
در ۱۳ مه ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، سفر تاریخی خود به غرب آسیا و سه کشور عربستان سعودی، قطر و امارات را با توقف در ریاض، پایتخت عربستان سعودی، آغاز کرد. دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، که در اولین سفر خارجی دوره اول ریاستجمهوری خود در سال ۲۰۱۷ به عربستان سعودی سفر کرده بود، بار دیگر در اولین سفر خارجی دوره دوم ریاستجمهوریاش، این کشور و منطقه خلیج فارس را به عنوان مقصد خود انتخاب کرد. این انتخاب بار دیگر نشاندهنده نگاه فرصتطلبانه و ابزاری او به منطقه است. در این سفر، توافقهای اقتصادی و نظامی بزرگی میان آمریکا و عربستان امضا شد که نه تنها دستاورد سیاسی و اقتصادی مهمی برای ترامپ به شمار میرود، بلکه پیامدهای گستردهای برای منطقه و ایران به دنبال دارد. این یادداشت با تأکید بر تحلیل این توافقها، سخنان ترامپ در ریاض و دیدگاه ایران، به بازنگری این رویداد میپردازد.
۱. تقویت محور آمریکا-سعودی: اتحادی در خدمت منافع اقتصادی و سیاسی صرفاً غرب
سفر ترامپ به ریاض، بخشی از استراتژی بلندمدت آمریکا برای حفظ و تقویت اتحاد با عربستان سعودی بود. در سخنرانی خود، ترامپ از محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، بهعنوان یک «دوست» و «مرد فوقالعاده» یاد کرد و روابط دوجانبه را «تأمینکننده ثبات منطقه» خواند. او همچنین اعلام کرد که عربستان متعهد به سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری در اقتصاد آمریکا شده است.
علاوه بر این، قراردادهای نظامی به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار نیز امضا شد، که نشاندهنده ادامه وابستگی نظامی عربستان به آمریکا است. در این میان تشویق ممتد و بی امان ترامپ توسط محمد بن سلمان و سایر حضار دعوت شده به سخنرانی ترامپ در هنگام ایراد سخنرانی ترامپ و شادی و شوق ترامپ از این اتفاق به دور از مسائل و بحرانهایی که هم اکنون جهان اسلام با آنها دست و پنجه نرم میکند بسیار قابل تأمل و ملاحظه هست.
از منظر تهران، این اتحاد نه تنها تهدیدی برای تعادل قدرت در منطقه است، بلکه نشاندهنده رویکرد دوگانه آمریکا در حمایت از رژیمهایی با سابقه نقض حقوق بشر است. عربستان سعودی، با دخالت در جنگ یمن و سرکوب مخالفان داخلی، بهعنوان یکی از عوامل اصلی ناامنی منطقه شناخته میشود. مقام معظم رهبری بارها در بیانات خود، یادآوری کرده است که ایالات متحده آمریکا با حمایت از رژیمهای دیکتاتوری، صلح و ثبات منطقه را به خطر انداخته است. «شما هر مسأله از مسائلی را که امریکا در آن دخالت دارد، جلو بکشید و مورد مُداقّه قرار دهید، همین را خواهید دید: دخالتهای سیاسی در کشورها، دخالت در کودتاها، دخالت در مسألهٔ خاورمیانه، دخالت در قضیهٔ نفت، دخالت در انحصارات جهانی، دخالت در معاملات گوناگونی که شرکتهای دیگر با کسانی میکنند. در همهٔ این قضایا، حضور این رژیم مثل قلدرها و لاتها و داشها و بزن بهادرهای محلّه است! در سطح بینالمللی، این قلدر میخواهد تمام این مسائل را بر اساس منافع تنگنظرانهای که منطبق بر خواستها و مقاصد گروه خاصی است - یعنی سازمان صهیونیستهای امریکا، سازمان سرمایهگذاران بزرگ امریکا، کارتلها و امثال اینها - حلّ و فصل کند. این، بلای بسیار بزرگی است. دولتهای عالم از ترس این قدرت، جرأت نفسکشیدن ندارند. نه اینکه خوششان میآید؛ نخیر، بدشان میآید؛ اما جرأت ندارند نفس بکشند.» (بیانات معظم له در دیدار با جمعی از دانشآموزان و دانشجویان ۱۴/۰۸/۱۳۷۶)
فلذا تقویت روابط ایالات متحده با دولتهای منطقه بر پایه تبعیت از رفتارهای گذشته و تجربه تاریخی ایالات متحده باید زنگ خطر جدی برای این دولتها به صدا در بیاورد که ایالات متحده به دنبال تأمین صرفاً منافع خود و کارفرمایان خود هست و به دنبال هیچگونه سود رسانی و منتفع سازی ایشان نمیرود. اتفاقاً بعد از ورود ایالات متحده به کشورهای میزبان شاهد نوع جدیدی از استعمار فرامدرن هستیم که در آن دولتها با اختیار خود در راستای ارضای امیال امپریالیستی و استکباری غرب و آمریکا، امتیازات مختلف سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی و امنیتی و ... را در اختیار آنها قرار میدهند و در عین حال از این اتفاق خوشحال بوده و در سرمستی ارتباط روابط حسنه و دوستانه با ابرقدرت پوشالی دنیا خوشحال و شادماناند. در حالیکه در واقعیت و بر روی زمین عملاً با این گونه روابط میان دولتها، ملتهای منطقه سود و نفعی نبرده و امنیت و رفاه ساختگی و شکننده فعلی نیز بسیار سست و غیر قابل اطمینان و وابسته و غیر مستقل میباشد.
۲. پیشنهاد «مسیر جدید» به ایران: تناقضی در سیاست خارجی آمریکا
یکی از بخشهای قابل توجه سخنرانی ترامپ، پیام مستقیم او به ایران بود. او اعلام کرد: «میخواهم به ایران مسیری تازه و بهتر برای آیندهای امیدوارکنندهتر ارائه دهم.»، اما این پیشنهاد، با تهدیداتی همراه بود. ترامپ هشدار داد: «اگر ایران این پیشنهاد را رد کند و به حملات خود علیه دیگر کشورهای منطقه ادامه دهد، چارهای جز اعمال کارزار فشار حداکثری بر ایران نخواهم داشت. صادرات نفت ایران را به صفر میرسانم.»
این دوگانگی، نمایانگر عدم قابلیت اعتماد آمریکا است. تجربه خروج آمریکا از توافق هستهای (برجام) در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریمهای شدید علیه ایران، نشاندهنده رویکرد خصمانه ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری او بود. از دیدگاه تهران، پیشنهاد فعلی او نه تنها بیاعتبار است، بلکه بخشی از استراتژی فشار و امتیازگیری است.
در مقابل از سوی طرف ایرانی هم موضع گیریهای به هنگام و هوشمندانهای اتخاذ شد. پاسخ سید عباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به ادعاها و اتهام زنیهای ترامپ در ریاض نمونهای از این موضع گیریها و پاسخهای صریح و هوشمندانه ایران میباشد. سید عباس عراقچی یادآور شد که جمهوری اسلامی ایران بازیگر منطقهای نیست که بیش از پنجاه هزار قربانی و صدها هزار زخمی و آسیب دیده جنگی در طی دو سال اخیر بر جای گذاشته باشد. فلذا این رژیم ملعون صهیونی که اتفاقاً یار غار و متحد بی، چون و چرای ایالات متحده در منطقه است که با حمله کردن به حداقل چهار کشور منطقهای (فلسطین، یمن، لبنان و سوریه) در طی این دو سال و وحشی بازی و جنایت کاری آشکار دو ساله بر علیه ملت مقاوم غزه، حد نصاب تازهای از جنایت گری و ستمگری را در قرن بیست و یک میلادی و در مقابل دیدگان میلیونها انسان و هزاران هزار لنز دوربین و رسانههای مختلف رقم زده است و در مقابل شاهد سکوت تاریخی و بی مثال غرب و آمریکا در برابر این جنایات و تجاوزگریها هستیم.
۳. لغو تحریمها علیه سوریه: فرصت یا فریب؟
یکی دیگر از ادعاهای جدید ترامپ در ریاض، لغو تحریمها علیه سوریه بود. او گفت: «من دستور خواهم داد تا همه تحریمها علیه سوریه برداشته شود تا این کشور فرصتی برای دستیابی به شکوه پیدا کند.»
این تصمیم، پس از سقوط رژیم بشار اسد و تغییرات گسترده در سوریه، مطرح شد و بهعنوان گامی برای عادیسازی روابط با دمشق تعبیر شد.
اگرچه لغو تحریمها میتواند به بازسازی و ثبات سوریه کمک کند، اما نگرانیهایی درباره اهداف واقعی آمریکا وجود دارد. برخی تحلیلگران معتقدند که این اقدام، بخشی از استراتژی آمریکا برای کاهش نفوذ سایر بازیگران در سوریه و تقویت حضور خود در منطقه است. همچنین تلاش برای جلوگیری از غش سوریه و دولت الجولانی به دامن شرق و چین برای تأمین مایحتاج و احتیاجات سوریه از دیگر دلایل این تصمیم ترامپ است. مازاد بر آن نگاه ترامپ به کشورهای منطقه نه به عنوان همکاران و شرکای ایالات متحده در منطقه بلکه به عنوان بازارهای هدف کالاها و خدمات آمریکایی میباشد که میتواند ایالات متحده و اقتصاد آن را رونق ببخشد.
از سوی دیگر دسترسی منطقهای و ژئوپلیتیکی سوریه و نزدیکی به سرزمینهای اشغالی و اسرائیل و همچنین امکانات و منابع معدنی و مواد طبیعی خام کشور سوریه باعث شده است که ترامپ به دنبال ارتباط گیری با حاکمان جدید سوریه رفته و به نوعی جای پای خود را در سوریه مستحکمتر کرده و نفوذ واقعی در دولت سوریه را نمایش دهد. عدم مشروعیت حاکمیت جدید سوریه و نداشتن پشتوانه مردمی دولت سوریه باعث شده است که در این بده بستانهای سیاسی، سوریه مجبور باشد تا امتیازات بیشتری را به آمریکای ترامپ بدهد فلذا مورد استقبال ایالات متحده قرار گرفته است.
۴. پیوستن عربستان به پیمان ابراهیم: آرزوی ترامپ و آمریکا
ترامپ در سخنرانی خود، از عربستان خواست تا به پیمان ابراهیم بپیوندد. او گفت: «عضویت عربستان در پیمان ابراهیم، سرنوشت خاورمیانه را تعیین خواهد کرد». همچنین او چند بار گفت که از صمیم قلب آرزو دارد که عربستان سعودی به پیمان ابراهیم ملحق شود و منطقه غرب آسیا از تنش دور شده و عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی رقم بخورد.
این پیمان که منظر بسیاری از تحلیلگران به دنبال فراموشی آرمان فلسطین و هویت فلسطینیان بوده و به نوعی باج دهی سیاسی غرب در راستای دست کشیدن اعراب و مسلمانان از حقوق فلسطینیان و به رسمیت شناختن و مشروعیت یافتن رژیم غاصب صهیونی است پیشتر توسط ترامپ مطرح شده و مورد پیگیری قرار گرفته بود، اما با وقوع عملیات طوفان الاقصی و هفتم اکتبر و در مقابل آغاز تهاجم گسترده زمینی و هوایی نیروهای اسرائیلی به غزه، این پیمان نامه هم عملاً به فراموشی و یغما سپرده شد.
این پیشنهاد، نشاندهنده ادامه سیاست آمریکا در تقویت محور اسرائیل و متحدان عرب آن است؛ بنابراین توهم و خطای شناختی ناظر بر جدایی و تفرقه در جبهه باطل و غرب عملاً اشتباه میباشد و به هر حال همچنان آمریکای ترامپ خود را ملزم و مأمور بر حمایت و پشتیبانی از اسرائیل نتانیاهو میبیند. در مقابل مقام معظم رهبری (حفظه الله) همواره بر لزوم وحدت مسلمانان و مقاومت در برابر نفوذ اسرائیل و آمریکا تأکید کرده و میفرمایند: «وحدت مسلمانان، کلید پیشرفت و شکست دشمنان است. دشمنان سیاست تفرقهافکنی را با انواع گوناگون در کشورهای اسلامی اجرا کردند و سبب شدند دلهای ملتهای اسلامی نسبت به یکدیگر مکدر شود. اما ملتهای اسلامی بیدار شدند و ملتهای اسلامی میتوانند به ترفند دشمنان ایران و فلسطین و لبنان فائق آیند.» (بیانات معظم له در خطبههای نماز جمعه نصر ۱۵/۰۷/۱۴۰۳)
۵. اقتصاد بالاتر از امنیت: اولویتبندی غلط آمریکا
سفر ترامپ به عربستان، بیش از هر چیز، بر منافع اقتصادی تمرکز داشت. او اعلام کرد که عربستان قول داده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند و قراردادهای نظامی بزرگی نیز امضا شده است.
اما این تمرکز بر اقتصاد، در حالی است که مسائل امنیتی و انسانی منطقه، مانند جنگ غزه، همچنان حل نشده باقی ماندهاند. از دیدگاه ایران، این رویکرد نشاندهنده شکست سیاست خارجی آمریکا است. تمرکز بر توافقهای اقتصادی، در حالی که مسائل حیاتی منطقهای نادیده گرفته میشود، میتواند به ناامنی بیشتر منجر شود. این امر، با بیانات مقام معظم رهبری مبنی بر لزوم توجه به مسائل انسانی و مقاومت در برابر ظلم، در تضاد است.
توافقهای بزرگ اقتصادی و نظامی: سخاوتمندی یا باج؟
در جریان سفر ترامپ به ریاض، او و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در کاخ سلطنتی یمامه توافقنامه دفاعی به ارزش ۱۴۲ میلیارد دلار امضا کردند. این توافق شامل فروش تجهیزات و خدمات پیشرفته نظامی از شرکتهای آمریکایی به عربستان است. بر اساس اطلاعات کاخ سفید، این قرارداد بخشی از تعهد سرمایهگذاری ۶۰۰ میلیارد دلاری عربستان در اقتصاد آمریکا محسوب میشود که شامل صادرات توربینهای گازی و راهکارهای انرژی شرکت «جیای» به ارزش ۱۴.۲ میلیارد دلار، هواپیماهای مسافربری بوئینگ ۷۳۷-۸ به ارزش ۴.۸ میلیارد دلار و سرمایهگذاری ۲۰ میلیارد دلاری شرکت سعودی «دیتاولت» در مراکز داده و زیرساختهای انرژی مرتبط با هوش مصنوعی در ایالات متحده است.
این حجم عظیم از سرمایهگذاری و جذب تریلیونها دلار از کشورهای ثروتمند عربی منطقه در دورههای اول و دوم ریاستجمهوری ترامپ، هنرنمایی سیاسی و اقتصادی او را به نمایش میگذارد. اما این «سخاوتمندی» سؤالبرانگیز است. در حالی که میلیاردها دلار از مالیاتدهندگان آمریکایی صرف هزینههای جنگی، نسلکشی و پاکسازی قومی در فلسطین و غزه میشود، سود حاصل از این سرمایهگذاریهای هنگفت کشورهای عربی احتمالاً بار دیگر در قالب موشکها و بمبهای پیشرفته بر سر زنان و کودکان بیدفاع فلسطینی، یمنی و دیگر ملتهای منطقه فرود خواهد آمد. از دیدگاه ایران، این روند نه تنها نشاندهنده اولویت منافع اقتصادی بر مسائل امنیتی و انسانی است، بلکه تأییدی بر سیاستهای خصمانه آمریکا و همدستی برخی کشورهای منطقه با آن به شمار میرود.
این دستاورد، بهویژه در شرایطی که ایالات متحده با بحرانهای داخلی و بینالمللی متعددی دستوپنجه نرم میکند، دست ترامپ را در بازگشت به واشنگتن پر کرده و بهعنوان اولین موفقیت او در دوره دوم ریاستجمهوریاش مطرح میشود. با وجود شعارها و وعدههای پوپولیستی، ناتوانی او در حل مشکلات داخلی و خارجی فشار زیادی بر دولتش وارد کرده بود، اما این توافقها فضا را به نفع او تغییر داده است.
نگاه فرصتطلبانه و غیرقابل اعتماد ترامپ به منطقه
ترامپ در کنفرانس خبری خود در ریاض، سخنرانیای پر از ستایش از عربستان و محمد بن سلمان ارائه داد و تصویری امیدوارکننده از توسعه و پیشرفت برای کشورهای عربی منطقه ترسیم کرد. اما در عمل، رفتار او نشاندهنده نگاهی کاملاً ابزاری و فرصتطلبانه به این منطقه است. او در بزنگاههای سیاسی ابایی از پشت کردن به متحدان منطقهای خود ندارد. تصاویر تاریخی دیدار ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، با ترامپ در اتاق بیضیشکل کاخ سفید نمونهای روشن از غیرقابل اعتماد بودن اوست. این دیدار نشان داد که اعتماد به ترامپ میتواند خطای استراتژیک بزرگی برای کشورها باشد، خطایی که کشورهای عربی منطقه نیز در معرض آن قرار دارند.
همچنین جذب سرمایههای کلان از کشورهای عربی نه تنها قدرت اقتصادی و سیاسی ترامپ را تقویت کرده، بلکه نشاندهنده وابستگی بیش از پیش این کشورها به سیاستهای اوست. این وابستگی، در کنار سابقه بیثباتی و تصمیمگیریهای غیرقابل پیشبینی ترامپ، پرسشهایی جدی درباره آینده روابط آمریکا و متحدان عربش در منطقه ایجاد میکند.
سخنرانی ترامپ در ریاض: تناقضات و پیامدها
بر اساس گزارش سیانان، ترامپ در سخنرانی خود در ریاض از تغییر نام خلیج فارس به «خلیج عربی» خودداری کرد و به جای آن از واژه «خلیج» استفاده کرد. این تصمیم پس از تهدید مقامات ایران مبنی بر ترک میز مذاکره اتخاذ شد و نشاندهنده احتیاط او در برابر حساسیتهای ایران است. خلاصهای از نکات کلیدی این سخنرانی عبارت است از:
• ستایش عربستان: ترامپ بارها از عربستان و بهویژه بن سلمان تمجید کرد و این کشور را الگویی برای توسعه منطقه دانست.
• سرزنش ایران: او ضمن مقایسه پیشرفت عربستان با ایران، تهران را به ایجاد هرجومرج متهم کرد.
• پیشنهاد و تهدید همزمان به ایران: ترامپ با ارائه شاخه زیتون، خواستار توافق با ایران و حل مشکلات تاریخی شد، اما همزمان تهدید کرد که در صورت عدم همکاری، صادرات نفت ایران را به صفر میرساند. با این حال، تهدیدات او به سیاست فشار حداکثری محدود شد و شامل گزینه نظامی نبود.
• عدم استفاده از «خلیج عربی»: از بهکار بردن عنوان جعلی «خلیج عربی» اجتناب کرد و به «خلیج» بسنده نمود.
• ترغیب به پیمان ابراهیم: ترامپ خواستار پیوستن عربستان به پیمان ابراهیم شد، توافقی که روابط اسرائیل و کشورهای عربی را عادیسازی میکند.
• لغو تحریمهای سوریه: او اعلام کرد که تحریمها علیه سوریه لغو میشود و از عادیسازی روابط با دمشق سخن گفت.
این تناقض در پیشنهاد همکاری و تهدید همزمان ایران، بار دیگر بیاعتباری سیاست خارجی آمریکا را از دیدگاه تهران نشان میدهد. تجربه خروج آمریکا از برجام و تحریمهای شدید، هرگونه اعتماد به پیشنهادهای ترامپ را از بین برده است. از سوی دیگر، لغو تحریمهای سوریه و تلاش برای پیوستن عربستان به پیمان ابراهیم، از نظر ایران بخشی از استراتژی آمریکا برای تغییر تعادل قدرت در منطقه و کاهش نفوذ تهران است.
سخن پایانی
از منظر جمهوری اسلامی ایران، سفر ترامپ به عربستان و توافقهای امضاشده تأییدکننده ادامه سیاستهای خصمانه آمریکا در منطقه است. جذب سرمایههای کلان از کشورهای عربی و تبدیل آن به ابزار فشار و جنگ علیه ملتهای منطقه، نشاندهنده ماهیت واقعی سیاستهای فرصتطلبانه و غیرقابل اعتماد ترامپ است. ایران این اقدامات را تلاشی برای تقویت محور اسرائیل-عربستان و منزوی کردن تهران میبیند. در مقابل، ایران بر مقاومت و ایستادگی در برابر این سیاستها تأکید دارد و معتقد است که تنها از طریق هوشیاری و وحدت میتوان در برابر چنین تهدیداتی ایستاد.
این سفر و پیامدهای آن، پرسشی اساسی را مطرح میکند: آیا این «سخاوتمندی» کشورهای عربی به سود منطقه است یا صرفاً باجی به دونالد ترامپ برای پیشبرد منافع آمریکا؟ پاسخ به این سؤال، آینده سیاسی و اقتصادی منطقه را روشنتر خواهد کرد.
سفر ترامپ به ریاض و سخنان او، نمایانگر ادامه سیاستهای آمریکا در حمایت از متحدان منطقهای و فشار بر ایران است. بهرحال بررسی اجمالی این سفر تأییدکننده نظریهای است که آمریکا هیچگاه به دنبال صلح و ثبات نبوده، بلکه فقط به دنبال منافع خود است. با این حال، جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بر اساس عقلانیت و تجربه تاریخی خود، مصمم هستند که در برابر چنین سیاستهای استعماری و استکباری ایستادگی کنند و امنیت و رفاه و توسعه خود را مستقلاً و به دور از سایه استعماری غربیها خود با دستان خویش رقم بزنند.