اظهارات اخیر امیرخان متقی، وزیر خارجه حکومت سرپرست طالبان، مبنی بر «آغاز فصل جدید» در روابط با ایالات متحده پس از سفر هیئت آمریکایی(آدام بویلر، نماینده ویژه رییس جمهور امریکا در امور زندانیان به همراه چندتن دیگر از جمله زلمای خلیلزاد) به کابل در اول اردیبهشت سالجاری، نشاندهنده یک «چرخش تاکتیکی» و یا حداقل «ابراز تمایل به سوی تعامل» از جانب طالبان است. این رویکرد، که بر مبنای اصل «توازن» در سیاست خارجی اعلام شده، حاکی از درک این واقعیت از سوی مقامات طالبان است که تثبیت قدرت و دستیابی به «مشروعیت بینالمللی»، مستلزم برقراری کانالهای ارتباطی و احتمالا همکاری با بازیگران کلیدی جهانی، از جمله آمریکا است. این تغییر لحن، پس از سه دهه خصومت و خروج پرآشوب نیروهای آمریکایی در اوایل شهریور 1400 پس از جنایتهای زیاد در افغانستان از جمله کشتار غیرنظامیان، شاید ناشی از نیازهای مبرم اقتصادی و سیاسی حکومت طالبان باشد؛ اما عملا صداقتِ طالبان در رویکرد ضدآمریکایی آن را با سوالات جدی و جدیدی روبرو میسازد.
در هر حال، این «آغاز فصل جدید» در حالی مطرح میشود که سایه بیاعتمادی عمیق و اختلافات اساسی همچنان بر روابط دو طرف سنگینی میکند. طالبان، با یادآوری عدم اجرای کامل مفاد توافقنامه دوحه از سوی آمریکا، بهویژه در زمینه آزادی زندانیان و حذف نام رهبرانشان از فهرستهای گروههای تروریستی، با دیده تردید به هرگونه پیشرفت در روابط طالبان با آمریکا نگاه میکنند. از سوی دیگر، از دیدِ آمریکا نیز، با در نظر گرفتن ماهیت حکومت طالبان، سابقه حقوق بشری آن و عدم تشکیل حکومت فراگیر، رویکردی محتاطانه و مبتنی بر منافع خود اتخاذ کرده است. سفر هیئت آمریکایی به کابل، در این چارچوب، میتواند تلاشی برای ارزیابی مستقیم وضعیت، طرح انتظارات مشخص و احتمالاً یافتن زمینههای همکاری محدود در حوزههایی نظیر مبارزه با تروریسم یا مسائل بشردوستانه باشد، نه لزوماً نشانهای از تغییر بنیادین در سیاستهای واشنگتن. یکی از اهداف عمده این هیئت آمریکایی آزادی «جورج کلیزمن» با میانجیگری قطر و امارات بود. کلیزمن، حدود دو سال پیش در آذرماه 1402 توسط نیروهای طالبان دستگیر شده بود. گفتنی است پس از «ریان کوربیت» و «ویلیام مککینلی» که در دیماه 1403 (شب قبل از مراسم تحلیف دونالد ترامپ) در ازای آزادی یک زندانی طالبان آزاد شدند، کلیزمن سومین فرد آمریکایی است که توسط طالبان آزاد میشود.
نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت ترامپ در پی بهرهبرداری از ظرفیت طالبان برای پیشبرد اهداف منطقهای خود است. حذف نام رهبران شبکه حقانی از فهرست سیاه افبیآی، همزمان با سفر هیئت آمریکایی به کابل، میتواند نشانهای از تلاش برای تقویت شورای کابل به ریاست سراجالدین حقانی و تضعیف موقعیت قندهار جنوب به رهبری ملاهبتالله آخوندزاده تلقی شود. این اقدام، در صورت صحت، میتواند به بروز اختلافات داخلی در طالبان و ایجاد شکاف بین جناحهای قندهاری و شبکه حقانی منجر شود.
از سوی دیگر، رهبران طالبان نیز با اتخاذ رویکردی دوگانه، به دنبال برقراری تعادل در روابط خارجی خود هستند. آنها ضمن ابراز تمایل به گسترش روابط با آمریکا، به دنبال تعامل با روسیه و چین نیز هستند. طالبان به خوبی آگاه است که شناسایی بینالمللی حکومت آنها، تا حد زیادی وابسته به تصمیمات ایالات متحده است و بدون تغییر موضع آمریکا، سایر کشورها قادر به اتخاذ تصمیم مستقل در این زمینه نخواهند بود. البته رویکرد اعلامی طالبان مبنی بر «توازن» در سیاست خارجی، نه تنها معطوف به آمریکا، بلکه شامل تلاش برای ایجاد روابط متوازن با کشورهای همسایه و سایر بازیگران نیز میشود تا وابستگی صرف به یک یا چند بازیگر موثر را کاهش داده و فضای مانور بیشتری برای ود در عرصه بینالمللی داشته باشد.
با این حال، میزان موفقیت رویکرد اعلامی «توازن» از سوی طالبان، به میزان قابل توجهی به شفافیت و صداقت عملی مقامات این گروه در پایبندی به راهبردها و سیاستهای اعلامیشان بستگی دارد. سابقه رفتارهای متناقض و عدم تطابق گفتار با عمل در عرصه سیاست، به ویژه در مورد طالبان، ایجاب میکند که جامعه جهانی و طرفهای مقابل با احتیاط و دیدی انتقادی به این اظهارات بنگرند.
از سوی دیگر، طالبان نیز نباید پیشینه مداخلهگرانه و بعضاً مخرب آمریکا و متحدانش در افغانستان را در ازای برخی منافع کوتاهمدت یا وعدههای مبهم، نادیده بگیرند. حکومت سرپرست طالبان، باید آگاه باشد که آمریکا در طول چند دهه گذشته، به اشکال مختلف، اقدامات مداخلهجویانه در افغانستان داشته و همواره دنبال منافع و اهداف خود بوده است.