«صلح ابراهیم» نقطه آغاز باز طراحی نظم امنیتی- اقتصادی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، پس از حمله نیروهای ائتلاف بینالمللی به افغانستان- عراق و وقایع «بیداری اسلامی» است. براساس این طرح متحدان عرب واشنگتن که تا پیش از این میزبان نیروهای، تجهیزات و مستشاران آمریکایی بودند، حال به بهانه مبارزه با تهدید ایران و محور مقاومت باید وارد ائتلاف راهبردی با رژیم اسرائیل شوند. در جریان صلح ابراهیم که بخشی از ابرطرح «معامله قرن» خوانده میشود؛ امارات، بحرین، مراکش و سودان نخستین کشورهای عربی (پس از مصر و اردن) هستند که به این روند میپیوندند. برگزاری نشست «النقب» در سرزمینهای اشغالی «فاز دوم» تقویت همکاریهای کریدوری، انرژی، نظامی و امنیتی میان برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی محسوب میشود. در ادامه این یادداشت به بررسی ابعاد مختلف برگزاری پیشنشست کارگروههای «النقب» در ابوظبی خواهیم پرداخت.
در سند امنیت ملی دولت بایدن، ده سال آینده، دههای سرنوشت ساز در رقابت میان چین و آمریکا معرفی شده است. آمریکاییها به خوبی میدانند که برای کنترل روند پیشرفت چین باید ابتدا نفوذ این کشور در خاورمیانه را مهار کنند. منطقه غرب آسیا تامین کننده بیش از 70 درصد نفت چین و مسیر اصلی در طرح «یک کمربند- یک جاده» است. با در نظر گرفتن این نکته میتوان فهمید که چرا آمریکا نسبت به سرمایهگذاری چین در بنادر جبل علی امارات، الدقم و الصلاله عمان، حیفا و ایالات رژیم اسرائیل حساس است و قصد دارد تا به بهانههای مختلف جلوی این روند را بگیرد. واشنگتن برای مقابله با این روند از روشهای ایجابی مانند ایجاد خط کریدور امنیت غدایی «آی 2+ یو2» با حضور هند، امارات و رژیم صهیونیستی نیز بهره میبرد. با این حال طرح اصلی آمریکا برای قطع دسترسی چین به دریای مدیترانه ابتدا ایجاد بلوک عربی- عبری به بهانه مبارزه با «تهدید ایران» و سپس خلق کانونهای بحران در مناطق تامین و مسیرهای «جاده ابریشم جدید» است. نقاط مرکزی خلق بحران از سوی دولت آمریکا حوزه خلیج فارس، افغانستان و قفقاز شمالی میباشد.
در چنین شرایطی بهترین سیاست برای مقابله با اهداف ضدایرانی مجمع النقب، پیشبرد و توسعه دامنه گفتگوهای امنیتی بغداد است. شاید لازم باشد تا تهران علاوه بر سعودی، مصر و اردن، وارد گفتگو مستقیم با کشورهایی همچون بحرین، مراکش و سودان شود تا از این طریق طرفین بر روی پروندههای اختلافی به بحث و رایزنی بپردازند. عادیسازی روابط ایران و جهان عرب سبب ایجاد شکاف در تلاشهای آمریکا و رژیم اسرائیل، شکست پروژه شبکه یکپارچه پدافندی و در گام آخر «ناتوی خاورمیانه» خواهد شد.
با ذکر این مقدمه اهمیت برگزاری نشست «النقب» برای مخاطب بیش از پیش آشکار میشود. در جریان این نشست قریب به 150 نفر در زمینه آخرین تحولات منطقه به بحث و گفتگو پرداختند. به گزارش رسانههای اسرائیلی، این نشست دو روزه از لحاظ تعداد افراد شرکت کننده پس از اجلاس مادرید تاکنون بیسابقه بوده و با هدف افزایش هماهنگی برای برگزاری مجمع النقب در فصل در مراکش برگزار شده است. کارگروههای پیش نشست النقب در ابوظبی عبارتاند از انرژی پاک، آموزش و همزیستی، امنیت غذایی و آب، سلامت، امنیت منطقهای و گردشگری. پیشتر اعضای این کمیتهها در ماههای ژوئن و اکتبر در بحرین و بهصورت مجازی تشکیل جلسه داده و درباره موضوعات فوق به بحث و تبادل نظر پرداختند.
در جریان سفر جو بایدن به منطقه خاورمیانه و حضور در نشست سران کشورهای عربی در جده، تیم امنیت ملی بایدن تلاش کرد تا علاوه بر صدور مجوز برای پروازهای تجاری رژیم اسرائیل از آسمان پادشاهی سعودی، زمینه لازم برای پیوند سیستمهای پدافندی (موشکی- پهپادی) کشورهای عربی و اسرائیل را فراهم آورند اما دست رد ریاض و سایر کشورهای عربی موجب به بنبست رسیدن این طرح شد. حال کاخ سفید سعی دارد تا از این طریق نشست النقب این طرح شکست خورده را به جریان بیاندازد تا از این طریق به هدف نهایی خود در معماری نظم امنیتی خاورمیانه دست یابد.
اولین نشست نقب سال گذشته میلادی در رژیم صهیونیستی برگزار شد. در این نشست که با حضور وزیران امور خارجه دولتهای عربی و آمریکا در صحرای جنوبی سرزمینهای اشغالی برگزار شد؛ بر روی پروندههای مشترک، بهویژه «برنامه اتمی ایران» بحث و رایزنی صورت گرفت. بحران اوکراین و آینده عادیسازی روابط کشورهای عربی دیگر مسائل مطرح شده در نخستین نشست النقب بودند.
بهره سخن
نشست النقب به دنبال شکلدهی به نظم آتی منطقه غرب آسیا است. این طرح آمریکایی با هدف مقابله با قدرتهای نوظهور جهانی همچون چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران و به دنبال ایجاد بلوک غربگرا شامل دولتهای عربی و رژیم صهیونیستی میباشد. در سوی مقابل، تهران با پیشبرد مذاکرات امنیتی بغداد با عربستان، اردن و مصر در حال وارد کردن ضربه به بنای طرح ضدفلسطینی «معامله قرن» است. تلاش برای حلوفصل پروندههای منطقهای همچون بحران یمن، لبنان و سوریه میتواند نقطه آغاز شکل گیری نظم جدیدی باشد که در آن کشورهای مسلمان اختلافات میان خود را کاهش داده و تمرکز خود را بر روی توسعه طلبی رژیم اسرائیل در کرانه باختری و نوار غزه بگذارند.