
صهیونیستها ادعا میکنند توانسته محمد سنوار و ابوعبیده را ترور کنند البته این خبر هنوز از سوی حماس تایید نشده است، اما ترور فرماندهان مقاومت در ٢٠ ماه اخیر نشان داده است:
١) شاید این ترورها توانسته در عملکرد گروههای مقاومت در روزهای نخست تاثیر بگذارد، اما بعد از گذشت مدتی دوباره خود را ترمیم و بازسازی کردهاند و حرکت خود را پر قدرتتر از گذشته ادامه دادهاند.
در جنگهای گذشته بین محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، آنها تلاشهای زیادی برای ترور فرماندهان انجام دادند در جنگ ٣٣ روزه چندین بار اعلام کردند سید حسن نصرالله شهید شده است، در مورد محمد ضیف نیز چندین مرتبه هدف ترور قرار گرفت، حتی همسر و کودک او شهید شدند و در یک مورد او شدیدا مجروح شد، اما هر بار تیر دشمن به سنگ خورد در نتیجه صهیونیستها تصمیم گرفتن سیستم اطلاعاتی را با نیروی هوایی خود هماهنگ کنند و بمباران هدفمند سران مقاومت را شهید کنند. برآورد آنها این بود در صورت ترور رهبران گروههای مقاومت فرماندهی واحد خود را از دست میدهند در نتیجه تضعیف شده و شرایط برای ضربه نهایی آماده میشود، اما مقاومت نیز برای این سناریو طرحهایی را آماده کرده بود در نتیجه بعد از هر ترور سنگین با خروج از شوک اولیه در کمترین زمان ممکن خود را بازیابی میکردند و این روند همچنان ادامه دارد.
٢) برآورد صهیونیستها از قدرت مقاومت این بوده که فرماندهان نقش محوری دارند پس درسالهای گذشته وقت زیادی برای شناسایی آنها انجام داده، اما با ترور تمام رهبران حماس و شورای جهادی حزب الله، همچنان مقاومت در حال نبرد با دشمن است موضوعی که اتاق فکر عبری_غربی را با بن بست روبهرو کرده است، زیرا تمام بانک اهداف خود را زدهاند، اما همچنان شاهد انجام عملیات هستههای مقاومت در غزه و همچنین حفظ انسجام حزب الله در لبنان هستند و این یعنی دشمن حالا نمیداند با چه کسی میجنگد و هیچ گونه شناختی از رویکرد و طرز تفکر فرماندهان جدید ندارد. اصطلاحا صهیونیستها اکنون کاملا سردر گم هستند، زیرا نمیدانند چه کسانی دارند صحنه را مدیریت میکنند.
٣) شهادت این فرماندهان در خطوط مقدم نبرد، خود گویای این است که آنها خود جلوتر از نیروها در صحنه حضور دارند و این عامل تقویت انگیزه نیروها میشود. با بر برخی گزارشات بارها از سید حسن نصرالله خواسته شده بود که قبل از ترور از لبنان خارج شود و یا در مورد سنوار صهیونیستها انتظار حضور او در شمال غزه و در داخل تونلها را داشتند، اما نه سید لبنان را ترک کرد و نه سنوار در تونلها بود. این شرایط به حفظ انسجام نیروها و افزایش توان مقاومت مردم کمک کرده است، زیرا فرماندهان در پیشانی خطوط نبرد حضور دارند.
۴) شهادت هر فرمانده باعث تولد صدها فرمانده دیگر خواهد شد موضوعی که دشمنان از آن غافلند، زیرا در محور کفر دقیقا منطق برعکس است و مرگ فرماندهای باعث از بین رفتن روحیه تمام نیروها خواهد شد و مرگ هر فرمانده برابر مرگ یک لشکر است.
این موضوعی است برگرفته از فرهنگ عاشورا، شهادت یک رزمنده باعث جاری شدن خونهای تازه در ریشههای این درخت تناور میشود و جوانان بسیاری برای تداوم این راه پای کار میآیند.
میزان اثرگذاری این بخش به حدی است که بعد از تشییع پرشکوه سید حسن نصرالله نتان ۸ با عصبانیت میگوید ما خوب میکشیم و شیعیان خوب تشییع میگیرند. در حالی که بعد از ترور یک آدم بزرگ باید ترس بر جامعه حاکم شود ولی در مقاومت داستان متفاوت است.
۵) اگر این ترورها و کشتار مردم بی گناه به نتیجه رسیده بود شاهد مذاکرات مستقیم آمریکا با حماس نابودیم، زیرا حامیان رژیم نیز از شکست مقاومت ناامید شدهاند و خود وارد مذاکره با حماس شدهاند.
همچنین این ترورها و کشتار بی رحمانه به مردم نشان داد که دشمن به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و هیچ ارزشی برای جان مردم قائل نیست پس تنها را نجات مقاومت است نه سازش.
۶) تمام این ترورها که یک برتری تاکتیکی برای رژیم صهیونیستی است، اما هیچکدام به یک موفقیت راهبردی تبدیل نشده است.
لازم به ذکر است که تمام ترورهای نتانیاهو در لحظه اثر گذار بود، اما در برگرداندن ورق جنگ تاثیر خاصی نگذاشت و در مواردی برعکس هم شد و اراده رزمندگان مقاومت برای خوانخوهی فرمانده بیشتر شد.