در میانه شعلههای جنگ و بیثباتی منطقهای، پایتخت عراق به مرکز تپنده تصمیم سازی سیاسی جهان عرب بدل شد؛ جایی که سران کشورهای عربی گرد هم آمدند تا در برابر بحران بیسابقه در غزه، تغییرات ژئوپولیتیکی شتاب گرفته و تهدیدهای نوظهور، موضعگیری کنند. نشست بغداد نه تنها تریبونی برای فریاد درد فلسطین، بلکه آیینهای تمام نما از تزلزل وحدت عربی، بازتعریف جایگاه سوریه و بازنگری در نقش ایالات متحده در معادلات منطقهای بود. آیا جهان عرب میتواند از این بزنگاه تاریخی عبور کند یا در چنبره بحرانها گرفتار خواهد ماند؟
غزه، در کانون آتش و تصمیم
نشست بغداد از همان ابتدا در سایه سنگین جنگ خونبار غزه آغاز شد. سخنرانان یکی پس از دیگری نسبت به تهدید وجودی ملت فلسطین هشدار دادند؛ از کوچ اجباری تا قربانیان بیشمار، تصویری آخرالزمانی از وضعیتی ترسیم شد که در آن مردم غزه از ابتداییترین حقوق انسانی محروم شدهاند. رهبران عرب در توصیف وضعیت انسانی غزه، از محاصره کامل، گرسنگی، کمبود دارو و سوخت و مرگ تدریجی مردم سخن گفتند. هدف شاید رساندن صدای فلسطین به گوش جهانیان باشد؛ بهویژه متحد اصلی اسرائیل یعنی ایالات متحده. یکی از لحظات تعیین کننده نشست، خطاب مستقیم رهبران عرب به رئیسجمهور وقت آمریکا، دونالد ترامپ بود. او را «مرد صلح»! نامیدند و از او خواستند تا با استفاده از نفوذش، اسرائیل را به توقف حمله نظامی و آغاز روندی واقعی برای صلح وادارد. اما این امید به سرعت رنگ باخت. در حالی که ترامپ در همان روزها در منطقه حضور داشت، طرحهایی، چون اشغال کامل غزه و تخلیه جمعیتی آن را مطرح کرد؛ موضوعاتی که از سوی اتحادیه عرب قاطعانه رد شده بود. در این نشست این طرحها، مغایر با حقوق اساسی مردم فلسطین و اصول حقوق بینالملل تلقی شدند.
پیشنهاد جنجالی محمود عباس
در میانه مذاکرات داغ، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، طرحی را برای اداره غزه پس از پایان جنگ ارائه کرد. بر اساس این طرح، گروه حماس میبایست سلاحهای خود را تحویل دهد و قدرت را به دولت متحد فلسطینی واگذار کند. اما این پیشنهاد با مخالفت فوری حماس مواجه شد. رهبران حماس واگذاری سلاح و قدرت را رد کردند، امری که بار دیگر شکاف عمیق در رهبری فلسطینیها را آشکار کرد. اتحادیه عرب در واکنش، موضعی شفاف اتخاذ کرد: نه به تخلیه اجباری فلسطینیها، نه به ادامه کشتار و بله به ضرورت توقف فوری خشونتها. سازمانهای عضو، راهحل بحران را در حفظ حقوق فلسطینیان و ایجاد فرآیندی عادلانه برای تعیین سرنوشت آنها دیدند.
خاورمیانه در حال پوستاندازی
هرچند بحران غزه در کانون توجه قرار داشت، اما برخی تحلیلگران مدعی اند که توازن قدرت در خاورمیانه در حال تغییر است، و ایران دیگر بازیگر بیرقیب منطقه نیست. سفر علنی فرمانده نیروی قدس سپاه، اسماعیل قاآنی به عراق پیش از نشست بغداد، تلاشی آشکار برای حفظ جایگاه ایران در میان اعراب تعبیر شد. دعوت از رهبر جدید سوریه، احمد الشرقا، شکافهای عمیق در سیاست عراق را آشکار کرد. گروههای پرنفوذ عراقی با این دعوت مخالف بودند و به سوابق ارتباط وی با القاعده اشاره داشتند. نماینده سوریه در این نشست، برخلاف گذشته، دیگر متحد ایران نبود. او با تأکید بر هویت عربی کشورش، اعلام کرد که سوریه آماده تعامل با همه است، هرچند هزینههای سنگینی را در دوران گذشته متحمل شده است. حضور دولت جدید سوریه در نشست، سیگنالی روشن از تغییر جهت بود. فاصلهگیری از ایران و تأکید مجدد بر هویت عربی، نشان میدهد سوریه به دنبال ایفای نقشی جدید در خاورمیانه است. این بازتعریف با استقبال محتاطانه برخی کشورها رو به رو شد، اما در عین حال نشانهای از پیچیدگی تحولات منطقهای بود.
سایه سنگین تفرقه؛ وحدت عربی در بزنگاه آزمون
نشست بغداد اگرچه بار دیگر همدلی عمومی در حمایت از ملت فلسطین را نشان داد، اما در عین حال ضعف ساختاری جهان عرب را نیز نمایان ساخت. اختلاف نظر در مورد آینده غزه، روابط با ایران و سوریه و حتی نوع برخورد با ایالات متحده، مانع از شکلگیری استراتژی منسجم و قاطع شد. این پراکندگی مواضع، صرفاً ناشی از تفاوت دیدگاه نبود؛ بلکه نشانگر نبود اراده سیاسی جمعی بود. کشورهای عربی، دارای منافع، پیشینهها و ائتلافهای متفاوتی هستند. بدون تحمل هزینههای مصالحه و ارائه راهکارهای دشوار، امکان رسیدن به اجماع وجود ندارد. نشست بغداد بار دیگر نشان داد که چنین ارادهای هنوز در دسترس نیست و اعراب هنوز نیاز به زمان دارند.
بهای انسانی جنگ؛ غزه در لبه مرگ و نابودی
در کنار تحلیلهای سیاسی و سخنرانیهای دیپلماتیک، درد غزه همچون زخمی باز در متن نشست جریان داشت. تصاویر ارائه شده از این منطقه محاصرهشده، مردم بیپناهی را نشان میداد که از ابتداییترین نیازهای زندگی محروماند. غذا، دارو، آب و امید، همگی به عناصر نایاب بدل شدهاند. رهبران عرب تلاش کردند این بحران انسانی را به عنوان فراخوانی اخلاقی و سیاسی به گوش جهان برسانند، اما باید گفت آنان خودشان بخشی از بحران به وجود آمدهاند. آنان خواستار مداخله فوری جامعه جهانی برای توقف کشتار و آغاز روند صلح شدند. یکی از شدیدترین نگرانیها، تهدید به کوچ اجباری فلسطینیها بود؛ یا از طریق عملیات نظامی مستقیم یا فشارهای ناشی از محاصره و گرسنگی. رهبران عرب تأکید کردند که چنین اقدامی، نه تنها فاجعهای برای فلسطینیها، بلکه زلزلهای سیاسی برای کل منطقه خواهد بود. در پایان نشست، یک پیام مشترک به وضوح شنیده شد: بدون مداخله مؤثر بازیگران بینالمللی، از جمله ایالات متحده، نمیتوان به راه حلی پایدار برای بحران غزه دست یافت. نفوذ و ابزارهای فشار این قدرتها میتواند به توقف خشونت و آغاز فرآیند صلح کمک کند. همچنین اختلافات میان حماس و تشکیلات خودگردان، مانعی بزرگ در برابر هرگونه توافق واقعی است. بدون جبههای متحد در درون فلسطین، مذاکره درباره آینده غزه، مبهم و دشوار خواهد بود.
خاورمیانه در بزنگاه تصمیم بزرگ
نشست بغداد، صحنهای تمامعیار از بحرانی انسانی، تزلزل منطقهای و ضعف اراده جمعی بود. درحالیکه سران عرب با فوریت بحران غزه و بازتعریف معادلات قدرت درگیر بودند، روشن شد که مسیر صلح و ثبات همچنان دشوار و پر سنگلاخ است. رنج مردم غزه، اختلافات درون عربی و تغییر موازنه منطقهای، همگی نشانههایی از خاورمیانهای هستند که در آستانه تصمیمی تاریخی ایستاده است. اکنون پرسش اصلی این است: آیا رهبران عرب میتوانند این مسیر سخت را با ارادهای واقعی طی کنند یا باید شاهد تکرار چرخه خشونت و فروپاشی باشیم؟