
طنینسنتر؛ همزمان با پایان دور دوم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا در رُم پایتخت ایتالیا و توافق تهران و واشینگتن در مورد آغاز گفتوگوهای تیمهای کارشناسی و فنی دو کشور و زمینه چینی برای برگزاری دور سوم مذاکرات میان ایران و آمریکا، شاهد مطرح شدن تحلیلها و چشم اندازهای مختلف با محوریت روند مذکرات هستهای ایران و نتایج احتمالی آن هستیم.بسیاری از تحلیلگران معتقدند که با توجه به نفع مشترک تهران-واشینگتن در حصول یک توافق جدید و البته تقویت وزن حامیان بین المللی توافق به ضرر مخالفان آن، میتوان انتظار داشت که چشم اندازهای مرتبط با حصول توافق، قویتر از عدم آن و شکست مذاکرات باشند. با این همه، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در قالب دیپلماسی هستهای با ایران و مذاکرات جاری با این کشور، با ۲ چالش مهم رو به رو است که تا حدی توان وی در میز مذاکره را کاهش میدهند.
اولین چالش ترامپ شاید چیزی باشد که وی پیشتر اساساً انتظار آن را نداشت. این گزاره مرتبط با ایران و ابتکارات جدی و گسترده تهران در جریان مذاکرات هستهای است. موضوعی که حتی نشریات آمریکایی نیز به نحوی ویژه به آن معطوف شده و آن را مورد اشاره قرار دادهاند. ترامپ و ترامپیستها پیشتر این تصور را داشتند که ایران به هیچ عنوان مایل به گفتوگو نیست. از این رو، ژست مذاکره گرفتند و سعی داشتند به جهانیان اینطور القا کنند که ایران اهل گفتوگو نیست و درست به همین دلیل، هم جهان باید علیه این کشور اجماع کند و هم دولت آمریکا و متحدانش باید از این حق برخوردار باشند که به تاسیسات هستهای ایران حمله کنند و دست به ماجراجویی علیه تهران بزنند تا بتواند اجماع جهانی برای انزوای ایران ایجاد کنند.
این در حالی است که ایران عملاً توپ را به زمین خودِ آمریکاییها انداخت و نه تنها با قدرت وارد فضای مذاکره شد بلکه تاکید کرد که با جدیت وارد مذاکره میشود و بهتر است دولت آمریکا نیز چنین باشد. در کلیت معادله مذاکره نیز ایران توانست اصول مطلوب خود را با محوریت چهارچوب مذاکرات (غیرمستقیم بودنِ آن) یا مکان مذاکرات (مسقط) به طرف آمریکایی تحمیل کند. ورای همه این ها، گزارشهای مختلفی منتشر میشود که ایران در قالب آن طرحهایی را به طرف آمریکایی ارائه کرده که میتوانند زمینه ساز سرمایه گذاری سنگین آمریکا در ایران شوند.در عین حال، تهران در مورد غنی سازی اورانیوم توسط خود و دیگر مسائل مرتبط هم طرحهای خاص خودش را ارائه کرده است. این موضوع سبب شده تا ترامپ و متحدانش با سیلی از ابتکارات ایرانی رو به رو شوند و عملاً این آنها باشد که باید جدیت خود را در قالب مذاکرات نشان دهند.
چالش دوم اینکه ترامپ با چالشهای عدیدهای در امر مدیریت مخالفتهای داخلی و به طور خاص از ناحیه لابیهای متحد رژیم اشغالگر قدس علیه تلاش هایش برای حصول یک توافق با ایران روبه رو است. در واقع، هم جریانها و چهرههای سیاسی در آمریکا و هم لابیهای نزدیک به اسرائیل، به هر شیوه ممکن سعی دارند تلاشها برای حصول یک توافق جدید میان ایران و آمریکا را به شکست بکشانند.رژیم صهیونیستی قویاً سعی دارد آمریکا را به ورطه جنگ با ایران بکشاند، اما ترامپ نمیخواهد کشورش کارت بازی اسرائیل باشد. از این رو، اینکه ترامپ بتواند طیفی از بازیخرابکنها در قالب پرونده هستهای ایران را نیز کنترل کند، چالشی است که باید منتظر ماند و دید آیا او میتواند از پسِ آن بربیاید یا خیر.