«ناظران و تحلیلگران معتقدند که ناتو در دهههای گذشته بیشتر متمرکز بر مقابله با تهدید ادراکی نظامی مستقیم روسیه بوده است، اما امروزه تهدیدات پیچیدهتر و متنوعتر شدهاند از جمله جنگهای سایبری، تروریسم جهانی و تهدیدات فناوریهای نوین. ناتو هنوز نتوانسته است به شکل مؤثری استراتژیهای خود را با این تهدیدات جدید هماهنگ و بهروزرسانی کند. از این رو، این سازمان یک تشکیلات به ظاهر مدرن است که فلسفهای قدیمی دارد.»
طنینسنتر؛ جهان غرب سالهای سال به وجود پیمان آتلانتیک شمالی یا همان ناتو افتخار میکرد و از دست برتر آن در مواجهه با هرگونه تهدیدی علیه اعضای خود سخن میگفت. در واقع، قدرتهای غربی، اتحاد خود در قالب سازمان ناتو را به مثابه نمونهای موفق از حصول امنیتی دسته جمعی به جهانیان معرفی میکردند و سعی داشتند تا آن را همچون یک الگو ارائه کنند. با این همه، این افسانهپردازیها با وقوع تحولاتی مشکوک در روزهای گذشته، تا حد زیادی زیر سوال رفتند.
به طور خاص، نفوذ چند پهپاد روسی به حریم هوایی لهستان و در ادامه، مشاهده پهپادهای ناشناس بر فراز دیگر شهرهای اروپایی، تا حد زیادی ناکارآمدی تشکیلات ناتو را به رخ جهانیان کشید. عجیب اینکه پرواز جنگندهها و فعال شدن سامانههای پدافندی چندین میلیارد دلاری اعضای ناتو نیز نتوانسته جو آرامش را به اروپا برگرداند. در این نقطه، بسیاری از ظهور یک ابربحران ادراکی برای ناتو و اعضای آن خبر میدهند و بر این باورند که این سازمان در یک روند نزولی قرار گرفته است. البته که حامیان این ایده، ۴ دلیل محوری را هم در این رابطه ارائه میکنند.
اول اینکه ناظران و تحلیلگران معتقدند که ناتو در دهههای گذشته بیشتر متمرکز بر مقابله با تهدید ادراکی نظامی مستقیم روسیه بوده است، اما امروزه تهدیدات پیچیدهتر و متنوعتر شدهاند از جمله جنگهای سایبری، تروریسم جهانی و تهدیدات فناوریهای نوین. ناتو هنوز نتوانسته است به شکل مؤثری استراتژیهای خود را با این تهدیدات جدید هماهنگ کند و بهروزرسانی کند. از این رو، این سازمان یک تشکیلات به ظاهر مدرن است که فلسفهای قدیمی دارد.
نکته دوم اینکه یکی از مشکلات اساسی ناتو، اختلافات و تناقضات عمیق میان اعضای اصلی آن است. در مسائل کلان مثل سیاست خارجی، تقسیم هزینهها و اولویتهای نظامی، اعضا به ندرت توافق کاملی دارند. این اختلافات باعث شده ناتو کارآمدی و انسجام لازم برای تصمیمگیری سریع و مؤثر را از دست بدهد. حتی همین حالا بسیاری این سوال را مطرح میکنند که آیا در صورت وقوع یک مشکل در جبهه شرقی اروپا، بقیه اعضای ناتو حاضرند به معنای واقعی کلمه وارد میدان شوند و از دیگر عضو ناتو حمایت کنند؟ در حقیقت، سطح تردیدها در این رابطه زیاد است.
مساله سوم اینکه ناتو به شدت به رهبری و منابع ایالات متحده آمریکا متکی است و این وابستگی یک ضعف بزرگ است. وقتی آمریکا در سیاست خارجی خود تغییر جهت میدهد یا کاهش مشارکت دارد، کل سازمان ناتو دچار سردرگمی و ضعف میشود. این موضوع نشان میدهد ناتو یک اتحاد واقعی و مستقل نیست بلکه به نوعی بازوی آمریکا است؛ و در نهایت چهارم اینکه ناتو هنوز نتوانسته به شکل مناسبی با تغییرات سریع در ژئوپلیتیک جهانی، مانند افزایش قدرت چین و تحولات خاورمیانه، سازگار شود. این سازمان بیشتر در گذشته و منافع غربیها گیر کرده و نتوانسته نقش مؤثر و بهروزی در نظم جهانی جدید ایفا کند. موضوعی که خود زوال و تضعیف موقعیت جهانی آن را تسریع میکند.