تحولات منطقه پس از عملیات طوفان الاقصی فراز و نشیب های زیادی برای طرفین درگیری یعنی محور مقاومت و محور استکبار به بازیگری رژیم صهیونیستی داشت. محور مقاومت سیاست راهبردی از بین بردن مرحله ای رژیم صهیونیستی را طی می کند و رژیم صهیونیستی با برخی پیروزی های تاکتیکی به دنبال تغییر شرایط و دستیابی به یک راهبرد برای ادامه حیات خود و کسب پیروزی در منطقه است. در این راستا بر آن شدیم مصاحبهای را با جناب آقای محمد حمیدی، پژوهشگر و کارشناس مسائل منطقه صورت داده و پیرامون این موضوع برخی سوالها پرسیده شود.
یکی از راهبردهای رژیم صهیونیستی از ابتدای جنگ تاثیرگذاری بر مولفههای تاکتیکی برای تغییر معادله نبرد و نزاع به نفع خود بوده است از جمله ترور رهبران راهبردی مقاومت و یا اقدامی مانند موضوع انفجار پیجرها در لبنان و... آینده این اقدامات چگونه است؟ ایا اسرائیل از موفقیت های تاکتیکی می تواند به یه دستاورد راهبردی برسد؟
رژیم صهیونیستی درمواجهه با عملیات طوفان الاقصی تاکنون موفقیتهای مختلفی به دست آورده است؛ از ترور فرماندهان و ضربات به حماس و حزبالله گرفته تا یورش گسترده به غزه و مناطق مختلف جنوب لبنان و انهدام زیرساخت های مقاومت در منطقه. اما این موفقیتها فعلا در سطح تاکتیکی است و باید دید در نهایت برگردانی در سطح راهبردی نیز خواهد داشت. معضل اساسی اسرائیل این است که در جنگ با بازیگران نامتعارف در غزه و لبنان نمیتواند به این آسانی پیروزی های تاکتیکی خود را به سطح پیروزی راهبردی و سپس تحقق اهداف خود در جنگ برساند و همین موضوع سبب شده تا به موازات میدان، نیم نگاهی هم به دیپلماسی و مباحث مربوط به آتش بس داشته باشد. بدیهی است که در جنگهای ناهمتراز اینچنینی، طرف نامتعارف نسبت به طرف متعارف که در گیر و دار الزامات دولت-ملتی بیشتری است، از توان ایستادگی بالاتری برخوردار است. بطور کلی پیروزی واقعی معمولاً به توازن بین این دو بستگی دارد.
در همین راستا مروری بر مصاحبه "استفان والت" از دانشمندان برجسته علوم سیاسی و استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد، خالی از لطف نیست. وی در تاریخ دوم اکتبر 2024 و پس از ترور سید حسن نصرالله در مصاحبه ای که با شبکه الجزیره انگلیسی داشت به این موضوع پرداخت که "آیا اسرائیل میتواند موفقیتهای تاکتیکی را به دستاوردهای استراتژیک تبدیل کند؟" او در پاسخ به دستاوردهای نظامی اسرائیل در سال گذشته اشاره میکند و اذعان دارد در حالی که این پیروزیها، مانند عملیاتهای موفق علیه رهبران حماس و حزبالله، قابل توجه هستند، اما لزوماً نمیتوانند تضمینی برای امنیت بلندمدت اسرائیل قلمداد شوند. او این وضعیت را با تهاجم ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳ مقایسه میکند، جایی که پیروزیهای تاکتیکی اولیه با یک جنگ طولانی و پرهزینه تحت الشعاع قرار گرفتند. به همین ترتیب، وی هشدار میدهد که دستاوردهای نظامیکنونی اسرائیل ممکن است به صلح یا ثبات پایدار در منطقه منجر نشود، به ویژه اگر به نارضایتیهای سیاسی و اجتماعی اساسی پرداخته نشود. والت نسبت به چشمانداز بلندمدت اسرائیل بدبین است. او اشاره میکند که با وجود موفقیتهای نظامی، حماس همچنان یک تهدید باقی مانده، حزبالله به حملات خود ادامه میدهد و نارضایتیهای فلسطینیان هنوز حل نشده است. این دینامیکها نشان میدهد که درگیری ادامه خواهد داشت، مگر اینکه اسرائیل به علل ریشهای ناآرامیها پرداخته و راهحلهای بلندمدت را مورد توجه قرار دهد. او همچنین به چالشهای داخلی اسرائیل اشاره میکند، مانند افزایش مهاجرت اسرائیلیهای تحصیلکرده، که میتواند پیامدهای اقتصادی و اجتماعی بزرگی در آینده داشته باشد.
در پایان لازم است به این نکته مهم اشاره کنم که تبدیل پیروزیهای تاکتیکی به نتایج راهبردی یک فرآیند پیچیده و چندوجهی است که نیازمند تحلیل جامع و دقیق از شرایط منطقهای و بینالمللی است. بررسی تحولات میدانی حاکی از آن است که نه تنها رژیم نتوانسته پیروزی های تاکتیکی خود را به دستاوردهای راهبردی تبدیل نماید بلکه با فرسایشی شدن جنگ و ترس درباره از دست رفتن حتی همین پیروزی های مقطعی به سمت مذاکره در خصوص تبادل اسرا و آتش بس پیش خواهد رفت.
نقش روسیه را در نبرد احتمالی ایران و رژیم صهیونیستی چگونه ارزیابی میکنید با توجه به اینکه روسیه پیش از این رابطه نسبتاً خوبی با رژیم صهیونیستی داشته است؟
پیوندهای عمیق تاریخی میان روسیه و اسرائیل، سطح مناسبات دیپلماتیک آنها در برخی حوزهها را از سطح عادی به سمت استراتژیک سوق داده است. افزایش تنش میان روسیه و غرب در سالهای اخیر و اعمال تحریمهای سنگین علیه مسکو، بار دیگر اهمیت لابی یهود و امکان و ضرورت نقشآفرینیاش در تلطیف نسبی فضای فیمابین را برای روسیه روشن ساخت. در این میان نقش میانجیگری اسرائیل در حل و فصل اختلافات با آمریکا، فرصتی را به تلآویو داد که از آن بهعنوان برگ برنده در نزدیکی راهبردی با روسیه در جهت تضمین امنیت خود استفاده کند. این در حالی است که روابط روسیه با ایران نیز بویژه در سالهای اخیر با گسترش همکاریهای نظامی و امضای توافقنامههای دفاعی_امنیتی، توسعه همکاریهای اقتصادی بویژه در زمینه انرژی(نفت،گاز و پروژههای زیرساختی) و مهمتر از همه افزایش تنش بین روسیه و غرب پس از جنگ اوکراین به عنوان روابطی راهبردی شناخته میشود. با این همه به نظر میرسد مناسبات گسترده روسیه با ایران و اسرائیل و نقش آنها در سیاستهای منطقهای و بینالمللی روسیه باعث شده است که مسکو الگوی رفتاری توازن قوا را بهترین رویکرد درقبال این دو متحد خود برگزیند. با توجه به آنچه ذکر شد به نظر می رسد نقش روسیه در نبرد احتمالی بین ایران و رژیم صهیونیستی پیچیده و چندبعدی باشد. روسیه سابقهای از روابط نزدیک با هر دو طرف دارد و در این میان منافع استراتژیک خود در منطقه را دنبال میکند. عکسالعمل روسیه در قبال جنگ احتمالی بین ایران و اسرائیل میتواند بسته به شرایط و زمینههای مختلف متفاوت باشد. در زیر واکنشهای احتمالی روسیه بررسی میشود:
1. حفظ توازن در روابط و دیپلماسی منعطف: با شعله ور شدن جنگ، روسیه به احتمال زیاد تلاش خواهد کرد همچنان روابط خود با طرفین را حفظ کرده با استفاده از دیپلماسی و مذاکره و بدنبال آن ارائه راهحلهای مسالمتآمیز در راستای توقف فوری جنگ و کاهش تنش گام بردارد.
2. خاموشی و عدم مداخله: در این شرایط ممکن است با توجه به درگیر بودن در جنگ اوکراین روسیه تصمیم بگیرد در جنگ احتمالی بین ایران و اسراییل مداخله نکند و صرفا نظاره گر تحولات باشد بویژه اگر در محاسبات خود به این نتیجه برسد که این درگیری ممکن است به سمت تنش های بزرگتری سوق پیدا کند.
3. حمایت غیر مستقیم از ایران: مطابق این سناریو اگر جنگ به دو قطبی جدیتری تبدیل شود که به منافع مستقیم روسیه آسیب برساند، ممکن است روسیه به سمت حمایت از ایران حرکت کند. مسکو بر این باور است که مانع تراشی در مسیر پیشروی ایالات متحده در هر نقطه از کره زمین هدفی مشروع و در راستای منافع روسیه است. لذا با شعله ور شدن آتش جنگ و در پی آن ورود احتمالی بازیگران جدید همچون ایالات متحده در این میدان، روسیه در راستای برقراری توازن بصورت غیر مستقیم کمک های اطلاعاتی و نظامی خود را در اختیار ایران و متحدانش قرار خواهد داد.
در پایان لازم به ذکر است که به طور کلی، موضع روسیه در اینگونه درگیریها به شرایط و مناسبات جاری بستگی خواهد داشت و ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی مانند منافع اقتصادی، امنیتی و استراتژیک تغییر کند.