اسرائیل با حمله به قطر در تاریخ ۹ سپتامبر ۲۰۲۵ به بهانه پناه دادن به رهبران حماس این کشور را هدف حمله جنگندههای اسرائیلی قرار داد و این نشان میدهد که اسرائیل برای به آتش کشیدن منطقه میتواند از هر خط قرمزی عبور کند؛ مسالهای که روابط راهبردی آمریکا در چند دهه با قطر را نیز زیر سوال برده و نشان داد که روابط امنیتی و نظامی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا، که خود را متحد با آن میدانند الزام آور ثبات امنیتی نیست و بیشتر به یک روابط راهبردی نمادین شبیه است.
دوحه که در یک دهه اخیر به عنوان میانجیگر پروندهها معروف بوده و میزبان چند دوره مذاکرات طالبان و آمریکا، سودان و لبنان نقش اصلی داشته و برای حل و فصل تنشهای سیاسی در کنفرانسهای بین المللی مشارکت داشته است و اکنون در حالی که میزبان مذاکرات حماس و آمریکا توافق برای پرونده غزه بود، هدف حمله قرار گرفته و قربانی طرح صهیونیستی موسوم به اسرائیل بزرگ شده است و چه بسا اگر پادشاهی عمان نیز مسئول انجام مذاکرات صلح پرونده فلسطینی و اسرائیلی نیز میبود، هدف حمله اسرائیل نیز قرار میگرفت.
تجاوز اسرائیل به پایتختهای عربی از تونس و سوریه، یمن، فلسطین، لبنان تا قطر در یک روز و با بهانههای واهی نسبت به هر کشور این امر را ثابت میکند که اسرائیل هر زمان و در هر نقطه مکانی و هر شخص را بخواهد، هدف قرار میدهد و با زیر پا گذاشتن اصول روابط بین الملل و منشور سازمان ملل و با سخره گرفتن نهادهای حقوقی بین الملل تنها به اهداف توسعه طلبانه و بلکه فراتر از طرح نیل تا فرات میاندیشد تا به جهان عرب اثبات کند که اسرائیل ژاندارم منطقه در آینده است.
امروز اسرائیل در حمله به دوحه ارتباط با گروهای فلسطینی و میزبانی از رهبران حماس را بهانه قرار داده و فردا میتواند این بهانهها به "چرایی عدم عادی سازی با اسرائیل" عدول کند.
کشورهای عربی در انتخاب مسیر تثبیت ساز امنیتی دچار خطای راهبردی شده و با واگذاری خاک و جغرافیای پایتختهای عربی به پایگاههای آمریکایی، هیچ ضمانتی برای آنها به ارمغان نیاورده و نخواهد آورد؛ هر چند آمریکای ترامپ ادعا میکند از انجام حمله اسرائیل اطلاع نداشته و بدون هماهنگی با واشنگتن انجام شده است؛ اما سخنان جیدی ونس معاون دونالد ترامپ مبنی بر اینکه حمله اسرائیل جنبه مثبتی در حذف رهبران حماس داشته است، بیانگر نقض رویکرد آمریکا نسبت به تضمین امنیت کشورهای عربی است.
برادران ما در اتحادیه عرب و کشورهای شورای همکاری خلیج که روابط خود با عنوان پیمان ابراهیم عادی سازی کردهاند باید در روابط خود با اسرائیلی که برای جنایتهای خود هیچ حد ومرزی را نمیشناسد و جهان عرب را هدف قرار میدهد، باید قطع نموده و در انتخاب شریک راهبردی برای آینده خود بازنگری کنند و تضمین وعدههای آمریکایی را که هدف اصلی آن فروش تسلیحات غربی و آمریکایی به کشورهای جهان به ویژه شورای همکاری خلیج و به بهانه ایران هراسی است را در بوته شک و تردید قرار دهند.
اکنون چرخش از روابط غرب به شرق و با همسایگان منطقهای و ایران و ترکیه یک ضرورت سیاسی و امنیتی است که باید آن را در اولویت سیاست خارجی خود قرار دهد تا ثبات امنیتی خود را تقویت کند و با اسرائیل که در دهه آینده به یک تهدید امنیت منطقهای برای کشورهای عربی تبدیل خواهد شد، مقابله نماید و طرح بزرگ اسرائیل را با شکست مواجه کند.