اگر بخواهیم لیست «بازندگان» و «برندگان» عملیات طوفان الاقصی را بنویسیم، مسکو از جمله ذینفعان اصلی وقوع جنگ در نوار غزه است. پس از عملیات غافلگیرکننده هفتم اکتبر کشورهای حوزه یوروآتلانتیک ضمن محکوم کردن عملیات طوفان الاقصی، با سفر به تلآویو و دیدار با فرماندهان نظامی و مقامات سیاسی صهیونیست، قول کمک مالی- نظامی به رژیم صهیونیستی دادند. طی دو ماه اخیر افزایش توجه پایتختهای دول اروپایی- آمریکا به رژیم صهیونیستی سبب شده است تا تمرکز دستگاههای تبلیغاتی و نظامی غرب از بحران اوکراین برداشته شده و حماس به عنوان تروریسم به جهان به اصطلاح آزاد معرفی شود! همچنین کشتار بیش از 14 هزار غیرنظامی (عمدتاً زن و کودک) در این منطقه کوچک جغرافیایی سبب شده است تا مقامات کاخ کرملین ضمن انتقاد از سیاستهای دوگانه غرب در قبال مسئله حقوق بشر، در قامت بازیگر «نظم ساز» و «میانجی گر» در این بحران معرفی شوند. برهمین اساس در ادامه این یادداشت تحلیلی سعی خواهیم کرد به این سوال پاسخ دهیم که جنگ غزه چه تأثیراتی بر روی بحران اوکراین و بازیگران ذینفع در این نبرد گذاشته است؟
تنها چند ساعت پس از آغاز عملیات طوفان الاقصی، آمریکا اعلام کرد که ناو هواپیمابر یو.اس.اس جرالد فورد را راهی آبهای شرق مدیترانه کرده است. پس از سفر نخست وزیر انگلیس به سرزمینهای اشغالی نیز لندن اعلام کرد که دو ناو «RFA Argus » و «RFA Lyme Bay» را به همراه 100 تفنگدار نیروی دریایی سلطنتی با هدف پشتیبانی از عملیات نظامی رژیم صهیونیستی راهی منطقه کرده است. همزمان با افزایش توجهها به جنگ غزه، خبرگزاری رویترز به نقل از مقامات آمریکایی اعلام کرد که ارتش رژیم صهیونیستی این امکان را دارد تا به توپهای 155 میلیمتری ارسال شده به اوکراین نیز دسترسی داشته باشد. افزایش حضور نظامی- اطلاعاتی کشورهای غربی در منطقه شامات سبب شده است تا روسیه به خیال آسودهتری عملیات نظامی در شرق اوکراین و شکست ضدحمله دولت کیف را دنبال کند. علاوه بر کمکهای نظامی، کنگره آمریکا اعلام کرد که در قانون طرح کمک اضطراری به متحدان آمریکا به ارزش 106 میلیارد دلار، قریب به 14.3 میلیارد دلار را به رژیم صهیونیستی اختصاص داده است. با آنکه در این قانون کمک بیشتری به اوکراین اختصاص داده شده است اما کارشناسان معتقدند که با فرسایشی شدن روند جنگ غزه ممکن است واشنگتن توان کمک همزمان به دو جبهه را نداشته باشد و کیف در وضعیت خطرناکی در برابر مسکو قرار خواهد گرفت.
دیگر تأثیر مستقیم جنگ غزه بر روی بحران اوکراین اثرگذاری بر روی بازارهای انرژی است. روسیه به عنوان یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت و گاز از طریق سازوکار اوپک پلاس و همکاری با کشورهای عربی، قیمت نفت را در بازارهای جهانی بالاتری از سطح رضایت دولتهای غربی نگه دارد. در روزهای نخست عملیات طوفان الاقصی قیمت هر بشکه نفت تا سقف 87 دلار افزایش یافت. تداوم این روند برای روسیه که قریب به 6 درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به امور نظامی و جنگ اختصاص داده، میتواند خبر بسیار خوبی باشد. البته ذکر این نکته لازم است که روسها ترجیح میدهند تا دامنه جنگ در نوار غزه محدود بماند و فراتر از آن نرود؛ زیرا گسترش جنگ به «جبهه شمالی» میتوانند سبب به خطر افتادن منافع روسیه در میدان سوریه شده و تمرکز نیروهای نظامی این کشور در اوکراین را کاهش دهد.
در تصویری بزرگ از جنگ غزه، این بحران ژئوپلیتیکی صحنه تقابل و زورآزمایی قدرتهای نوظهور نظام بین الملل با حافظان وضع موجود یعنی کشورهای عضو بلوک غرب است. پس از دولت اوباما، واشنگتن سعی کرده است تا با خروج تدریجی از خاورمیانه و افزایش تمرکز بر روی مناطق اوراسیا و ایندوپاسفیک جلوی افزایش نفوذ روسیه و چین را بگیرد. یکی از پایههای کلیدی طرح کاهش نقش آمریکا در امور خاورمیانه عادیسازی روابط ریاض- تلآویو و اجرایی شدن ایده کریدوری «هند- عرب- مدیترانه» در سالهای آتی بود. حال با وقوع جنگ طوفان الاقصی در منطقه شامات به نظر نمیرسد تا در کوتاه مدت رژیم صهیونیستی شانس زیادی برای ادغام در نظم امنیتی- اقتصادی منطقه داشته باشد. لذا جنگ رژیم صهیونیستی و مقاومت فلسطین به سایر قدرتهای نوظهور این امکان را خواهد داد تا امکان «نظم سازی» را برای واشنگتن از بین برده و منافع خود را در منطقه اوراسیا، جنوب شرق آسیا و اقیانوس آرام دنبال کنند.