرا قصد دارد تا زمینه تجزیه یکی از بزرگترین کشورهای مسلمان را فراهم آورد. عربستان سعودی و مصر، اما با رد ایده تجزیه سودان خواستار تثبیت جایگاه البرهان در خارطوم بوده و از هیچ کمکی به وی فروگذار نکردند. به عنوان مثال در روزهای نخست جنگ داخلی در سودان، نیروهای هوایی مصر به کمک ارتش سودان آمد. شکست نیروهای حمیدتی و یکپارچه شدن سودان سبب افزایش وزن پادشاهی سعودی به عنوان بازیگر مهم در غرب آسیا خواهد شد.
تهران- خارطوم در دوران عمر عبدالبشیر روابط پرفراز و نشیبی را تجربه کردند، اما با روی کارآمدن دولت کودتا در سودان به نظر میرسد فصلی جدید در روابط میان دو کشور آغاز شده باشد. پس از محاصره پایتخت از سوی نیروهای پشتیبانی سریع، ژنرال عبدالفتاح البرهان خواستار بازسازی روابط با تهران شد. منابع غربی اخیراً مدعی شده اند که، ایران از طریق خط هوایی «قشم فارس ایر» تسلیحات راهبردی همچون پهپادهای تهاجمی را در اختیار ارتش سودان قرار داده است و روند تحولات میدانی به نفع نیروهای ارتش سودان تغییر کرد. اکنون حلقه محاصره نیروهای حمیدتی شکسته و آنها در وقعیت تدافعی قرار گرفتند. به گزارش این رسانه ها، نکته جالب توجه آن است که برخلاف سایر بحرانهای جاری در منطقه غرب آسیا، تهران-ریاض در یک جبهه قرار گرفته و به دنبال شکست دادن نیروهای تحت حمایت امارات- رژیم صهیونیستی در غرب سودان هستند. همسویی منافع دو کشور در پرونده سودان میتواند مقدمهای برای تکرار این تجربه موفق در سایر نقاط منطقه باشد..
موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی بنادر سودان در سواحل غربی دریای سرخ و همچنین وجود معادن با ارزش طلا، اورانیوم و ... در این کشور آفریقایی سبب میشود تا تهران نگاه ویژهای به گسترش روابط با خارطوم داشته باشد. «امکان ایجاد پایگاه دریایی در بندر سودان»، «بازیابی چرخه انتقال سلاح به باریکه غزه»، «از سرگیری حمایت از جنبشهای اسلامگرا در شرق آفریقا»، «بازنگری البرهان در روابط دوجانبه با اسرائیل» و «توسعه روابط اقتصادی تهران- خارطوم» مجموعه مطالبات طرف ایرانی از سودان است که میتواند منجر به بهبود روابط شود.