در شرایطی که بحران در منطقه غرب آسیا تحت تاثیر تداوم جنگ غزه و جنایات رژیم صهیوینستی در این جنگ تشدید شده است، شاهد انتخابات آمریکا و پیروزی ترامپ بوده ایم. در این راستا بر آن شدیم مصاحبهای را با جناب آقای سامان سفالگر، پژوهشگر و کارشناس مسائل منطقه صورت داده و پیرامون تحولات جنگ غزه، لبنان، انتخابات آمریکا و تغییر محاسبات دشمن برخی سوالها پرسیده شود.
الف) محورهای تحولات جنگ غزه را چگونه ارزیابی می کنید؟
با گذشت بیش از یک سال از اجرای پیروزمندانه عملیات طوفان الاقصی، رژیم اشغالگر قدس هنوز با بحران های عدیده امنیتی در نوار غزه و جنگ علیه رزمندگان مقاومت فلسطین رو به رو است که یارای تحمل آن ها را ندارد. در ادامه، مروری بر جدیدترین تحولات در این رابطه خواهیم داشت.
1-تداوم عملیات های میدانی گروه های مقاومت در نوار غزه
یکی از نکات مهم و برجسته ای که در روزهای اخیر و به طور خاص پس از شهادت یحیی سنوار رهبر جنبش حماس در نوار غزه و رئیس دفتر سیاسی این جنبش برجسته شده، تداوم عملیات های گروه های مقاومت فلسطینی علیه رژیم اشغالگر قدس در محورهای مختلف است. در این راستا، به طور خاص در شمال نوار غزه شاهد تحمیل تلفات سنگین از سوی رزمندگان مقاومت به اشغالگران اسرائیلی بوده ایم. موضوعی که حتی اعتراف نشریات غربی و صهیونیستی را نیز به همراه داشته و البته که فرمانده ارتش اسرائیل هرتزی هالوی به صراحت اعتراف کرده که جنگ در غزه به بنبست خورده و اسرائیل باید شجاعت برقراری آتش بس و اذعان به شکست و سپس انعقاد توافق مبادله اسرا با حماس را داشته باشد. مساله ای که البته در روزهای اخیر به نحو مشابهی از زبان وزیر خارجه آمریکا نیز مطرح شده است.
2- تأکید حماس بر عوام فریبی رژیم صهیونیستی در رابطه با مذاکرات آتشبس
رژیم اشغالگر قدس در روزهای اخیر بار دیگر این عملیات فریب را تشدید کرده که در مذاکرات آتشبس حضور دارد و حتی برخی از مقام های این رژیم با سفر به قطر و مصر، خود را در این رابطه فعال نشان داده اند. با این حال، حماس تاکید کرده که اسرائیل صرفاً در قالب مذاکرات مذکور عوام فریبی می کند و دست به طرح درخواست های زیاده خواهانه می زند. به بیان ساده تر، حماس به این نکته اشاره داشته که اسرائیل برای مقابله با انتقادات بینالمللی از خود است که در مذاکرات آتش بس شرکت می کند و الا هیچ اراده جدی را در این رابطه ندارد. با این حال، نکته مهم این است که حماس نیز از موضع قدرت در رابطه با مذاکرات مذکور صحبت می کند و بر خواسته های خود نظیر آتش بس در جنگ غزه و خروج نظامیان اسرائیلی از این منطقه به عنوان پیش شرط مذاکرات تاکید دارد.
3- برکناری وزیر جنگ رژیم اشغالگر قدس در بحوحه تداوم یافتن جنگ غزه
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس به تازگی در اقدامی معنادار، یوآف گالانت وزیر جنگ صهیونیستها را از کابینه اخراج کرد. برکناری گالانت که پس از یک دوره طولانی اختلاف و کشمکش میان گالانت به نمایندگی ارتش و نتانیاهو به نمایندگی از بخش سیاست رژیم صورت گرفت ، دلایل داخلی دارد و با توجه به سمت عالی نظامی گالانت - بالاترین مقام نظامی - با فعل و انفعالات حوزه نظامی ربط دارد. در عرف نظامی برکناری یا کناره گیری مقام ارشد نظامی در حین جنگ و در حالی که جنگ در افق پایان قرار ندارد ، از نارضایتی نسبت به روند جنگ حکایت می کند و قطعا، علامت و اعتراف به شکست است.
نباید گمان کرد برکناری وزیر جنگ و جابجایی او با دست اندرکار سیاسی لزوما" علامت تشدید جنگ است . برکناری گالانت توسط نتانیاهو بیش از پیش اثبات کرد جریان صهیونیسم مذهبی، متغیر اصلی قدرت در حاکمیت است و از پشتوانه اجتماعی و سیاسی مستحکمی برخوردار است و نقش محوری در استمرار و توسعه جنگ دارد. به نظر می رسد، رویکرد تهاجمی اسرائیل تشدید گردد و در عین حال گسل اجتماعی فعال تر شود و اپوزیسیون در صورت رای آوردن کامالا هریس دست به اقدامات موثرتری بزنند. جریان حاکم در اسرائیل به نمایندگی از صهیونیسم جهانی، ماموریت آخرالزمانی برعهده دارند و با پشتوانه قدرت صهیونیسم بین الملل کنشگری کرده و فشارها را خنثی و مدیریت می کند. راست میانه و سکولارها در اسرائیل به حاشیه رفتند و ما امید داریم با این اقدام نتانیاهو، شکاف در جبهه داخلی تقویت شده و تبدیل به شکاف امنیتی گردد. گالانت در روزهای اخیر مواضعی گرفت که نشانه ضعف بود. از جمله عقب نشینی از جنگ با لبنان و آزادسازی اسرای اسرائیلی بدون جنگ که به اذعان او نیازمند تصمیمات سخت خواهد بود ؛ این گفته ها کاملا با مواضع نتانیاهو تضاد داشت و مشخص بود که از موضع وزیر خود ناراضی است اما این که او را در چنین شرایط حساسی برکنار کند، از بحرانی شدن اختلافات در میان سران رژیم صهیونیستی حکایت دارد. برکناری وزیر دفاع آن هم حین جنگ نشانه ای از شکست راهبردی اسرائیل در مدیریت نبردهای اخیر است؛ زیرا وزیر دفاع اسرائیل عملا بعد از نخست وزیر بیشترین قدرت نظامی را دارد و تعیین کننده سیاست های جنگی است .
4: مطرح شدن واقعیتی معنادار در مورد شهید یحیی سنوار
نشریه اسرائیل هیوم به تازگی در گزارشی این نکته را فاش کرد که کالبدشکافی جسد شهید یحیی سنوار حاکی از این است که وی در 3 روز قبل از شهادت خود چیزی نخورده بود. این موضوع با بازتاب های مختلفی همراه شده و بسیاری بر این باورند که افشای این مساله بار دیگر یک رسوایی بزرگ برای رژیم صهیونیستی بوده است. زیرا صهیونیست ها مدام تاکید داشتد که رهبران حماس از تمامی امکانات لازم در تونل های زیرزمینی برخوردارند و به اندازه کافی آب و غذا و دارو ذخیره کرده اند. در حقیقت، افشای این مساله بار دیگر رسواکننده ادعاهای کذب رژیم اشغالگر قدس علیه رهبران ارشد جریان مقاومت در غزه بوده است. موضوعی که در سطحی کلان یک شکست راهبردی برای اسرائیل محسوب می شود.
ب)محورهای تحولات لبنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
1: تاکید مقام های صهیونیست بر ضرورت آتش بس در جنگ با حزب الله لبنان
در روزهای گذشته شاهد تشدید موضع گیریهای مقام های اسرائیلی با محوریت برقراری آتش بس در جنگ با حزب الله لبنان بوده ایم. به طور خاص وزیر دارایی رژیم اشغالگر قدس با چشمانی اشکبار از ضرورت آتش بس در آینده نزدیک خبر داده است. برخی منابع خبری آمریکایی نیز گزارش دادهاند که نتانیاهو در حال انجام رایزنی های گسترده برای تحقق گزاره مذکور است. موضوعی که اکنون تقریبا به یک خواست فراگیر در میان مقام های ارشد اسرائیلی تبدیل شده است با این حال، مساله اصلی این است که حزب الله لبنان نیز تاکید کرده که پیش زمینه اصلی برقراری آتش بس در جنگ با اسرائیل، پایان جنگ در غزه است. در واقع، هر چند اسرائیل از ماجراجویی خود در لبنان عقب نشینی کرده، حزب الله قدرتمند تر رفتار کرده و بر خواست های خود تاکید جدی دارد. موضوعی که از موضع قدرت قابل توجه حزب الله لبنان در نبرد با صهیونیست ها حکایت دارد.
2: افشاگری بزرگ نشریات اسرائیلی در مودر ارتش این رژیم
نشریه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت به تازگی در یک گزارش جنجالی که با بازتاب های بین المللی گسترده ای همراه شده به این مساله اعتراف کرده که اسرائیل بیش از سه برابر نیروهایی را که در جریان جنگ 33 روزه در سال 2006 علیه حزب الله لبنان به کار گرفته را مورد استفاده قرار داده با این حال حتی نتوانسته یک روستا را در جنوب لبنان به تصرف خود درآورد. موضوعی که در نوع خود یک شکست بزرگ برای این رژیم است. در عین حال، یوآف گالانت وزیر جنگ سابق اسرائیل نیز در موضع گیری پس از اخراج خود از کرسی وزارت جنگ اسرائیل از سوی نتانیاهو اعتراف کرده که عقب نشینی از لبنان به دلیل قدرت حزب الله اتفاق خواهد افتاد. موضوعی که وی کاملا نسبت به آن واقف است و هشدارهای جدی را در این رابطه به دیگر مقامهای اسرائیلی داده است. مسائلی که همه و همه شکست های معناداری را برای صهیونیست ها به ذهن متبادر می کنند.
3: رد ایده آتش بس یک طرفه از سوی دولت لبنان
در روزهای اخیر دولت آمریکا از دولت لبنان درخواست کرده بود که در رابطه با تجاوزات صهیونیست ها آتش بیس یک طرفه اعلام کند. ایده ای که به هیچ عنوان منطقی نبوده و نخست وزیر لبنان نجیب میقاتی آن را رد کرده است. در واقع، لبنان این مساله را مورد تاکید قرار داده که تا زمانی که اسرائیل به حملات خود علیه این کشور خاتمه ندهد، دلیلی ندارد که لبنان به صورت یکجانبه اعلام آتش بس کند و گزینه دفاع در برابر این تجاوزات را برای خود کنار بگذارد. موضوعی که هم مغرض بودن آمریکا در قالب تحولات منطقه ای را بار دیگر اثبات کرد و هم اراده لبنان در دفاع از منافع خود را برجسته ساخت.
4: رونمایی حزب الله لبنان از موشک عماد 5
حزب الله لبنان در ادامه روند رونمایی خود از تسلیحات مدرنش در نبرد با دشمن اسرائیلی، این مرتبه از موشک عماد 5 و البته موشک جهاد 2 رونمایی کرد و از آن ها جهت هدف قرار دادن اهدافی در فلسطین اشغالی بهره برد. موضوعی که از چشم اندازی کلان برگ برنده حزب الله در نبرد با صهیونیستها است. در حقیقت، در شرایطی که اسرائیل از تمامی تسلیحات خود به غیر از بمب اتم در غزه و لبنان استفاده کرده، این حزب الله است که همچنان از تسلیحات جدید خود رونمایی می کند و گویی شگفتانه های زیادی را برای رو کردن علیه صهیونیست ها دارد. موضوعی که خود یک چالش بزرگ برای اسرائیل است و می تواند نقشی مهم در تحمیل معادلات مطلوب حزب الله به رژیم اشغالگر قدس بازی کند.
ج) محورهای تحولات آمریکا را چگونه ارزیابی می کنید؟
1: اوج گیری وحشت گسترده در آمریکا در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری این کشور
انتخابات ریاست جمهوری اخیر آمریکا بیش از آنکه نمایشی از دموکراسی در این کشور باشد، عملا جلوه هایی عینی از دو وحشت بزرگ را در آمریکا و به طور خاص در میان افکار عمومی آن به نمایش گذاشت. انتخاباتی که در حالت عادی بایستی به مثابه سمبل و نمود دموکراسی در آمریکا به عنوان یک کشور مدعی در این حوزه باشد با این حال، در عمل ریسک ها و تهدیدات گسترده این رویداد برای آمریکا را پیش چشم جهانیان قرار داده است.
نکته اول اینکه در بحبوحه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شاهد وقوع تحولاتی بودیم که اضطراب سنگین آمریکایی ها از تبعات برگزاری انتخابات در کشورشان و نتیجه احتمالی آن را به نمایش می گذاشت. به عنوان مثال، شمار زیادی از مغازه ها و فروشگاه های بزرگ در امریکا از ترس شورشهای احتمالی پس از برگزاری انتخابات آمریکا، اقدام به نصب حفاظ های مستحکم برای حراست از کسب و کار خود کردند.
مراکز قانونی و نهادهای مهم حکمرانی در آمریکا نیز با موانع مستحکم حفاظت می شد و البته که نیروهای گارد ملی آمریکا هم در اقصی نقاط این کشور به حالت آماده باش درآمدند. در این میان، نکته قابل تامل این است که گزارش های رسمی در آمریکا حاکی از این هستند که تقاضا برای خرید اسلحه در آمریکا در روزهای اخیر به شدت افزایش یافته است. موضوعی که برخی صاحب نظران آن را به خرید گستره اسلحه از سوی حامیان دونالد ترامپ ربط می دهند.
فردی که قبل از برگزاری انتخابات آمریکا و در بحبوحه آن از پذیرش این نکته که در صورت شکست در انتخابات باید نتیجه را بپذیرد، مدام طفره رفته است. از این رو، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اخیر در آمریکا بیش از آنکه به جلوه ای از تقویت قدرت ملی این کشور تبدیل شود عملا نمودهای گسترده ای از حاکمیت اضطراب ملی در آمریکا را به نمایش گذاشت. موضوعی که به هیچ عنوان برای پرستیژ ادعایی بین المللی آمریکایی ها خوب نیست.
نکته دوم اینکه دو نامزد اصلی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا چه به صورت مستقیم و چه غیرمستقیم، به نحوی این گزاره را به افکار عمومی کشورشان القا می کردند که اگر پیروز انتخابات نشوند این بدان معناست که طیف و جریان مخالف با آن ها دست به تقلب زده است. در واقع، دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری با رفتارهای عینی خود در بحبوحه انتخابات آمریکا، مشروعیت و درستی انتخابات در کشورشان را زیر سوال بردند.
این همان چیزی است که تا حد زیادی موجب وحشت افکار عمومی آمریکا شد و آن ها را با این سوال مواجه کرد که براستی آیا عمر دموکراسی در کشورشان به سر آمده است؟ اساسا با توجه به مسائلی از این دست بوده که در ماههای گذشته شاهد بوده ایم برخی از تحلیلگران غربی از احتمال حرکت آمریکا به سمت یک دیکتاتوری مطلق در آینده ای نه چندان دور خبر داده اند. موضوعی که برای شهروندان آمریکایی استرسزا است.
2: پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
دونالد ترامپ سیاستمدار جنجالی آمریکا توانست با کسب آرای الکترال پیروزی انتخاات ریاست جمهوری آمریکا شود. رویدادی که به زعم بسیاری از صاحب نظران می تواند با پیامدهای گسترده ای در عرصه سیاست بین الملل همراه باشد با این حال، آنچه واضح است این مساله می باشد که ترامپ و هریس دو روی یک سکه در رابطه با حکمرانی آمریکایی هستند. ترامپ جلوه عیان سیاست های استعماری و استکباری آمریکا است و هریس چهره پنهان آن. در این رابطه، اغلب تحلیلگران تاکید دارند که با توجه به سابقه پیشین حضور ترامپ در قدرت، حضور این فرد در کرسی ریاست جمهوری آمریکا می تواند روند افول جهانی این کشور را بیش از پیش تقویت کند.
3: تاثیر روی کار آمدن ترامپ بر ایران چیست؟
ایالات متحده به عنوان رکورد دار مداخله گرترین کشور قرن اخیر در امور کشورها و ملتهای مختلف دنیا قلمداد میگردد؛ تهاجم نظامی به ویتنام، مداخله در کوبا و آمریکای جنوبی، تهاجم همه جانبه به دو کشور افغانستان و عراق و نهایتاً حضور گسترده در منطقه غرب آسیا به بهانههای مختلف از جمله حمایت از حقوق بشر و همچنین مبارزه با تروریسم. گرچه با تغییر سکاندار اصلی کاخ سفید انتظار میرود که منجر به تغییر سیاستهای کلی ایالات متحده شده و نتیجتاً باعث تحولاتی در منطقه شود، اما شگفت انگیز این است که تغییر روسای جمهور اساساً منجر به تغییری در سیاستهای کلی ایالات متحده نمیشود و صرفاً تاکتیکها و روشهای اتخاذ این سیاستها تغییر پیدا میکند؛ بنابراین در بررسی تاریخی سیاست خارجی ایالات متحده از پس از جنگ جهانی دوم چند عنصر اصلی بیشتر از همه به چشم میآید که عبارتاند از تلاش برای هژمون شدن و ثبات هژمونی ایالات متحده، مداخله در امور سایر کشورها، یکجانبه گرایی و استثناگرایی آمریکایی و نهایتاً انجام عملیات پیش دستانه برای از بین بردن تهدیدات متوجه ثبات هژمونی ایالات متحده. در این هندسه قدرت است که بازیگران بین المللی اجازه به چالش کشیدن هژمونی قدرت ایالات متحده را ندارند و منجر به برخورد سیاسی، نظامی و گاهاً اقتصادی با این بازیگران میشود.
در مجموع باید گفت که سیاست های آمریکا درخصوص ایران هیچ تفاوتی نداشته و این امر در کمک های بیشرمانه بایدن به رژیم صهیونیستی در بحبوحه های جنگ غزه و لبنان کاملاً ثابت شد. در این راستا باید گفت که جمهوری اسلامی ایران سیاست های منطقه ای و دیپلماسی خود را در پیش گرفته و تغییر دولت ها به ویژه در آمریکا، هیچ خللی در این سیاست ها نخواهد گذاشت.
د) منظور رهبر معظم انقلاب اسلامی از تغییر محاسبات دشمن چیست؟
در واکنش به تجاوز اخیر صهیونیستها، رهبر معظم انقلاب اسلامی با موضع گیری خردمندانه فرمودند که در خصوص این رخداد نباید بزرگنمایی یا کوچکنمایی انجام شود. ایشان در ادامه خواستار تغییر محاسبات غلط دشمن شده و ارائه پاسخ به اشغالگران را به مقامات مسئول و فرماندهان ارشد براساس منافع ملی واگذار کردند. استفاده رهبر معظم انقلاب اسلامی از چنین ادبیاتی نشان دهنده اراده ایشان مبنی بر تغییر موازنه به نفع تهران و دیکته کردن قدرت کشور به باند تبهکار حاضر در سرزمینهای اشغالی است.
تلآویو باید بداند دست درازی به خاک ایران و به شهادت رساندن سربازان رشید وطن هزینه گزافی برای آنها در میدان نبرد خواهد داشت. در پاسخ ایران به رژیم صهیونیستی لازم است تا این پیام به رژیم صهیونیستی منتقل شود که ایران برای تأمین امنیت مرزهای خود هیچ خط قرمزی ندارد و اگر صهیونیستها در خصوص قدرت ایران یا اراده سیاسی حاکم بر کشور دچار سو محاسبه شدند، باید ادراک غلط خود را اصلاح کنند وگرنه باید آماده دریافت ضربات مرگبار و تعیین کننده از سوی نیروهای مسلح ایران باشند. شرط لازم برای تحقق این هدف وارد کردن ضربات متعدد به منافع دشمن متجاوز است تا از این طریق بازدارندگی کشور در محیط منطقهای بار دیگر تقویت شود.