در آخرین ساعات ماه ژوئیه میلادی رژیم صهیونیستی در واکنش به حادثه مشکوک مجدال الشمس تصمیم گرفت تا فواد شکر از فرماندهان با سابقه و قدیمی جنبش حزب الله لبنان را در مجمتع سیده زینب در جنوب بیروت هدف قرار دهد. به فاصله چند ساعت ماشین ترور رژیم اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را که برای شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری ایران در شمال تهران اسکان داشت را به وسیله پرتابهای کوتاه برد هدف قرار داد. در واکنش به این حمله تروریستی رهبر معظم انقلاب از فراهم شدن بستر لازم برای تنبیه صهیونیستها و خونخواهی «مهمان عزیز» ایران نوشتند. سید حسن نصرالله نیز با استفاده از ادبیاتی بیسابقه وعده انتقامی سخت را به عاملان ترور شخصیتهای برجسته مقاومت داد. در چنین شرایطی به نظر میرسد انتقام ایران و اعضای جبهه مقاومت از عاملین ترورهای شخصیتهای برجسته مقاومت امری اجتناب ناپذیر باشد، اما ابعاد این پاسخ انتقامی محل پرسش تحلیلگران حوزه خاورمیانه است. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به بررسی سناریوهای پاسخ محور مقاومت به ترورهای اخیر رژیم صهیونیستی بپردازیم.
در سناریو اول انتظار میرود که ایران برای پاسخ به نقض حاکمیت ملی و تجاوز به حریم داخلی خود بار دیگر گزینه حمله ترکیبی از جنبش «وعده صادق» را دستور کار قرار دهد. این حمله احتمالی از نظر میزان ضربه و همچنین همراهی سایر ارکان مقاومت دارای ویژگیهای متمایزی در مقایسه به حمله ایران در ماه آوریل ۲۰۲۴ است. تهران در این پاسخ سعی دارد ضمن افزایش دامنه حمله به سرزمینهای اشغالی، جلوی افزایش بیش از پیش تنش و آغاز جنگ منطقهای را بگیرد. تهران تلاش دارد تا ضمن تنبیه متجاوز، امکان رایزنی در کانالهای دیپلماتیک را حفظ کند. در روند سناریو نخست این احتمال وجود دارد که پس از پاسخ ایران، تلآویو به سمت تعمیق ائتلاف پدافندی علیه تهدید ایران، ایجاد بستر برای درگیری سنتکام- مقاومت و ضربه به منافع راهبردی تهران حرکت کند. به عبارت دیگر در صورت وقوع عملیات «وعده صادق ۲»، رژیم صهیونیستی با آمادگی بیشتری گزینههای پاسخ متقابل با جبهه مقاومت را بررسی خواهد کرد.
در سناریو دوم تهران و اعضای جبهه مقاومت با توجه به اصل غافل گیری تصمیم خواهند گرفت تا پاسخی متفاوت برای ایجاد موازنه در برابر رژیم صهیونیستی انتخاب کنند. «ترور- خرابکاری هدفمند»، «حمله گسترده گروههای مقاومت منهی ایران»، «تشدید حمله خطوط کشتی راتی وابسته به رژیم صهیونیستی در شرق مدیترانه» و «هدف قرار دادن سفارتخانههای رژیم در نقاط مختلف جهان» میتواند بخشی از گزینههای تهران برای زمین گیر کردن رژیم صهیونیستی باشد. در این صحنه تهران در تلاش است با انتخاب گزینهای به غیر از حمله مستقیم نظامی ابتکار عمل را از دست تلآویو خارج کرده و اجازه تشدید تنش در منطقه غرب آسیا را ندهد. دیگر نقطه قوت این طرح آن است که میتواند جلوی برخورد ناخواسته میان سنتکام و محور مقاومت را نیز بگیرد. شاید نقطه ضعف اصلی این سناریو آن باشد که انتخاب گزینه ضعیف برای پاسخ به تجاوزات اخیر اسرائیل میتواند انگیزه رژیم را برای ترورهای بعدی افزایش دهد. همچنین شکست اجرای هر یک از گزینههای فوق میتواند بیش از پیش به اعتبار کشور لطمه وارد کند.
ضعیفترین سناریو، اما به سرانجام رسیدن تلاشهای بازیگران میانجی برای مهار پاسخ احتمالی ایران و قرار دادن تهران در موضع پیگیری حقوقی است. در این سناریو نوعی محافظهکاری نسبت به عواقب پاسخ به رژیم در قبال منافع ملی ایران وجود دارد. موافقان این ایده معتقدند که پیش از نیز جوخه ترور موساد بسیاری از رهبران سیاس، فرماندهان نظامی و حتی دانشمندان ضدصهیونیست را به شهادت رسانده، اما در مسیر تحقق اهداف مقاومت هیچگونه خللی به وجود نیامده است. نقطه ضعف این سناریو آن است که اگر ایران و حزب الله پاسخ مناسبی به ترور شهیدان هنیه و شکر ندهند باید آماده حذف سایر رهبران ارشد و کلیدی خود باشند. به عبارت دیگر «سکوت» مقاومت در این مرحله به نوعی انفعال ترجمه خواهد شد و این امر میتواند به تشدید آسیب پذیری ایران و گروههای مقاومت منجر شود. آسیب دیدن توان بازدارندگی ایران عواقبی بیش از تداوم ترورهای رژیم صهیونیستی خواهد داشت و میتواند در بسیاری از معادلات منجر به قرار گرفتن ایران در موضع ضعف شود.
با توجه به سه سناریو فوق به نظر میرسد در اصل پاسخ ایران و مقاومت به ترورهای اخیر رژیم صهیونیستی هیچگونه تردیدی وجود نداشته باشد، اما تهران این فعل را به گونهای برنامه ریزی خواهد کرد که ضمن تنبیه ترویستها؛ بهانه لازم برای تشدید تنش یا اقدام متقابل به رژیم صهیونیستی داده نشود. برخی تحلیلگران معتقدند جنس پاسخ ایران به ترورهای اخیر میتواند آینده جنگ یا صلح در منطقه را مشخص کند. در ساعات و روزهای آینده مشخص خواهد شد که قوه عاقله نظام چه تصمیمی برای تنبیه متجاوز و افزایش بازدارندگی کشور با توجه به منافع ملی اتخاذ کرده است.